راهاندازی مراکز جامع درمان و بازتوانی اعتیاد، جدیدترین اقدام سازمان بهزیستی در حوزه درمان اعتیاد است. براساس ادعای مسئولان سازمان بهزیستی و ستاد مبارزه با مواد مخدر قرار است این مراکز تحول عظیمی در حوزه درمان اعتیاد ایجاد کنند. به گفته آنها ۴۰ درصد از مصرفکنندگان موادی که به این مراکز وارد میشوند، مانایی در درمان خواهند داشت و دیگر لغزش نخواهند کرد. همان مسئولان گفتهاند که میانگین مانایی در درمان در سایر مراکز درمان اعتیاد در ایران بهطور میانگین حدود پنج درصد است.
هفتم بهمنماه امسال ۲۴ مرکز جامع درمان و بازتوانی اعتیاد بهطور همزمان در سراسر ایران افتتاح شد. شش مرکز هم قبل از این تاریخ افتتاح شده بود و بعد از این تاریخ هم مراکز دیگری راهاندازی شد. سیاست سازمان بهزیستی گسترش این مدل درمانی در کشور است. اما کارشناسان اعتیاد بر این اعتقادند که هیچ نیازی به راهاندازی این مراکز نبوده و سازمان بهزیستی بودجهاش را در جایی هزینه کرده است که از دیدگاه هزینه اثربخشی قابلتوجیه نیست. دکتر رامین رادفر، پژوهشگر و درمانگر اعتیاد چندی پیش در مصاحبه با یکی از خبرگزاریها درباره این مراکز گفت: «راهاندازی این مراکز شاید کاربردهای تبلیغاتی و سیاسی داشته باشد اما قرار نیست گرهی از مشکلات اعتیاد کشور باز کند کمااینکه مراکز دیگر با نامهای متفاوت چون نجات، ماده 16، بهاران و... موفقیت نداشتهاند». به اعتقاد او اگر بهزیستی میخواهد پولی هزینه کند، بهتر است برای ارتقای مراکز موجود و نظارت بیشتر هزینه کند تا کیفیت کار آنها افزایش پیدا کند و با درمان اصولی مانایی درمان بیماران خروجی همین مراکز را افزایش دهد. حالا دکتر هومان نارنجیها، کارشناس و درمانگر اعتیاد هم همین حرفها را میزند. او هم میگوید که نمیداند مراکز جامع درمان و بازتوانی اعتیاد برای پاسخ به چه نیازی راهاندازی شده است. این در حالی است که دکتر «فاطمه رضوانمدنی»، معاون توسعه، پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور در مصاحبهاش از دکتر هومان نارنجیها بهعنوان یکی از طراحان مدل درمانی مراکز جامع درمان و بازتوانی اعتیاد نام برده است.
در تدوین مدل درمانی مراکز جامع درمان و بازتوانی اعتیاد نقشی نداشتهام
دکتر هومان نارنجیها در پاسخ به این پرسش که آیا در تدوین مدل درمانی مراجع جامع درمان و بازتوانی اعتیاد نقش داشته، میگوید: «چندی پیش دکتر قبادیدانا، رئیس سازمان بهزیستی، گروهی از کارشناسان اعتیاد را دعوت کرد تا در جلساتی با موضوع ارتقای سیستم درمانهای اقامتی شرکت کنند. از من هم برای شرکت در این جلسات دعوت شده بود. بعد از دو جلسه فرمهایی را برای ما ارسال کردند که درباره موضوعاتی در حوزه درمان اقامتی نظرمان را بهصورت کتبی اعلام کنیم که من به علت مشغله کاری فراموش کردم که فرم را پر کنم و دیگر در این جلسات از من دعوت نشد. در مورد اینکه بقیه کارشناسهای دعوتشده هم در شرکت در جلسات تداوم داشتند یا خیر، از یک نفرشان سؤال کردم که او هم گفت که بعد از دو، سه جلسه دیگر از او هم دعوت نشده است. بنابراین فکر نمیکنم همه افرادی که بهعنوان طراحان این مدل درمانی معرفی شدهاند، در تدوین آن نقش داشته باشند. بنابراین فکر میکنم این مدل درمانی توسط برخی از کارشناسان حاضر در آن جلسات تدوین شده است. او میگوید: «اگر بخواهم مشخصا در مورد خودم حرف بزنم، میتوانم بگویم من نقشی در تدوین این مدل درمانی نداشتهام و از خروجی مدل درمانیای که برای این مراکز تدوین شده است، اطلاع ندارم. ولی بسیار مشتاقم که پروتکل منتشر شود تا از جزئیات آن مطلع شوم. اطلاعات من در مورد مدل درمانی این مراکز به اطلاعرسانیهای رسانهای دراینباره خلاصه میشود».
