شبکه پنج در تاریخ 26/ 12/ 1398 در برنامه «بهارِ جان» میزبان جوانی به نام «علی طوفانی»، یک معتاد بهبودیابنده/
در حال بهبودی بود. داستان ازین قرار است که در اسفندماه، کلیپی در شبکه های مجازی
دستبدست شد که ایشان را در حال تمرین در یک مسابقه پرورش اندام نشان می داد و
گزارشگر از او درباره وضعیتش سؤال می کند. از پاسخ های او متوجه میشویم که یک
معتاد بهبودیابنده و عضوی از انجمن دوازدهقدمیِ «معتادان گمنام» است. تکیه کلامها،
تجربه اعتیاد، تمایل فراوان او به ورزش و موفقیّت از جمله دلایل جذابیت این کلیپ
بود. چند روز بعد هم در شبکه های مجازی، در برنامه آنتن، مصاحبه ای با او ترتیب
دادند و از او بیشتر فهمیدیم که از 12 سالگی سراغ مواد رفته و در 16 سالگی به سراغ
بهبودی و هم اینک قریب به پنجسال است که دور از مصرف مواد است. متعاقب این مصاحبه
او را به برنامه پیش گفته «بهار جان» دعوت کردند و مصاحبه مفصل تری با او ترتیب
دادند که هدف این مقاله بررسی این مصاحبه و تأثیر آن بر مخاطبان است.
قبل از ورود به مبحث اصلی بر این نکته تأکید می کنم که معتادانی که در قطع مصرف مواد هستند امّا به برنامه های بهبود وصل نیستند، خطرناکتر از معتادان فعّال و در حال مصرف اند. معتادانی که در قطع مصرف اند و به برنامه بهبود وصل اند امّا از اصول برنامه های بهبود پیروی نمی کنند خطرناکتر از دو دسته پیش گفته اند. اعتیاد در مصرف مواد خلاصه نمی شود.
«علی طوفانی» عضو انجمن معتادان گمنام است. او اصل «گمنامی» را که از اصول مهم این انجمن می باشد، نقض کرده است. خود را در معرض جراید و رسانه ها قرار داده که از موضوعات تهدیدکننده بهبودی است. ساختارشکنی هایی ازین دست اگرچه شهرت آور است، امّا بار هیجانی فراوانی بر افراد دارد که مضّر بر بهبودی است.
اعضای انجمن «معتادان گمنام» بنابر میل شخصی نمی توانند هویّت خود را افشا کنند چرا که «گمنامی» موضوعی است که هم مربوط به خود فرد و هم مربوط به سایر اعضای این انجمن است. البته اعضای این انجمن می توانند بنابر ملاحظاتی هویّت خود را افشا کنند که ذیلاً بدان اشاره می شود.
1) کمک به خود برای پاک ماندن
2) کمک برای دیگری برای پاک ماندن
3) حضور کسی در زندگیِ فرد که حق دارد از هویّت و پیشینه او باخبر شود
4) و برای اجتناب از دروغگویی
و البته همه موارد فوق در سطح فردی است و نه در سطح عمومی و رسانه های جمعی.
برای یک معتاد بهبودیابنده که در تنظیم هیجان دشواری دارد، تجربه های هیجان آوری ازین دست می تواند برای بهبودی اش مضر باشد. از طرف دیگر شهرت و تجاربی از این دست یک تأیید و ارزش اضافی به فرد می دهد که نه از دستاوردهایش، بلکه از در معرض قرار گرفتن در جمع و در کلّ کشور از طریق رسانه ملّی است. اینک او به عنوان ناجی معتادان تلقی می شود و بدیهی است که روی آوری خانواده ها به افرادی از این دست زیاد می شود. در حالیکه نه آموزش این کار را دیده اند، نه مدرک معتبری دارند، و سازمانی هم بر فعالیّت شان نظارت ندارند. این می شود که ما شاهدیم که افرادی با «نیّت خوب» که صدالبته «نیّت خوب کافی نیست» وارد چرخه مداخلات بهبود اعتیاد می شوند و مداخلاتی هم ارایه می دهند که ضررهای جبران ناپذیری به خود و دیگران وارد می کنند.
توجه افراطی به 1) ثروت، شهرت 2) قدرت، و 3) شهوت از موضوعاتی است که زنگ خطر برای معتادان بهبودیابنده است. این سه موضوع بسیار پاداش آورند و معتادان هم مستعد پاداش جویی. لذا شما می توانید به هر کدام از موضوعات سه گانه پیش گفته وابسته شوید امّا هیچ موادی هم مصرف نکنید. معتادان «جایزهجو» و «جایزه بگیر»اند، مدام به دنبال آنند که کاری بکنند که اصطلاحاً «یکخط بیندازد!»، یعنی یکدرجه حالشان را تغییر بدهد. لذا قرارگرفتن در این مسیرهایی ازین دست آنها را به کسب جرعههای بیشتری از ثروت، قدرت، شهوت، و شهرت وابسته میکند و مآلاً مستعد از سرگیری رفتار یا وابستگیهای پیشین یا رویآوردن به نوعی دیگر از اعتیاد – و البته بدون مواد – میشوند. چیزی که به «اعتیادهای جایگزین» معروف است.
گردن نهادن به آموزههای بهبود در برنامههای دوازدهقدمی از الزامات بهبودی در این برنامه و اصولاً در تمام برنامههای بهبود غیردوازدهقدمی است. در این آموزهها نمیتوان «نؤمن بِبَعضٍ و نَکفُرُ بِبَعضٍ» بود. در برنامههای بهبود نمیتوان چیزی را «سوا» کرد، بلکه بایستی «درهم» استفاده کرد. این آموزهها در طول قریب به هفتادسال تراش خورده و از معبر آزمون و خطا گذشتهاند و پشت آن تجربههای فراوانی نهفته است؛ تجربه افرادی که جانشان و بهبودیشان را بر سر گزینشی عمل کردن به این آموزهها گذاشتهاند. در حقیقت مخرج مشترک آموزههای بهبودی در انجمنهای دوازدهقدمی «برخلاف میل خود عملکردن» است. چون معتادان بهبودیابنده تمایل دارند که هر چه خود درست میپندارند انجام بدهند، همان شیوهای که در دوران وابستگی بدان میپرداختند، لذا بایستی «راهنما» انتخاب کنند تا در مسیر بهبود، آنها را از افکار خودشان که ریشه در وابستگیهایشان دارد جدا کنند و آنها را به سمت پیروی کردن از آموزههایی ببرند که برای بهبودیشان لازم است. تجربه نشان داده است که آنهایی که اصول بهبود را رعایت نمیکنند به خصوص در زمینه «گمنامیافشایی»؛ کسانی هستند که بهرهمندی از یک مسیر پُرپاداش برایشان رقم خورده است که یارای مقاومت در برابر آن را ندارند. در حقیقت ظاهراً نفعی برایشان متصور است، یا دیده میشوند یا خوب میبینند؛ یا با کنار گذاشتن این آموزهها حال بهتری و البته هیجان بهتری را تجربه میکنند. این همان جرعههای بیشتر است، جرعههای بیمواد امّا وابستگیآور.
از سایر آسیبهای این برنامه میتوان به تأثیر گفتههای این جوان بر زندگی دختری اشاره کرد که خانوادهاش به خواستگاری او در زمان اعتیادش جواب ردّ دادهاند. در فیلم دوم ردّپای طعنه به آن دختر و خانوادهاش به چشم میخورد و فحوای کلام او اشاره بدان دارد که شما اشتباه کردید و من الآن اینجام! در مقام یک بهبودیافته ورزشکار و مشهور. میهمان متوقع است که چرا به معتادان اعتماد بیشتری نمیکنید. مثلاً انتظار دارد که پسری که از دوازدهسالگی معتاد شده است و تا شانزدهسالگی در دوران مصرف است و به خواستگاری رفته است به او جواب مثبت بدهند. اصلاً اعتیاد او به کنار، آیا شرایط و آمادگیِ ازدواج داشته است. او خودش میگوید تجربه اعتیاد، لاتبازی، دعوا، و غیره داشته است و در حدود پانزده، شانزده سالگی به خواستگاری رفته است و خانواده دختر جواب ردّ داده اند. انتظار داشته است که برایش صبر می کردند. اینها تماماً اشاره به خودبزرگبینی اعتیادی دارد که معتادان خود را مُحق میپندارند و انتظار دارند که دیگران تغییر یا تحمل کنند. باید پرسید که خانواده خودش در چنین شرایط مشابهی برای چون اویی صبر میکردند. این حرفها خسارت مجدد به آن دختر و خانواده اوست. ایشان حتماً میدانند که حتّی برای جبران خسارت از افرادی که از ما آسیب دیدهاند باید دقّت کنیم که این عمل ما به خسارت مجدد به او منجر نشود؛ اتفاقی که در این برنامه رخ داد و خانواده آن دختر مجدداً متضرر شدند.
