اما سرچشمهی اين منحني سينوسي جرمزدایی/جرم انگاری در سیاستگذاریهای اعتیاد به كجا بازمیگردد؟ اين پرسشي ست كه گر چه پاسخ آن در توان تاریخنگاری 200 سال اخير نيست اما به نظر میرسد زیستشناسی تكاملي براي آن پاسخي در خور دارد و براي توضيح آن به جاي دويست سال اخير، بازهای 200 ميليون ساله را پيش میکشد:
از اين ديدگاه، ميان انسان و گياهان اعتیادآور طي میلیونها سال نوعي همگرايي تكاملي رخ داده است. اين همگرايي طولاني هم در پستانداران به صورت سازگاري شيميايي- اكولوژيكي ظاهر شده تا پستانداران بتوانند اين گياهان را متابوليزه كنند و هم در ساختار دفاع شيميايي اين گياهان به گونهای كه آنان بتوانند ساختار نوروترانسميترهاي پستانداران را تقليد كرده و بر روي گیرندههای مربوطه بنشينند. از اين منظر، رفتار مواد جويانه ي انسان فعلي را میتوان تداوم تكاملي سودمندیهای سازگارانهی ناشي از بهرهوری اين گياهان در گذشتهی تکاملیمان تلقي كرد. اين سودمندیهای سازگارانه كدامند؟
يكي از اين سودمندیها اين است كه مواد شيميايي گياهان اعتیادآور، آنالوگ نورو ترانسميتر هاي بدن انسان هستند و به عنوان جايگزيني کمهزینهتر براي نوروترانسميتر هاي آندوژن – كه توليدشان در بدن انسان پرهزینهتر است- بكار گرفته شدهاند. یافتههای تاريخي و دیرینشناسی نشان میدهد گياهان نيكوتين دار، قات و كوكا به عنوان مواد غذايي در تاريخ بشر مصرف میشدهاند. بنابراين در دورههای محروميت غذايي محيطي (خشكسالي، قحطي، يخبندان زمستاني،...)، تهیهی آنالوگهای گياهي نوروترانسميترها به مراتب راحتتر از تهيه، جابجايي و انبار پيش سازهاي غذايي آنها بوده است. از اين رو اين آنالوگهای گياهي بهعنوان غذا مصرف میشدهاند و نه به عنوان موادي لذتبخش.
از سويي ديگر، آنالوگهای شيميايي نوروترانسميترهاي پستانداران كه در گياهان يافت میشود، متابوليت هايي سمي براي دفاع گياهان از خودشان در برابر گياهخواران و عوامل بیماریزا بوده است. به اين ترتيب، طي چند صد ميليون سال، گياهان داراي آلل هاي شيميايي شدهاند كه ساختارهاي نوروترانسميترهاي پستانداران را تقليد میکرده و به گیرندههای سيستم عصبي چرندگان گياهخوار متصل میشده است. اين موضوع را میتوان در رابطهی عملكرد- ساختار ميان آلكالوييدهاي ارگوت از يك سو و سروتونين، دوپامين و نورآدرنالين از سويي ديگر مشاهده كرد. آلكالوييد ارگوت در طول تكامل داراي ساختار مولكولي واحدي شده كه میتواند به گیرندههای هر يك از اين 3 نوروترانسميتري منو آميني بچسبد و سپس بر روي سيستم عصبي مركزي جانوران چرنده اثر بگذارد. اين رابطهی آلل هاي شيميايي با سيستم عصبي مركزي مدتها پيش از ظهور انسان به وجود آمده بوده است.
جدول- 1: آلل هاي شيميايي گياهان و نوروترانسميترهاي پستانداران
در واقع، هزینهی استفاده از منابع گياهي داراي نوراپي نفرين، دوپامين،
سروتونين و استيل كولين ارزانتر از توليد آن در داخل بدن بوده است حالآنکه توليد
گابا، گلوتامات و اسيد آسپارتيك كه آمينواسيدهاي غیرضروری غذايي هستند در بدن ارزانتر
تمام میشده است.
دومين سودمندي، كاركرد سازگارانهی استرس زداي آنالوگهای گياهي شبه نوروترانسميتري در بدن است: كاهش اين نوروترانسميترها، موجب اختلال در پاسخ به استرس میشود و مصرف اين آنالوگهای گياهي به مصرفکننده كمك میکند تا موقعیتهای طولاني استرسآور را تاب آورد.
دو پارادایم علمی برای توضیح تأثیرات مصرف گیاهان اعتیادآور وجود دارد که با یکدیگر در تناقضاند:
پارادایم نوروبیولوژی و مکانیسم پاداش در مقابل پارادایم زیستشناسی تکاملی
از دیدگاه نوروبیولوژی، وابستگی به مواد، به دلیل تأثیر نوروبیولوژیک مصرف مواد بر مغز است که منجر به فعالسازی مسیر پاداش میشود اما ماجرا از منظر زیستشناسی تکاملی به گونهای دیگر است:
گیاهان برای رشد و تکثیر خودشان، قند تولید میکنند، اما قند مادهای است که مورد نیاز جانوران نیز هست. پس جانوران با خوردن گیاهان، قند مورد نیاز بدنشان را تأمین میکنند.