این درمانگر اعتیاد میگوید: «من اصلا نمیدانم که مدل درمانی مراکز درمان و بازتوانی اعتیاد دقیقا چگونه است و اینکه این مدل دقیقا با مدلهای پیشین درمان اقامتی چه تفاوتی دارد. من هنوز متوجه نشدهام که آیا در این مراکز امکان استفاده از داروهای آنتاگونیستی وجود دارد یا خیر. چون در مصاحبهای که اخیرا درباره این مراکز منتشر شده بود، اول بهصراحت گفته میشود که از داروهای آنتاگونیستی استفاده نخواهیم کرد و در مرحله بعدی با اصرار خبرنگار گفته میشود که حالا اگر بیمار در طی سمزدایی حالش بد شود، لازم باشد دارو هم میدهیم».
نارنجیها میگوید: «باید مشخص شود که در این مراکز از ابتدا تا انتهای روند درمان، چه برنامههایی برای بیمار تدارک دیده شده است که برای فهم این موضوع باید پروتکل درمانی این مراکز منتشر شود».
چه نیازی باعث شده مسئولان مرکزی با تابلوی جدید راهاندازی کنند؟
این کارشناس اعتیاد میگوید: «این موضوع باید مشخص شود چه نیازی مسئولان را بر این داشته است که مرکزی با تابلوی جدید راهاندازی کنند و اینکه چه کسانی قرار است مشتریان این مراکز باشند و چرا مراکز موجود درمان اعتیاد برای این بیماران مناسب نبوده است. مراکز درمان سرپایی اعتیاد، مراکز اقامتی درمان اعتیاد، تیسیها و ... هرکدام امکانات متفاوتی را در اختیار بیماران قرار میدهد. چه اشکالی در این مراکز بوده که قابلحل و ارتقا نبوده و مسئولان به ناچار به فکر افتادهاند مراکز جدیدی راهاندازی کنند. آیا مشکل این بوده که این بیماران حاضر به درمان سرپایی نبودهاند؟ مراکز اقامتی فعلی را مناسب نمیدانستند؟ پول نداشتند برای درمان اعتیاد اقدام کنند؟».
چرا نتایج طرح پایلوت را منتشر نمیکنند؟
او ادامه میدهد: «اگر مخاطبان مراکز درمان و بازتوانی اعتیاد کسانی هستند که درمان اعتیاد را قبلا در مراکز سرپایی یا مراکز اقامتی امتحان کردهاند و پاک شدهاند اما بعد از خروج دوباره لغزش کردهاند، آنوقت این سؤال پیش میآید که این مراکز چطور میخواهند این افراد را پاک نگه دارند؟ باید این موضوع در پروتکل بهطور دقیق قید شده باشد که چه راهکاری برای این افراد در نظر گرفتهاند. این توضیح که مانایی در درمان اعتیاد قرار است ۴۰ درصد باشد، شاید مردم عادی را راضی کند اما من بهعنوان فردی که سالهاست در حوزه درمان اعتیاد مشغول به کار هستم، متوجه نمیشوم که چطور قرار است این اتفاق بیفتد؟ چرا دقیق توضیح داده نشده است که در مرکز اصفهان که این مدل درمانی پایلوت شده است، چه کارهایی انجام شده است؟ چه کسانی پذیرش شدهاند و روند درمان بیماران چگونه بوده است؟ بنابراین بسیار علاقهمندم مدل درمانی این مرکز و نتایج پایلوت انجامشده در اصفهان را مطالعه کنم».
