در مجموعه باورهایی که برای مجازاتکردنها، اعم از توجیه فراطبیعی مجازات یا توجیه طبیعی آن، وجود داشته است ژانژاکروسو، در کتاب قرارداد اجتماعی خود با این استدلال که مجرمان با بهاشتراکگذاشتن حق خود و انتقال این حق به جامعه بهنحویکه در آینده خود قربانی جنایتی واقع نشوند، به جامعه این حق را دادهاند چنانچه با کژرفتاری به حقوق اجتماعی تجاوز کنند، حسب جنایات ارتکاب، جامعه به نمایندگی از اعضای آن، آنها را حتی به مجازات اعدام محکوم کند.
البته به روش امضائی در بیشتر ادیان، مجازات اعدام مجاز شمرده شده است که بعدها این روش مجازات به لحاظ عدم امکان اصلاحمجرم و در نتیجه جامعه، مورد نکوهش قرار گرفت. مشاهدات آماری نیز نه حکایت از بازدارندگی اعدام دارد و نه موجب اصلاح امور شده است. حال این سوال مطرح است که باوجود مخالفت کثیری از دانشگاهیان با ادامه روند اعدامهای قاچاقچیان موادمخدر، چرا باز افکار عمومی غیردانشگاهی موافق اعدام است؟ آیا با حذف اعدام مرتکبان قاچاق موادمخدر، مشکلی از مشکلات جامعه حلوفصل میشود؟ چرا بعضی از اساتید دانشگاه باز بر حذفنشدن مجازات اعدام این دسته از مجرمان، پافشاری و حتی اعلام میکنند اگر این مجازات حذف شود، فردا شما خواهید گفت بیایید مجازات اعدام را دوباره احیا کنیم.
مردم باوجود ملاحظه روند اتفاقات جاری در کشورشان، شیوههای تحلیل پیچیده امور را در حوصله خود نمیدانند و انجام بررسیهای آماری و برداشتهای دقیق از اوضاع و احوال را به دانشگاهیان میسپارند و بهاینکه چقدر مصاحبههای موردی و غیرعملی میتواند به تحلیل موضوع کمک کند، کار ندارند. بلکه خواستار حل اساسی این نوع بحرانها در کشور هستند.
شهروندان در ملاحظات روزانه خود، یا بهنوعی دوستان و بستگان خود را درگیر اعتیاد به موادمخدر میبینند یا عواقب ناشی از اعتیاد را حس کردهاند. به هرحال جلوه ناخوشایند این نوع روش، زندگی روزانه آنها را مختل میسازد. حال شیوههای بهبود روند جاری را چگونه میتوان درمان کرد، امری نیست که از آنها بشود انتظار داشت. در موارد مشابه نیز چنین است. اگر فرض کنیم فردی دچار عوارض ناشی از سرماخوردگی باشد، کاری ندارد که با این دارو درمان شود یا به آن داروی دیگر برای تشخیص و درمان، به پزشک مراجعه میکند. وی فقط حل سریع عوارض را میطلبد. در فرآیند قانونگذاری نیز چنین است. فقط بررسیهای علمی نشان میدهد که فلان مجازات موثر است یا مجازات دیگری؟ مردم خواستار حل بحران گسترش اعتیاد و جلوگیری از توزیع موادمخدر هستند و اینکه اقتضای آن چیست، نه در حوصله افکارعمومی است نه از وظایف آنها. پس سوال از افکارعمومی، نظرمثبت آنها در بودن یا نبودن بحران است نه در شیوه حلبحران. آنها شیوه حلبحران را به مجموعه حاکمیتی بردهاند و اگر از بین مردم، بشنویم که توزیعکنندگان باید اعدام شوند، حمل بر شدت مجازات مرتکبان میشود نه حمل بر اعمال مجازات.
منبع: روزنامه شهروند
پایان پیام