از این رو گیاهان دائماً در معرض خطر چرندگان هستند و برای در امان ماندن از هجوم این حیوانات، توکسین های گوناگونی را تولید میکنند که میتواند بر روی سیستم عصبی حیوانات، اثر گذاشته و آن را مختل کند.
نیکوتین یکی از این نوروتوکسین هاست که با تأثیر بر گیرندههای کولینرژیک جانوران، موجب مسمومیت آنها میشود. در واقع، نیکوتین، کافئین و سایر مواد اعتیادآور، به این دلیل وجود دارند که باعث بیزاری علف خواران از خوردن آنها شوند و نه تولید پاداش و لذت.
از سوی دیگر، جانوران علف خوار نیز در طی تکامل به این توانایی دست یافتهاند که از خوردن این گیاهان اجتناب کنند و در صورت خوردن بتوانند با استفراغ آن را پس بزنند؛ بنابراین رویکرد این حیوانات در رویارویی با گیاهان اعتیادآور اساساً از جنس اجتناب و بیزاری است و نه لذت بردن و ایجاد پاداش مغزی.
در واقع پرسش کلیدی این است که حتی وقتی از معتادان مصرفکننده هر نوع مادهای (اعم از نیکوتین، الکل، حشیش، تریاک و هروئین، کوکایین، آمفتامین و...)، درباره «اولین تجربه مصرف» شان سئوال شود، آنها معمولاً ذکر میکنند که دچار تهوع و استفراغ، سردرد و تپش قلب، سرفه و تنگی نفس، بیقراری و اضطراب و... شدهاند؛ بهعبارتدیگر، احساس لذت و نشئگی، معمولاً در تجربههای بعدی مصرف رخ میدهد و نه در بار نخست؛ بنابراین چرا علیرغم اینکه مصرف بار اول گیاهان اعتیادآور یا فراوردههای آنان، ایجاد بیزاری میکند و اصولاً مسیر پاداش را فعال نمیکند اما باز این مصرف تداوم مییابد؟
زیستشناسی تکاملی برای این سؤال پاسخی دارد: هم گیاهان و هم جانوران و انسان، دارای دشمنان مشترکی هستند: ویروسها، باکتریها، انگلها و کرمها.
گیاهان تجربه 400 میلیون ساله خود را در مواجهه با این دشمنان مشترک به صورت تولید نوروتوکسین ها در طول تکامل نشان دادهاند؛ و پس از آن، جانوران و انسان با مصرف این نوروتوکسین ها در فرایندی 200 میلیون ساله گرچه دچار اختلال در عملکرد سیستم عصبیشان میشدهاند اما در عوض در برابر 4 گروه پاتوژن های مشترک، مجهز و رویینه شدهاند.
برای مثال اکنون روشن شده است که نیکوتین خاصیت ضد انگلی دارد، از فراوردههای این ماده در گندزدایی دامداریها استفاده میشود و بسیاری از ترکیبات تجاری ضد کرم (مانند لوامیزول پیرانتل)، دارای ساختاری مشابه نیکوتین است.
هم چنین پژوهشهایی که برروی مردم بومی در مناطق مختلف آفریقا، صورت گرفته، نشان میدهد که در کسانی که عادت به مصرف تنباکو دارند، آلودگی به بیماریهای انگلی بسیار کمتر از کسانی است که چنین مادهای را مصرف نمیکنند.
زيست شناسي تكاملي بر اين باور است كه گياهان در تعامل مستمر چند صد ميليون ساله با پستانداران توانستهاند آنالوگهای نوروترانسميتري شان را براي سيستم عصبي مركزي پستانداران تكامل بخشند؛ و بهاینترتیب، رفتار موادجويانه ي انسان امروزي محصول فرايند سازگارانهای تكاملي ست.
هرچند منظور از استدلالات ارائهشده در این نوشتار، اثبات سودمندی مواد بهطور مطلق نیست اما باید توجه داشت که علت تناقض و اعوجاج در سیاستگذاریهای کلان اعتیاد در جهان و ایران، ناشی از غفلت در توجه به گذشته تکاملی مشترک ما و گیاهان اعتیادآور است.
در بحث بعدی خواهيم ديد كه اگر تعامل ميان انسان و مواد اعتیادآور در حكم نوعي بازي (آنگونه كه مدنظر نظریهی بازیهاست) تلقي شود با استفاده از رويكرد بازیهای تكاملي نهتنها میتوان براي اين دور تکرارشونده و منحنی سينوسي تعامل ميان انسان و مواد توضيحي متقاعدکننده يافت بلكه با مدلسازی امكان پیشبینی آينده را نيز فراهم كرد.
محمد بینازاده، کارشناس اعتیاد
لینک قسمت اول یادداشت:ما و گیاهان اعتیادآور:رویکردی تاریخی/ تکاملی(1)
متوجه این قسمت نشدم ، یعنی این مقدمه برای کدام نتیجه است ، ممنون خواهم بودداگر روشن فرمایید