درباره تداوم فعالیت مراکز جامع درمان و بازتوانی اعتیاد در درازمدت شک دارم
نارنجیها سؤال دیگری هم دارد. او میپرسد: «براساس آنچه گفته شده، قرار است بیماران بهصورت داوطلبانه برای درمان اعتیاد به این مراکز مراجعه کنند و دولت هم قرار است هزینه ۶۰ درصد این بیماران را پرداخت کند و ۴۰ درصد هم خودشان هزینههایشان را پرداخت کنند؛ اما حالا سؤال این است که چه تضمینی وجود دارد که مصرفکنندگان برای درمان اعتیادشان به این مراکز مراجعه کنند؟ آیا واقعا مراکز جامع درمان و بازتوانی اعتیاد مشتری خواهند داشت؟ پیشبینی من این است که در ابتدای راهاندازی از این مراکز استقبال میشود؛ ولی به مرور زمان دیگر مشتری نخواهند داشت. ساختار مراکز درمان و بازتوانی اعتیاد بسیار شبیه به مراکز تیسی است. الان ما چند تیسی در کشور داریم؟ کمتر از ۳۰ مرکز تیسی. چرا این مراکز با وجود همه تلاشهایی که انجام شد، گسترش پیدا نکردند؟ به خاطر اینکه بیماران از این مراکز استقبال نکردند. بیماران از تیسیها به خاطر هزینه بالا و ساختار درمانیای که دارند و بیمار را به مدت طولانی نگه میدارند، استقبال نمیکنند. به همین دلایل ساده احتمال اینکه بیماران تمایل داشته باشند به این مراکز هم مراجعه کنند، نیز کم است».
مراکز جامع درمان و بازتوانی اعتیاد قرار است به چه کسانی خدمات دهند؟
این کارشناس اعتیاد با تأکید بر اینکه باید مشخص شود چه کسانی قرار است در این مراکز پذیرش شوند، میگوید: «بگذارید یک مثال بزنم، فرض کنید مدرسهای راهاندازی شده است که مؤسسان آن مدعیاند ۴۰ درصد دانشآموزان این مدرسه در آزمون ورودی دانشگاه رتبه زیر ۵۰۰ کسب خواهند کرد. اولین سؤالی که از مؤسسان این مدرسه میشود پرسیدژ این است که چطور قرار است این اتفاق بیفتد؟ آیا قرار است بچههای باهوش و دارای استعداد را در مدرسه ثبتنام کنند و میخواهند آنها را شکوفا کنند؟ یا اینکه هر کسی که بخواهد میتواند در این مدرسه ثبتنام کند؟ اگر این مدرسه مختص بااستعدادها است، درآنصورت برنامهای که دارند دقیقا چیست؟ یا اگر همه میتوانند ثبتنام کنند و وارد مدرسه شوند، چطور میخواهند بچهای را که انگیزهای برای تحصیل ندارد، درسخوان کنند؟ برنامهشان چیست؟ پاسخها هرچه باشد، باید شواهدمحور باشد تا اهل فن بتوانند درباره درستی یا نادرستی ادعای مؤسسان مدرسه اظهارنظر کنند».
او میگوید: «درباره مرکز جامع درمان و بازتوانی اعتیاد هم دقیقا ما برای سؤالاتمان پاسخهای شواهدمحور میخواهیم. بر چه اساسی قرار است ۴۰ درصد خروجیهای این مرکز مانایی در درمان اعتیاد داشته باشند؟ چه مداخلاتی قرار است انجام شود؟ آیا مدل درمانی این مراکز از جایی گرتهبرداری شده و بومیسازی شده است؟ نتایج این مدل درمانی در کشوری که از آن گرتهبرداری شده است، چگونه بوده؟ آیا در این مرکز هم میتوانند امکانات مشابه مرکزی که از آن مدلسازی کردهاند، در اختیار بیماران قرار دهند؟».
نارنجیها میگوید: «البته ممکن است در شرایطی این حرف درست باشد و واقعا هم بتوانند میزان مانایی در درمان را به ۴۰ درصد برسانند، اگر براساس آنچه گفتهاند، قرار است بیمارانی که میزان تخریبشان پایین است و به عجز رسیدهاند، داوطلب درمان هستند. کسانی را که خانوادههایشان پای کار هستند و از آنها حمایت میکنند، در این مراکز جذب کنند و بعد هم یک سال تحت درمان قرار دهند و انواع خدمات مختلف مددکاری و روانشناسی و حمایتی را در اختیارشان قرار دهند. در چنین صورتی ممکن است که ۴۰ درصد خروجیها مانایی در درمان داشته باشند؛ اما برای اینکه توضیح دهم که اگر چنین اتفاقی هم در این مراکز بیفتد، اتفاق عجیبی نبوده است، دوباره مثال همان مدرسه غیرانتفاعی را میزنم. وقتی مدرسهای بچههای درسخوان و بااستعداد را که هدفشان کسب رتبه بالا در کنکور سراسری است، جذب میکند، شرطش هم این باشد که خانوادهها هم باید حامی باشند و برای اینکه فرزندانشان در کنکور موفق شوند، هر کاری برای آنها بکنند، خب معلوم است که میزان قبولی دانشآموزان این مدرسه در کنکور سراسری خیلی بالا خواهد بود. چون این مدرسه همه خوبها را گلچین کرده است. هنر این نیست که این بچهها در کنکور قبول شوند. هنر این است که مدرسهای بتواند برنامهای طراحی کند که دانشآموزانی را که انگیزهای برای درسخواندن ندارند، هوش متوسط دارند و خانوادهها از آنها حمایت نمیکنند و البته پول هم ندارند، برای کنکور آماده کند و درصد قبولی بالا داشته باشد».
