مشکلات و آسیبهای فردی و اجتماعی اعتیاد بیش از هر زمان دیگر گریبانگیر جامعه شده است. نگرانی از پیشرفت این معضل و بروز مصائب پیشبینی نشده، لزوم توجه هر چه بیشتر به اقدامات پیشگیری را میطلبد. ضمن تاکید بر اهمیت پیشگیری اولیه، نباید از نظر دور داشت که این اقدامات در گسترهای وسیع و به شکلی مداوم اثربخشی بهتری داشته و چنانچه با فعالیتهای ثمربخش در کاهش دیگر آسیبهای اجتماعی، افزایش نشاط اجتماعی و اصلاح و ارتقاء سرمایههای اجتماعی همراه گردد، نتایجی شایان خواهد داشت؛ چه ثابت شده که عواملی چون فقر، بیکاری، مهاجرت، حاشیهنشینی و... و زندگیهای قومی و قبیلهای در برخی شهرها و حاشیه شهرهای بزرگ و حتی محلههایی در دل شهرهای بزرگ که متاثر از برخی سرمایههای اجتماعی متعصبانه و غیرمفید آنهاست و نیز فقدان زمینهها و برنامههای موثر و در دسترس و متناسب امروز در جهت افزایش نشاط اجتماعی، بر بروز، شیوع و مداومت مصرف مواد تاثیری بهسزا داشته و اگر اصلاحات اجتماعی شانهبهشانهی برنامههای پیشگیری پیش نرود، نتایجی درخور حاصل نخواهد شد.
در چنین شرایطی اهتمام به فعالیتهای متمرکز بر پیشگیری در سطوح دوم و سوم، در کنار تمام فعالیتهای پیشگیری اولیه، بهعنوان راهبردی اجراییتر نباید مغفول واقع شود و لازمه این امر، درمان است. اینجاست که درمان بهعنوان ابزار پیشگیری اهمیت مییابد و تلاش در تکمیل چرخه درمان ضرورت. ازآنجاکه بیماری اعتیاد از لحاظ خطر تسری به سایرین بیشباهت به بیماریهای عفونی نیست، پیشگیری از آن نیز بدون درمان موارد بیمار ممکن نیست. همانطور که جهت پیشگیری از یک بیماری عفونی، علاوه بر رعایت نکات بهداشتی فردی و اجتماعی، حتما بیمار مبتلا بهعنوان کانون خطر و اشاعه بیماری باید تحت درمان و مراقبت باشد، اینجا نیز این اصل صادق است؛ یعنی یکی از موثرترین پیشگیریها افزایش میزان موفقیت درمان افراد مصرفکننده فعلی و ماندگاری آنها در درمان است، بهنحوی که ارتقاء کارکرد فردی و اجتماعی و فعالسازی رفتاری و توانافزایی آنها را منجر شود و همزمان برنامههای مناسب پیشگیری و حمایتی جهت فرزندان، سایر افراد خانواده و نزدیکان آنها، بهعنوان افراد در معرض خطر بالا اجرا شود. در واقع یکی از اصلیترین عوامل شروع به مصرف، وجود دوست یا اهل خانواده مصرفکننده است و کاهش این نفرات خودبخود زمینه پیشگیری دیگران است.
علیرغم اینکه در بروز اعتیاد بهعنوان یک بیماری زیستی، روانی، اجتماعی علل و عوامل تاثیرگذار بسیاری دخیلند، مواجهه با مواد، فرد مصرفکننده و شرایط مهیای مصرف نیز نقشی غیرقابلانکار در شروع آن دارد و بهندرت دیده میشود که شخصی اولین بار بهتنهایی اقدام به تهیه و خرید و مصرف نماید. یعنی اگر فرد مستعد، مواجهه با مواد را -که عمدتا از طریق مصرفکنندهای از نزدیکان است- تجربه نکند، احتمال مصرف او بهشدت کاهش یافته و یا به تأخیر میافتد که این تأخیر نیز مطابق پژوهشهای موجود، با افزایش سن شروع، موجب شدت، مدت و عوارض و آسیبهای کمتر بیماری است. البته نباید از نظر دور داشت که چنین فردی، حتی در صورت عدم ابتلا به اعتیاد، در خطر بروز انواع بیماریهای روانی و اختلالات شخصیتی و تأثر از سایر آسیبهای اجتماعیست.
باتوجه به مجاورت کشور ما با بزرگترین تولیدکننده مواد افیونی و مشکل همیشگی مصرف مواد مخدر و توجه به این نکته که بخش اعظم مصرفکنندگان، شروع مصرف را در خانواده و یا همراه نزدیکان تجربه میکنند، جدیت بر درمان مصرفکنندگان فعلی، در طول زمان بر میزان شیوع و بروز اعتیاد موثر است. این به شرطی است که درمان هرچه بیشتر صحیح و با بهکارگیری مداخلات رواندرمانی انجام شود و در ادامه مراحل بازتوانی و حرفهآموزی و اشتغال و تامین نیازهای فرد در سبکی جدید از زندگی –آنچه که هماکنون مقدور یا میسور نیست- مد نظر قرار گیرد. گفتنی اینکه در این بخش حتی ورود به درمان نگهدارنده و استفاده از داروهای جایگزین نیز، علاوه بر کاهش ریسک مواجهه اولین مصرف برای افراد در معرض خطر، از طریق کاهش تقاضای مواد و اثری که بر عرضه خواهد داشت، فراهمی و دردسترسبودن مواد را خواهد کاست. ضرورت مداخلات پیشگیری برای نزدیکان، خانواده و خصوصا فرزندان افراد مصرفکننده در حین درمان و پس از آن، بهعنوان افراد با خطرپذیری بالا، مجددا تاکید میشود.
در مورد مصرف مواد غیرمخدر و صنعتی که امروزه بسیار فزونی یافته، اگرچه محدودیت شرایط مواجهه و کاهش امکان آن از طریق ورود به درمان افراد مصرفکننده و قطع مصرف آنها، برای نزدیکان و اهل خانواده آنها تا حدی محقق میشود، لیکن بخشی از مصرفکنندگان این مواد و همسالان آنها افرادی هستند که هیچگونه سابقه مصرف اینگونه مواد در خانواده و نزدیکان آنها وجود نداشته و شاید تازهجویی و هیجانخواهی دلیل چنین تجارب گروهی و چندنفره آنهاست که برنامههای پیشگیری اولیه و آنچه در ابتدای این مطالب ذکر شد، باید در مورد این گروه مورد توجه جدی باشد.
اشاره پایانی بر این واقعیت تلخ است که اگر تامین منابع و امکانات لازم جهت درمان کامل بیماران سوء مصرف مواد و توانمندسازی آنان و معیشت خانوادهشان، بهخودیخود و در عمل، حق انسانی و فردی آنها دانسته نمیشود، بنا به حقوق فردی و اجتماعی آحاد مردم و به قصد سلامت همگانی، درمان این بیماران مطابق آنچه گفته شد مورد توجه قرار گیرد. درمان ابزار پیشگیری است.
امید مسّاح
درمانگر و پژوهشگر اعتیاد، مرکز تحقیقات سوء مصرف و وابستگی به مواد، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی