بيماري ايدز كماكان جزو بيماريهاي مهلك و كشندهاي به شمار ميرود كه در همه جاي دنيا قرباني ميگيرد، اما در كشور ما مساله اصلي درباره اين بيماري باورهاي غلطي است كه درباره آن وجود دارد. در درجه اول بايد گفت اطلاعرساني و آموزش درباره هر پديده اجتماعي وقتي به درستي صورت نگيرد جاي خالي اين اطلاعات با دادههاي نادرست و غيرعلمي پر ميشود، در حالي كه هنوز بعد از گذشت سالها از كشف اين ويروس در برخي كشورها مانند كشور ما اطلاعرساني درستي درباره خود اين بيماري و راههاي انتقال آن صورت نميگيرد. دو خطر جدي در اين زمينه احساس ميشود. در درجه اول چون فرد نميداند بيمار است و راههاي انتقال اين بيماري را نميداند ممكن است با برخي رفتارها آن را به ديگران منتقل كند و در درجه دوم خود فرد بيمار در صورت اطلاع نداشتن از بيماریاش بسيار دير در روند درمان قرار ميگيرد كه اين هم خودش بسيار آسيبرسان است. توجه به اين نكته ضروري است كه بيماري ايدز ديگر مانند گذشته نيست كه به محض ابتلا يا چند سال بعد فرد نابود شود بلكه امروزه به واسطه پيشرفت علم پزشكي با دارو اين بيماري را كنترل كردهاند و بنابراين اگر فرد زودتر مراجعه كند به نفع خود اوست و ميتوان از راه درمان دارويي تعداد سالهايي كه او عمر ميكند را افزايش داد. دير مراجعه كردن نيز ميتواند درباره بيماري ايدز باعث شود فرد ديگر به هيچوجه درمان نشود. از زماني كه اين بيماري وارد كشور ما شد اطلاعرساني درستي درباره آن انجام نشد و همين مساله باعث شد ترس عجيب كه ناشي از ناآگاهي است درباره آن ايجاد شود و در درجه دوم به كساني كه اين بيماري را دارند با ديده نادرستي نگاه شود. اطلاعرساني درباره بيماري ايدز بايد مداوم و سريع باشد زيرا اين بيماري و يافتههاي بشر درباره راههاي درمان آن روز به روز بيشتر ميشود و با دادههاي بهروز همگام با كشورهاي پيشرفته ميتوان افراد را نسبت به اين بيماري پرخطر ايزوله كرد. كشورهاي ديگر وقتي متوجه وجود اين بيماري در بخشي از افراد خود شدند مدام و به صورت بيوقفه از رسانههاي ملي به ويژه تلويزيون درباره آن آگاهسازي كردند تا هم جلوی تكثير آن را با رفتارهايي نظير رفتارهاي پرخطر جنسي در جوانان و تزريق خون آلوده در معتادان تزريقي بگيرند و هم همه افراد را وادار به مراجعه و تشخيص مبتلا بودن يا نبودن خود كنند. درباره افرادي هم كه به اين بيماري به هر دليلي مبتلا شده بودند بازهم اين رسانههاي ملي و تلويزيون بود كه با عاديسازي آن و طرح اينكه «اين مساله ممكن است براي هر كسي رخ بدهد» و «اين بيماري قابل كنترل است» مانع طرد حذف اين بيماران از زندگي اجتماعي شدند كه اين تلاشها قابل ستايش است. آگاهي دادن به صورت مستمر درباره بيماري ايدز در كشور ما فراموش شده است و دائمي بودن اين آموزشها فقط منحصر به هفته يا روزي تحت عنوان روز ايدز است در حالي كه هر روز و هر هفته به صورت مستمر بايد درباره اين بيماري اطلاعرسانی شود. وقتي اين بيماري به دليل مطرح نشدن در سطح افكار عمومي و اجتماع به يك تابو تبديل ميشود افرادي كه احتمال ميدهند اين ويروس وارد بدنشان شده به دليل ترس از قضاوت اجتماع و طرد شدن براي آزمايش و تشخيص بيماري خود مراجعه نميكنند و اين باعث ميشود درماني درباره آنها صورت نگيرد. هيچ ويروسي درمان قاطع ندارد و هنوز كسي نتوانسته ادعا كند درمان قطعي اين بيماري را كشف كرده است اما با دارو ميتوان اين بيماري را به نحوي كنترل كرد كه تعداد سالهايي كه فرد زنده ميماند بيشتر شود. در ميان مراجعانم با بيماراني روبهرو هستم كه به دليل همين قضاوتهاي غلط اجتماع حتي از خانواده خودشان هم بيمار بودنشان را مخفي نگه داشتهاند. در مقايسه با سالهاي گذشته آگاهي درباره اين بيماري بيشتر شده است اما چون اين آگاهيها در درجه اول از مبادي رسمي مانند رسانههاي گروهي كسب نشده و حاصل گفتوگو با دوستانشان است، علمي و درست نيست و در درجه دوم چون درست و علمي نيست نميتواند راهگشا باشد و بنابراين بر عملكرد آنها تاثيري ندارد. همه اين عوامل دست به دست هم داده است تا بيش از دو سوم افرادي كه به اين بيماري مبتلا هستند در كشور ما شناسايي نشوند و آمار درستي از اين قضيه در دست نباشد. تعداد مبتلايان به اين بيماري در كشور ما طبق آمارها 30هزار نفر است در حالي كه تخمين زده ميشود سه برابر اين تعداد در كشور مبتلا باشند.
مينو محرز، رئيس مركز تحقيقات ايدز ايران
منبع: روزنامه آرمان