خوبان را در جایی جمع کنیم، آمارهای بهبودی بالا میرود
نارنجیها میگوید: «درحالحاضر مشکل کشور ما معتادان سختدرمان، متجاهر و بیخانمان هستند که تخریب بالا دارند و هیچکس هم از آنها حمایت نمیکند. اگر مسئولان توانستند میزان مانایی در درمان این گروه از بیماران را افزایش دهند و آنها را در درمان نگه دارند و به زندگی عادی بازگردانند، کار جدیدی کردهاند. بقیه بیماران که به هر حال حمایتی دارند و خانوادهای و انگیزهای برای درمان حتی اگر چند بار هم وارد فرایند درمان شوند و شکست بخورند، آنقدر میروند و میآیند تا در نهایت درمان شوند».
این کارشناس اعتیاد میگوید: «اگر قرار باشد در مراکز درمان و بازتوانی اعتیاد بیماران را گلچین کنند، حتی اگر میزان مانایی در درمان ۴۰ درصد هم باشد، اتفاق عجیبی نیست؛ چون همین بیماران بدون مراکز درمان و بازتوانی اعتیاد و با استفاده از ساختارهای موجود هم در درمان اعتیاد باقی میماندند؛ بنابراین حتی اگر این مراکز به وعدهای که دادهاند هم جامه عمل بپوشانند، باز هم کار سختی نکردهاند. فقط خوبان را در جایی جمع کردهاند و آمارهای بهبودیشان بالا رفته است».
چرا خدمات تکمیلی به همه بیماران ارائه نمیشود
نارنجیها میگوید: «من سیاستگذار نیستم اما اگر سیاستگذار عرصه درمان اعتیاد بودم، بهجای راهاندازی مراکزی با تابلوی جدید، زیرساختهایی برای مهارتآموزی، اشتغال و خدمات پس از ترخیص راهاندازی میکردم که به همه بیماران خدمات تکمیلی را ارائه دهند. چون حتما تعدادی از بیمارانی هم که از سایر مراکز درمانی خدمات دریافت میکنند، به این خدمات تکمیلی نیاز دارند. چرا باید فقط بیماران مراکز جامع درمان و بازتوانی اعتیاد از خدمات اضافه برخوردار شوند؟ چرا از زیرساختهای موجود استفاده نکنیم و خدمات تکمیلی را برای همه بیماران تعریف نکنیم؟ دولت میتوانست پروتکل مراکز درمانی موجود را ارتقا دهد و با راهاندازی واحدهای روانشناسی، مددکاری، توانمندسازی و اشتغالزایی امکانی را برای همه معتادانی که از مراکز درمان اعتیاد ترخیص میشوند، فراهم کند. آنوقت هر بیماری براساس نیازی که داشت، میتوانست از این خدمات بهره ببرد».
