پایگاه خبری اعتیاد

کد خبر 2688
۲۰ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۰۲:۴۴
اندازه متن
پاسخی به یادداشت «علم بد و منشِ ساختگیِ شواهد»

ژست پژوهشی بدون پشتوانه علمی

جوابیه

در تاریخ ۱۹ اسفند ۹۶ آقای دکتر محمد بینازاده نوشتاری با عنوان علم بد و منشِ ساختگیِ شواهد  به چاپ رسانیده اند که به عنوان یک عضو هیات علمی درگیر در درمان بیماران مسموم بر خود لازم می دانم تا نکاتی را در نقد صحبتهای نویسنده محترم عنوان نمایم:

محققین مقاله مورد اشاره  به جمع آوری اطلاعات مرگهای همراه با متادون در سازمان پزشکی قانونی کشور پرداخته و دریافتند که در طی ۷ سال میزان مرگ و میر از ۵۴ مورد در سال ۱۳۸۸ به ۳۵۳ مورد در سال ۱۳۹۴ افزایش یافته (بیش از هفت و نیم برابر) در حالی که جمعیت تحت پوشش رشد زیادی نداشته است. به نظر می رسد این میزان بزرگترین آمار گزارش شده مرگ ناشی از متادون با توجه به جمعیت تحت پوشش در دنیا باشد. متاسفانه مطالعات مشابه نیز همسو با این مقاله به رشد بالای آسیب ناشی از این مخدر در جمعیت بالغین و کودکان اشاره دارد. از نکات آموزنده این مطالعه که نویسنده مقاله مورد بحث بدان اشاره نموده سن متوسط ۳۴ ساله متوفیان، وجود حداقل یک ماده دیگر در آزمایشات سم شناسی در ۷۹٪ نمونه های مورد بررسی با ارجحیت متامفتامین (شیشه) و ترامادول (مخدر) و سابقه سوء مصرف مواد در اکثریت موارد بوده است. هم چنین ۱۲ متوفی سن زیر ۱۰ سال داشته اند. محققین محترم در توجیه احتمالی این افزایش مرگ و میر به سه نکته اشاره مینمایند: الف- افزایش جایگزینی مواد مخدر با متادون و در نتیجه افزایش مصرف و احتمال کشف بیشتر متادون در متوفیات ب-نشت متادون به بازار سیاه ج- فروش یا ارایه متادون توسط افراد تحت درمان با متادون

نویسنده محترم نوشتار ارایه آمار و تفسیر محققین در علل احتمالی را استنتاج شخصی و دارای خطا دانسته است:

۱-علیرغم ذکر جمعیت تحت پوشش در سال ۱۳۸۸ (کرج و تهران) و کمترین میزان ثبت شده مرگ همراه با متادون (۵۴ مورد) نسبت مرگ همراه با متادون 3.93  در یک میلیون بر آورد شده که در مقایسه با سال ۱۳۹۴ (30.42 در یک میلیون) کمترین میزان را به خود اختصاص می دهد و ربطی به جدایی کرج از تهران از منظر جغرافیایی ندارد. حتی با حذف سال ۱۳۸۸ از مطالعه بخوبی سیر افزایش مرگهای ناشی از متادون در شکل شماره یک این مطالعه مشهود است.

۲- مصرف همزمان مخدرها منجر به افزایش خطر مرگ می گردد و این موضوع در تمامی سالهای مورد مطالعه مصداق داشته و می تواند در هر سال اتفاق افتاده باشد.

۳- محقق مقاله همسو با بسیاری پژوهشگران دیگر میزان مرگ و میر را با در نظر گرفتن جمعیت محاسبه نموده اما نویسنده نوشتار گر چه به درستی اشاره به احتمال تاثیر فاکتورهای دیگر موثر در مرگ می نماید اما از نکته مهم چرایی وجود متادون در کنار سایر مواد و بویژه شیشه و ترامادول غافل می ماند و آن سوء مصرف بالای این درمان نگهدارنده و در نتیجه احتمال مرگ بیشتر افراد است. اشاره به مثال گفته شده که با افزایش اتوبانها و مرگ افراد نباید عنوان کرد که اتوبان علت مرگ است می توان در تمثیلی گفت که با مصرف مواد دیگر احتمال بالا رفتن سرعت اتوموبیل در اتوبان بالا رفته و منجر به تصادف مرگبار می گردد. وجود همزمان مواد دیگر قطعا نشانه بالای سوء مصرف این ماده در کشور و وجود آن در کنار سایر مواد نشان خوبی از سوی مصرف است.