بهبودیافتگی وضعیّتی همه جانبه و مشتمل بر تغییر در ابعاد مختلف روانی، اجتماعی، و روحانی است. برنامههای دوازده قدمی به دنبال «بازیابی معنوی»اند. الگوسازی از معتاد و شخصیتپردازی از او در رسانهها تبعات منفی فراوانی از نظر سرمشقدهی به جوانانی دارد که مستعد الگوگیری از افرادی ازین دست هستند. جوانی 21 ساله در حال ورزش، با اندام ورزیده، و در رسانه ملّی با سابقه تخریب اعتیاد پیام پنهانش چیست؟ یکیدوسال مصرف میکنیم و بعد کنار میگذاریم. بعد با افتخار میگوییم: "علی طوفانی، فرزند محمّدعلی طوفانی، نوکریاَم".
تأثیر ناگوارِ نمایشِ معتادان بهبودیابنده در رسانهها از نظر الگودهی منفی بر نوجوانان و جوانان زیاد است. ما در جامعهشناسی موضوعی داریم به نام «مسیر منزلت». این مسیر اشاره بدان دارد که جامعه راههایی را به جوانان معرفی میکند که از آن طریق جوانان به سمت کسب منزلت بیشتر میروند. این برنامه یک «مسیر منزلتِ» نابجا را تشویق کرد. یعنی میتوان سیگار کشید، مواد مصرف کرد، پول در آورد، و ... و پس از مدّتی دوباره به سمت بهبود رفت، ورزشکار شد و سرآخر در اَوان جوانی از تلویزیون سردرآورد.
«بهرخکشیدن بهبودی» از جمله آفتهایی است که در برنامههای بهبود اعضا را از آن منع میکنند. اصطلاحاً بایستی در فرایند بهبود «چراغخاموش» حرکت کرد و در پی عرضاندام و خودنمایی نبود. اعتیاد در مصرف مواد خلاصه نمیشود؛ مصرف مواد تنها جزئی از اعتیاد است. بخش مهمتر اعتیاد آن «منِ متورمی» است که تنها برنامههای بهبود میتواند بادش را بخواباند؛ با گردن نهادن به اصول بهبودی و تداوم در مسیرِ آن.
اصولاً برای تدارک برنامههای مربوط به پیشگیری از اعتیاد و بخصوص درمان اعتیاد بایستی خیلی دستبهعصا حرکت کرد و کارهای کارشناسی فراوانی برایش انجام داد. به صِرف آشنایی با یک معتاد بهبودیابنده و سابقه اعتیاد در او نمیتوان امکانپذیر بودن بهبودی را در سطح رسانه ملی تبلیغ کرد. اگرچه بهبودی امکانپذیر است و ما بایستی امکانات بهبودی را به مردم معرفی کنیم؛ امّا اینکه آن را چگونه معرفی کنیم؟ و چه کسی آن را معرفی کند؟ سؤالهای مهمی هستند. به صِرف بهرهمندی از چند سلبریتیهای نامرتبط و در اختیار داشتن یک «آنتن» نمیتوان برنامههایی ازین دست را اجرا کرد. صداوسیما با این فیلم خسارت فراوانی به انجمنهای «دوازدهقدمی»، آن دختر و خانوادهاش، و مهمتر از همه به این جوان زد؛ فقط به صِرف اینکه ساعتی مردم را سرگرم کنند.
سعید نوروزی، کارشناس اعتیاد
norouz@yahoo.com
بسیار ممنون از دیدگاه شما که به نطرم خیلی به : درست : نزدیک است.