نارنجیها میگوید: «مسئولانی که درباره این مراکز مصاحبه کردهاند، گفتهاند که میزان ماندگاری بیماران در درمان اعتیاد در کشور بهطورکلی پنج درصد است و این مراکز قرار است حدود ۴۰ درصد از بیماران در درمان باقی بمانند. آیا منظور مسئولان این است که مراکز موجود که سالها فعالیت کردهاند و اتفاقا از سازمان بهزیستی یا وزارت بهداشت مجوز دارند، عملکرد مطلوبی نداشتهاند؟ آیا ارتقای مراکز موجود و نظارت بر آنها مقرونبهصرفهتر بود یا راهاندازی مراکز جدید؟ ۳۰ مرکز جدید پاسخگوی نیاز بیماران نیست، در بهترین حالت مگر چند بیمار در این مراکز میتوانند تحت درمان قرار بگیرند؟». او میگوید: «ما درحالحاضر به مدلهای جدید نیاز داریم اما به مرکز جدید نیاز نداریم و باید مراکز موجود را ارتقا دهیم. اینکه گفته میشود مراکز موجود کارایی پایینی دارند و مراکز جدید راهاندازی کردهاند. مانند این است که بگوییم زندانها در اصلاح مجرمان نتوانستند مؤثر واقع شوند؛ بهطوریکه بسیاری از مجرمانی که از زندان آزاد میشوند، دوباره مرتکب جرم میشوند و راهکارشان برای این مشکل هم این باشد که بگویند حالا که اینطور است ما زندانهای جدیدی راهاندازی میکنیم. اگر چنین تصمیمی بگیرند، عجیب و باورنکردنی خواهد بود و این سؤال پیش میآید که چرا در همان زندانهای قبلی مشکل را حل نمیکنند؟ چرا اشکالاتی را که در زندانها وجود دارد، برطرف نمیکنند و میخواهند بنای جدیدی از نو بسازند؟
این کارشناس اعتیاد میگوید: «میشود از همین امکانات موجود استفاده کرد و اشکالات را برطرف کرد. مسئولان باید به این نکته توجه کنند که مرکز جدید با تابلوی جدید مشکل را حل نمیکند بلکه اصلاح روندها و ساختارهای مراکز موجود است که میتواند به ارتقای خدماترسانی کمک کند. درحالحاضر بیش از هشتهزار مرکز درمان سرپایی اعتیاد، بیش از هزار مرکز اقامتی درمان اعتیاد و حدود ۳۰ تیسی در کشور داریم در غیاب ارتقای مراکز فعلی چه نیازی به مراکز جدید داریم؟ با راهاندازی کلاسهای آموزشی و ارتقای پروتکلها، نظارتهای اصولی بر کیفیت مراکز و راهاندازی واحدهایی برای خدمات پس از خروج، میشد خدمات همه این مراکز موجود را ارتقا داد».
آیا نیاز اساسیتری در حوزه درمان اعتیاد وجود نداشت؟
او میگوید: «سؤال دیگری که باید از مسئولان بپرسیم این است که آیا نیاز اساسیتری (کار روی مدل درمانی دیگری) در حوزه درمان اعتیاد وجود نداشت که مراکز جامع درمان و بازتوانی اعتیاد راهاندازی شد؟ حتما نیازهای جدیتری هم وجود داشته است. برای مثال ما در کشور معضلی داریم به نام کمپهای غیرمجاز درمان اعتیاد. چرا این کمپها ایجاد شده و با وجود اینکه کارایی ندارد، مشتری دارد؟ چون به یک نیاز واقعی پاسخ میدهد و جای خالی را پر میکند که مسئولان برای آن راهکاری نیندیشیدهاند».
نارنجیها میگوید: «برخی از مصرفکنندگان مواد به خاطر نوع ماده مصرفی و تخریب بالایی که دارند، خانوادههایشان را بسیار آزار میدهند. ممکن است زن و بچههایشان را کتک بزنند، دزدی کنند و... بههرحال معتادان آزاردهنده خانگی هستند و خشونت میورزند. باید سازوکار اصولی و علمی برای این بیماران تعریف شود که وارد فرایند درمان شوند. شاید زیرساختی برای مداخله فوری اعتیاد برای این بیماران و خانوادههایشان نیاز باشد. اما دولت برای این بیماران و خانوادههایشان فکری نکرده است. نتیجه آن هم این بوده که کمپهای ترک اعتیاد غیرمجاز در کشور هر روز بیشتر میشود».
به گفته او کسانی که به این نیاز پی بردهاند، با هدف کسب سود اقتصادی کمپهایی راهاندازی کردهاند که هیچ فرایند درمانیای در آن انجام نمیشود. به خانه بیماران میروند و با زور و اجبار آنها را سوار ماشین میکنند و به کمپهای غیرمجازشان میبرند، در آنجا فرد را با کتک و تحقیر نگهداری میکنند. خانوادهها هم از ترس اینکه نکند دوباره بیمارانشان به خانه بازگردند و برایشان مشکل ایجاد کنند، مدام به این مراکز پول میدهند. یک بازی باخت-باخت برای بیمار و خانوادهاش و برد برای افراد سودجو. دولت چشمش را بر این مسئله بسته است و اتفاقا جایی که نیازمند خدمت جدید هست، کاری انجام نمیدهد. آیا نمیشد برای این بخشی که برای آن فکری نشده است، هزینه کند و یک سیستم درست و اصولی برای این بیماران سختدرمان و خانوادههایشان با استفاده از امکانات موجود تعریف کند که هم بیمار بهجای کتکخوردن، فرایند درمانی را طی کند و هم خانوادهها از خشونت خانگی در امان باشند؟
مرضیه نوری
منبع: روزنامه شرق
پایان پیام