از سوی دیگر چنانچه محقق با فرض دسترسی به تعداد افرادی که هدف درمان با متادون بوده اند می توانست میزان مرگ و میر را در جمعیت هدف بررسی نماید نمی توانست مشخص نماید که چه تعداد از افرادی که نام آنها در کلینیکهای متادون درمانی ثبت نشده (مانند کودکان و افراد سوء مصرف کننده مواد و یا افرادی که به قصد انتحار دارو را مصرف کرده اند) دچار مرگ و میر گردیده اند. با نگاهی دیگر چنانچه متادون به تنهایی باعث مرگ می بود انتظار داشتیم که در آزمایشات سم شناسی متوفیات تنها متادون یافت گردد. بدیهی است متادون با توجه به نیمه عمر بالا ریسک مرگ آفرینی بیشتری در مقایسه با سایر مواد مخدر دارد.

نویسنده ضمن اشاره به اشکالات فاحش! پا را از نقد فراتر نهاده و ضمن اشاره به منش ساختگی شواهد بدون ارتباط با موضوع تحقیق به تب تند بلاهت بارِ تولید انبوهِ مقالات ISI دار ایرانی و نسبت خطی معکوس رتبه تولید علم ایران در جهان با آن اشاره داشته و سرمست از گل خودی به پژوهشگران، جامعه علمی کشور را  با  تولید چنین مقالاتی! در سقوط آزاد بی انتها در تولید علم می بیند.

گرچه وجود مقالات تقلبی را نمی توان کتمان نمود اما پیشرفت قابل توجه در تولیدات علمی را نیز نباید انکار کرد. آمار سایتهای اعتبار سنجی علمی جهانی نشان می دهد که  تعداد مقالات و استنادات منتشر شده در ۲۰۱۶ میلادی با بیش از ۵۱ هزار مقاله و حدود ۸۵ هزاراستناد متعلق به ایران است که بعد از کشورما ترکیه، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی در رتبه های بعدی قرار دارند. مقایسه این آمار با گذشته نه چندان دور نشان می دهد که بر خلاف ادعا کشور از وضعیت علمی مناسبتری نسبت به گذشته برخوردار است. خوشبختانه این امار نشان می دهد که انتشار مقالات یک درصد پراستناد دانشگاه های وزارت بهداشت روند صعودی داشته و اکنون کیفیت تولید علم در ایران رشدی سریع تر از کمیت تولید علم داشته است. اینکه چگونه ایشان با تفسیر هدفدار از مقاله ای علمی این ادعای مخرب را عنوان می کند جای تامل دارد. لینک https://goo.gl/59w6bE

حملات مغرضانه از جانب افرادی که با عنوان پژوهشگر اما بدون سابقه پژوهشی ادعای علم بد و منشِ ساختگیِ شواهد را می نمایند قابل پذیرش نبوده و منبع خبر بر طبق اصول حرفه ای خود می بایست از توهین به محققین مقاله فوق و نیز جامعه علمی کشور خصوصا تحت عنوان پژوهشگر جلوگیری می نمود. بدیهی است نویسنده نوشتار می توانست چنانچه دلیلی علمی بر رد مطالعه و یا استنتاج مولفین می داشت آن را به مجله علمی فوق ارسال می نمود تا فرصت پاسخ را نیز به نویسندگان داده و اخلاق پزشکی را نیز بدین گونه خدشه دار نمی نمود.

دکتر حسین حسنیان مقدم، فلوشیپ سم شناسی بالینی و مسمومیتها- دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی


پایان پیام
بازنشر
نظرات (1)
سلمان محمدزاده | ۱۷ فروردین ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۵
0 0
این نویسنده هم با اطمینان از خطایی که در «متن» نقد یافته، داد سخن داده در نقد «حاشیة» آن نقد. مطلب درستی که آقای دکتر بینازاده در انتهای نقدشان آورده بودند، گرچه از اساس نوعی «نیت خوانی» بود و ربطی به نقدشان نداشت، اما تنها سه خط بود و آقای دکتر حسنیان حدود نیمی از پاسخ خود را به آن اختصاص دادند!!! تازه به نظرم حرف دکتر بینازاده را هم نفهمیده بودند.
ارسال نظر