پایگاه خبری اعتیاد

کد خبر 915
۱۸ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۰۳:۰۵
اندازه متن
كارشناسان نسبت به موثربودن كمپ ها در درمان معتادان متجاهر ترديد دارند:

پيش نيازهاي راه اندازي كمپ 500 نفره زنان

فرد معتاد پس از سم زدايي بيش از هر چيز به شبکه اي اجتماعي نياز دارد که هويت و ارزش هاي از دست رفته را به او بازگرداند/منطقي تر از تاسيس کمپ استفاده از ظرفيت هاي خالي مراکز اقامتي و خوابگاه هاي شبانه ويژه زنان است.
کمپ زنان

قراراست يک کمپ تازه به کمپ هاي نگهداري معتادان اضافه شود و درحاشيه شهرتهران 500 معتاد خياباني و بي خانمان را جمع و جور کند. اسمش هنوز معلوم نيست يا اگرهست فعلارسانه اي نشده، فقط مي دانيم کمپ 500 نفره ويژه زنان معتاد کارتن خواب و بي خانمان است، جايي در اطراف تهران .
 تهران تابه حال کمپ به خود زياد ديده، از شفق و خاورشهر گرفته تا اخوان و کمرد، هرکدام با داستان و حواشي مخصوص به خود، هرکدام کمپي براي نگهداري معتادان متجاهر و روي هم با گنجايش 1900 نفر. اردوگاه اجباري فشافويه نيز از تابستان امسال به اين فهرست اضافه شده با 3000 نفرظرفيت در فاز نخست. اين کمپ ها و اردوگاه راه افتاد تا ماجراي پرسه معتادان خياباني در تهران و اطرافش تمام شود، که البته نشد و آن هم به دو دليل.
 اول اين که طبق آمار رسمي ستاد مبارزه با مواد مخدر در کشور50 هزار معتاد متجاهر وجود دارد که 15 هزار نفرشان در استان تهران به سر مي برند درحالي که اين کمپ ها و اردوگاه در خوشبينانه ترين شرايط فقط 5000 نفر ظرفيت دارد و دوم اين که کمپ ها و اردوگاه اجباري بيش از اين که جايي براي درمان و خاتمه اعتياد باشد، مکاني است براي جمع کردن معتادان تابلو از خيابان ها و چيدنشان در محيط هاي دور از چشم . 

حالا کارشناسان به کمپ افتتاح نشده 500 نفره زنان معتاد چشم دوخته اند و اين سوال را تکرار مي کنند که آيا اين کمپ نيز راه کمپ هاي ديگر را خواهد پيمود و مکاني خواهد شد براي رفت و آمد نوبتي معتادان متجاهر و درو شده از سوراخ سنبه هاي شهر؟ اين در حالي است که ده درصد از جمعيت يک ميليون و 350 هزار نفري معتادان را، زنان تشکيل مي دهند.

درمان؛ جايگاهش در کمپ کجاست؟
 معتاد متجاهر را مي توان با دو چشم نگاه کرد، اول چشمي که او را مزاحم و مخل آسايش مردم وعامل زشتي چشم اندازشهر مي بيند و دوم چشمي که او را بيماري مي داند که در زمره آسيب ديدگان اجتماعي مي گنجد و بايد درمان شود .
 حاصل نگاه اول مي شود طرح هاي جمع آوري معتادان متجاهر و راهي کردن آنها به مراکز ترک اعتياد اجباري و حاصل نگاه دوم مي شود برنامه ريزي براي درمان اعتياد آنها و اجراي برنامه هاي کاهش آسيب به منظور کاستن از عوارض اعتياد.
 حالاکساني از جمله دکتر رامين رادفر، پژوهشگرحوزه اعتياد معتقدند اگر قرار است کمپي راه اندازي شود بايد نگاه دوم برآن حاکم باشد. اين پژوهشگر در گفت وگو با جام جم بعيد مي داند کمپي با ظرفيت 500 نفر و تراکم جمعيتي که به بار مي آورد اثر درماني داشته باشد، مگر اين که هدف از راه اندازي اين کمپ بهتر کردن شکل و شمايل شهر و زدودن معتادان از چشم اندازهاي شهري باشد که به اين ترتيب اين هدف حاصل مي شود .
 او البته مي گويد چون سازوکار توليد افراد معتاد و بي خانمان همچنان به قوت خود باقي است هرچقدر در کشور کمپ ساخته شود، باز هم معتادان و بي خانمان هاي جديدي وجود دارند که در شهرها پرسه مي زنند. رادفر با همين استدلال توضيح مي دهد که منطقي تر از تاسيس کمپ، استفاده از ظرفيت هاي خالي مراکز اقامتي و خوابگاه هاي شبانه ويژه زنان است که حتما 500 جاي خالي در ميان آنها يافت مي شود . ترديد نسبت به نقش کمپ ها در درمان اعتياد، موضوعي است که در گفته هاي دکتر هومن منشئي از پژوهشگران اعتياد نيز وجود دارد. او در گفت وگو با جام جم نگران مشکلات بهداشتي و رعايت نشدن اصول انساني در کمپ هاي متراکم است، همچنين نگران عود مجدد اعتياد ميان معتاداني است که به کمپ ها مي روند و بعد از يک دوره 21 روزه و سم زدايي، بدون دريافت هيچ خدمات جانبي در جامعه رها مي شوند .
 منشئي البته نگران يک مشکل ديگر درکمپ ها نيز هست، اين که معتادان براساس سن در کمپ ها طبقه بندي نشوند و موارد آزار جنسي عليه افراد کم سن و سال متعدد پيش بيايد و اين که کمپ ها براي مصرف کننده هاي تازه کار به محلي براي يادگيري شيوه هاي جديد مصرف، جاساز کردن مواد و ...تبديل شود. اين پژوهشگر به همين علت لازمه ايجاد هر کمپي را فعاليت آن بر اساس فنون علم اعتياد و نيز بازرسي هاي دقيق و منظم از آنها مي داند.

