در شرایط امروز به نظر میرسد مهمترین مشکل این زنان، فقدان حمایتهای اجتماعی از آنها بعد از طی دوره بهبودشان باشد. به این معنا که حتی اگر مراکز درمان زنان معتاد متجاهر در کشور به تعداد کافی وجود داشته باشد و در این مراکز هم خدمات روانی و مددکاری به شکل مطلوبی در اختیار این زنان قرار داده شود، وقتی آنها بهبود کامل پیدا میکنند و میخواهند به جامعه بازگردند، تقریبا هیچ دستگاهی نیست که از آنها حمایت کند و بتواند برای اشتغالشان برنامهریزی مناسبی ارائه دهد. البته اگر هم سازمانی بخواهد به این مساله ورود پیدا کند، در درجه اول با فقدان وجود برنامهای جامع برای بازگشت به زندگی زنان معتاد متجاهر در سطح کلان مواجه میشود و بعد هم باید با کسری بودجه دست و پنجه نرم میکند و در این میان، نهادهای دیگر نیز اغلب سازمانی را که بهتنهایی اقدامی در این زمینه انجام میدهد، همراهی نمیکنند. نکته دیگر این است که عمده زنان معتاد متجاهر حتی در سطح جامعه نیز از حمایتهای لازم برای بازگشت به زندگی برخوردار نیستند. یعنی خیلی از آنها حتی خانوادهای ندارند که بخواهد بعد از گذراندن دوره بازپروری، سقفی بالای سرشان باشد. البته سازمان بهزیستی در سالهای اخیر اقدامات مناسبی در این حوزه انجام داده است، ولی بازهم این سازمان به دلیل نداشتن بودجه کافی و ناهماهنگی دستگاههای دیگر نتوانسته در زمینه بازگشت به زندگی زنان معتاد متجاهر به نتیجه مطلوبی برسد.
همچنین باید توجه داشت فرآیند درمان و بازپروری زنان معتاد متجاهر نیاز به بودجه بالایی دارد و وظیفه رایزنی با دولت و استانداریها برای دریافت بودجه کافی در این حوزه نیز برعهده سازمان امور اجتماعی است. این در حالی است که این سازمان در حدود چهار سالی که از تاسیس آن میگذرد، هنوز نتوانسته به وظایف قانونی خود درباره تامین بودجه و برنامهریزی برای حل مشکلات زنان معتاد متجاهر بهدرستی عمل کند. همچنین وزارت بهداشت نیز که متولی سلامت آحاد جامعه است، همواره از برنامهریزی برای رفع معضل معتادان متجاهر کنار کشیده و نسبت به این موضوع سلب مسؤولیت کرده است. به همین دلیل، با این که اکنون سازمان بهزیستی در زمینه اشتغال زنان معتاد متجاهر پس از گذراندن دوره بازپروری گامهایی برداشته، اما چون این سازمان بودجه لازم بهمنظور ایجاد شغل برای این افراد در اختیار ندارد، اغلب این گامها بیثمر بوده است. از سوی دیگر، کارفرمایان بخش خصوصی نیز غالبا از استخدام زنان بهبودیافته خودداری میکنند و تقریبا هیچکدام از آنها نیز نمیتوانند خودشان برای خود شغلی ایجاد کنند و همه این مسائل فرآیند بازگشت زنان بهبودیافته به زندگی را دشوارتر میکند. البته در این میان، برخی تابوهای اجتماعی نیز به سختتر شدن این فرآیند دامن میزند. زیرا صرفنظر از زنان معتاد متجاهر، سایر خانمهایی که گرفتار اعتیاد شدهاند نیز با برچسبهای اجتماعی منفی مواجه میشوند. اصولا هم عوارض اجتماعی ناشی از اعتیاد برای زنان بیشتر از مردان است. مثلا این زنان بیشتر از مردان معتاد ناچار به طلاق میشوند و زودتر از مردان نیز از سوی خانواده طرد میشوند. در این شرایط، بسیاری از این زنان ممکن است گرفتار تنفروشی هم بشوند و به این شکل، اطرافیان بیش از پیش با آنها فاصله میگیرند. مجموع همه این مسائل در کنار هم نیز سبب شده است معضل زنان معتاد متجاهر در کشور ما همچنان حلنشده باقی بماند.
منبع: روزنامه جام جم
پایان پیام