پایگاه خبری اعتیاد

کد خبر 6121
۱۴ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۰۳
اندازه متن

لطفا معتادان را به زندان ببرید

گاهی که با معتادان کارتن‌خواب دهه‌های 60 و 70 صحبت می‌کنم، داستان‌هایی از آن‌ها می‌شنوم که جای تامل دارد.
لطفا معتادان را به زندان ببرید

 عباس دیلمی‌زاده: تقریباً همه کارتن‌خواب‌های آن زمان خاطره‌ای دارند از وقتی که عرصه آن قدر به آنها تنگ شده که برای خلاصی از مشکلات به زندان پناه برده‌اند. خود را گرفتار نیروی انتظامی و پلیس کرده‌اند و بعد از انتقال به زندان خوشحال شده‌اند، چون به هدف رسیده‌اند.

از آنجایی که مسئله پناه بردن به زندان در داستان‌های تعداد زیادی از کارتن‌خواب‌های آن دوران تکرار می‌شد این سؤال در ذهنم ایجاد شد که چرا آنها علاقه‌مند بودند به زندان بروند؟ پاسخ به این سؤال کار چندان پیچیده‌ای به نظر نمی‌رسد. لابد بعضی از آنها برای سم‌زدایی و یک مرخصی کوتاه مدت از مواد این کار را می‌کردند و برخی دیگر برای تأمین سرپناه و نیازهایشان اما نکته مهم این است که مگر زندان چه شرایطی برای معتادان فراهم می‌کرد که به آن به عنوان یک پناهگاه موقت نگاه می‌کردند.
زندان دارای ساختاری کامل و قدمتی طولانی است و سازمان زندان‌ها بر عملکرد آن نظارت جدی دارد. زندانبان‌ها هم در خصوص جان، روح و روان زندانی مسئول هستند. زندان دارای مراکز مراقبت‌های پس از خروج است که زندانی می‌تواند بعد از ترخیص از خدمات آن استفاده کند. به طوری که حتی اگر جایی برای خواب نداشته باشد، مرکز مراقبت‌های بعد از خروج موظف است برای او راهکاری پیدا کند و به او کمک کند.
زندان، انجمن حمایت از حقوق زندانی دارد، همچنین انجمن‌هایی هم هستند که از حقوق خانواده زندانیان دفاع می‌کنند و در شرایطی که عضو خانواده در زندان است با کمک‌های موردی شرایط زندگی را برای آنها تسهیل می‌کنند. زندان دارای درمانگاه است و اگر زندانی‌ای دچار مشکل بهداشتی یا پزشکی شود، زندانبان به خاطر مسئولیتی که متوجهش است به سرعت او را به درمانگاه منتقل می‌کند و به وضعیت بهداشتی زندانی رسیدگی می‌شود. حتی در بعضی مواقع زندانیانی که در زندان کار می‌کنند، می‌توانند در دوران محکومیت پس‌اندازی برای دوران ترخیص خود آماده کنند. همه اینها نشان از آن دارد که گویا زندان برای معتادان کارتن خواب به تنگ آمده از وضعیت خود در آن روزگار، پناهگاه بدی نبوده است هرچند که برای دیگر معتادان اصلا مکان مناسبی به شمار نمی رفته است.
سال‌های آغازین دهه 80 نقطه شروع تحولی در نگاه به معتادان بود. در آن سال‌ها متخصصان حوزه اعتیاد و فعالان مدنی که به کشورهای مختلف سفر کرده و با چگونگی رفتار با معتادان در کشورهای پیشرفته آشنا شده بودند، افکار و ایده‌های نو و جدیدی را برای کشور به ارمغان آوردند. صداهای جدیدی به گوش می‌رسید و صحبت از جرم‌زدایی از معتادان به میان آمد. برنامه‌های کاهش آسیب در مناطق پرخطر به راه افتاد و تغییر فضا به قدری بود که مسئولان و سیاست‌گذاران هم نتوانستند نسبت به آن بی‌تفاوت باشند. کم‌کم این زمزمه در جامعه پیچید که اعتیاد جرم نیست بلکه بیماری است که باید کنترل و درمان شود و زندان جای معتاد نیست. ماحصل این تفکر کاهش هزینه‌هایی بود که زندان‌ها برای نگهداری معتادان می‌پرداختند. به دنبال این تغییر فضا در سال 1385 سیاست‌های کلی نظام در عرصه مبارزه با مواد مخدر تدوین شد و بعد از آن در اصلاحیه قانون مبارزه با مواد مخدر، نگاه جرم انگارانه به اعتیاد کاهش یافت. در ماده 15 و 16 این قانون، صحبت از درمان و کمک به کاهش آسیب بیماران به میان آمد. در ماده 15 به معتادان اجازه داده شد که داوطلبانه به مراکز درمانی مراجعه کنند و برای ترک اقدام کنند و در ماده 16 هم با رویکرد بیمار انگارانه گفته شد که معتادانی که برای درمان اقدام نمی‌کنند باید به طور اجباری به مراکز درمان و کاهش آسیب هدایت شوند. این تغییرات قانونی نشان از اتفاق مهمی داشت و آن تغییر رویکرد رسمی نسبت به معتادان بود.
حال بعد از گذشت چند سال از تصویب و اجرای این قانون چه اتفاقی افتاده است؟ مراکزی که تحت عنوان مراکز درمان اجباری در کشور راه‌اندازی شده است در واقع فقط نام مراکز درمانی را یدک می‌کشند و در آنجا درمانی اتفاق نمی‌افتد و این مراکز هیچ‌کدام از خدمات و حمایت‌هایی که در زندان وجود داشت را ندارد. در این مراکز نه از درمان اعتیاد خبری هست، نه از مراقبت‌های بعد از خروج، نه از انجمن‌های حمایتی و نه کار و درآمد. تعدادی از این مراکز به جزیره‌هایی شبیه است که فقط برای نگهداری معتادان راه‌اندازی شده است. مدتی است که متخصصان حوزه اعتیاد و فعالان مدنی از افزایش آسیب در این مراکز حرف می‌زنند هرچند که صدایشان چندان بلند نیست و آرام سخن می‌گویند. با این شرایط وقتی به ساختار و مدل این مراکز نگاه می‌کنم با خودم فکر می‌کنم ای‌کاش معتاد به جای این مراکز به زندان می رفت، شاید شرایط بهتری برای او رقم می خورد.


پایان پیام
بازنشر
ارسال نظر