شبکه حمايتي، مکمل کمپ ها
 فردي به هزارو يک دليل معتاد مي شود، ابتدا مخفيانه و پس از مدتي علني. اگرخانواده از او حمايت کند شانس پاک شدنش وجود دارد، اما آنهايي را که خانواده طرد مي کنند، جامعه نيز طرد مي کند و اين طرد دو سويه راهي جز بي خانماني و کارتن خوابي براي معتاد باقي نمي گذارد. اغلب معتادان خياباني همين راه را رفته اند، آنها آنقدرانگ خورده و توهين شنيده اند که جمع معتاداني مثل خود را دلچسب تر ازحضور در ميان آدم هاي سالمي مي دانند که معتاد را انگل اجتماع به حساب مي آورند.
 تجمع آنها در پاتوق ها نيزبه همين علت است چون همرنگ جماعتي مي شوند که سرزنش نمي کنند. اما اين پاتوق ها و اين خيابان گردي ها خوشايند مردم محله ها نيست که البته حق هم دارند . راز اجراي طرح هاي ضربتي جمع آوري معتادان متجاهر و تکرار آن در زمان هاي مختلف نيز همين است، يعني تلاش براي راضي کردن مردم به ستوه آمده از تردد معتادان ولگرد در محله شان، گرچه تجربه ثابت کرده هيچ طرح ضربتي قادرنيست به کارتن خوابي واعتياد خياباني پايان دهد . به همين دليل است که کارشناسان ازمدت ها قبل لازمه جمع آوري معتادان ازمحله ها و فرستادنشان به کمپ ها را تلاش براي درمان اعتياد معتادان و پس ازآن اجراي برنامه هاي حمايتي ازآنان مي دانند. دکتر رامين رادفر، پژوهشگر اعتياد معتقد است هيچ سيستم درماني بدون وجود شبکه حمايت اجتماعي به ثمر نمي نشيند، حتي مي گويد صحبت کردن از درمان معتاداني که از حمايت خانوادگي و حمايت اجتماعي بي بهره اند، خنده دار است .

مادرآجري 
 شبکه حمايت اجتماعي چيست و قرار است براي معتادان چه کاري انجام دهد؟ اين سوالي است که پاسخش را از عباس ديلمي زاده، کارشناس حوزه اعتياد جويا شديم. اودرتوضيح گفت که اين شبکه اجتماعي چيزي فراتر از مداخلات روان شناسي يا تامين پوشاک، خوراک و سرپناه براي معتادان است.
 او اين را نيز گفت که بسياري از مدل هاي حمايت اجتماعي به اين علت موفقيت اندکي داشته اند که مبناي کارشان هرم مازلو(هرم طبقه بندي نيازهاي انسان) و توجه به نيازهاي اوليه معتادان بوده درحالي که تجربيات ميداني ما در توانمندسازي معتادان کارتن خواب نشان مي دهد معتادي که سال ها درخيابان زندگي کرده بيش ازهر چيزسرمايه اجتماعي خود را از دست داده و هويتي ندارد. بنابراين چنين شخصي پس از سم زدايي علاوه برنيازهاي اوليه و مداخلات روان شناسي و حتي بيش از اشتغال و حرفه آموزي به شبکه اي اجتماعي نياز دارد که هويت و ارزش هاي اجتماعي از دست رفته اش را به او بازگرداند .
 اين کارشناس حوزه اعتياد به تئوري مادرآجري اشاره مي کند که مي گويد معتاد کارتن خوابي که به يک مرکز درماني پناه مي آورد و درآنجا با او با ملايمت و محترمانه رفتار مي شود براي معتاد نقش مادر آجري را بازي مي کند ؛چرا که اين معتاد در جامعه با انواع انگ و بي حرمتي و توهين مواجه بود اما حالااين مرکز درماني و حمايتي ( يا مادرآجري) براي او نقش مادر و خانواده و يک حامي را ايفا مي کند . بنابراين طبق اين گفته ها اگرقراراست بيماري اعتياد در فردي درمان شود بايد برنامه هاي حمايت اجتماعي نيز مورد توجه قرار گيرد چون اين حمايت ها اثر بخشي درمان را افزايش مي دهد .

خاطره تلخ شفق 
 شفق حتي اگر بعد از حوادث سال 92، پوست نيز انداخته باشد باز نامش يادآور همان شفقي است که خاطره اش با واژه هاي مرگ، ضرب و شتم، بيماري و گرسنگي عجين شده. درشفق عده اي از معتادان جان دادند، عده زيادي تا سرحد مرگ کتک خوردند و عده اي آنقدر تحقير شدند که ولعشان به اعتياد بيشتر شد به جاي اين که درمان شوند و به زندگي سالم برگردند . 
 شفق بعد از آن ماجراها پلمب و بعدهم گفته شد تولدي دوباره يافته و غلط هايش پاک شده، اما با اين حال شفق هنوز نمونه اي قابل لمس است از اين که اگر يک کمپ در چارچوب ها حرکت نکند، مي تواند مولد بحران باشد.

مریم خباز

 منبع: روزنامه جام جم

پایان پیام
بازنشر
ارسال نظر