جناب آقای مهندس هاشمی ریاست محترم شورای
شهر تهران در آیین افتتاح پروژههای منطقه ۲ شهرداری تهران به نا آرامیهای آبان
ماه، شرایط بحران مانند تحریم، بیکاری، تورم و به اوج رسیدن ناهنجاری در چنین
شرایطی اشاره داشتند و «در شرایطی که حال خوشی نداریم»؛ قول تلاش برای بازگشت خوشی و شادی به تهران و
ایران را دادهاند.
در روزهای گذشته هم ضمن اعلام خبر دستگیری ۶۴۶ نفر از «نخالهها! و معتادان» در منطقه فرحزاد، شهردار محترم منطقه۲، نوید ساخت اکوپارک را دادهاند وضمناً در منطقه ۵ یک گرمخانه «تمیز و عالی» برای سرویسدهی به زنان بیخانمان و آسیبپذیر راهاندازی شده است.
در روزگاری که دیگر نمیشود از تراکم فروشی به درآمد پایدار شهری رسید، اکو پارک حتماً فکر بکری است: فضای سبز چشمنوازی ایجاد میکند که خیلی هم محیط زیستی است و از قاب پنجرهی برجهای متنوع منطقه، لابد دل انگیزتر از دیدن نمای آلوده نخالهها و معتادان بیخانمان است. افزون بر فضای سبز گسترده، امکانات رفاهی متنوعی در تعریف اکو پارک وجود دارد: رستورانهای مختلف، شهربازی ویژه کودکان، یا لابد پردیس سینمایی و پاساژهای نورانی و رنگارنگ با پارکینگهای وسیع. البته واضح است که این امکانات مربوط به بخش خصوصی است که قرار است بابتش به شهرداری پول بدهد و بعد سودش را از طبقه متوسط (اگر طبقه متوسطی باقیمانده باشد) و اقشار فرادست بگیرد. منطقه ۲، از این حیث پتانسیل بیشتری نسبت به منطقه ۵ دارد پس اگر گرمخانهای هم باید، شایستهتر آن است که در منطقه ۵ باشد.
بیخانمانها و زاغهنشینها باید از سطح چنین گنج جغرافیاییِ نهفته به مناطق حاشیهایتر تارانده شوند زیرا زیستِ همزمان این گروه در جوار اکو پارک، کیفیت لذتبخش لحظات لایههای جمعیتیِ برخوردار (ساکن یا گردشگر) را ناهمگن میکند و عیش دقیقههایشان را منغص. پس باید راهی دیگر برای آنها یافت: تبعید پیاپیِ از مرکز به حاشیهی این دوزخیانِ مازادِ روی زمین، همراه با نسیهی خوش آب و رنگ اکو پارک رویایی، برای ایجاد همدلی در طبقه متوسط و برخوردار و همسویی آنها با تارانیدنِ نقد گروه مطلقاً محذوف.
اما تبعیدگاه کجاست؟ قرار است آنها به مراکز ماده ۱۶ یا همان کمپهای اجباری سپرده شوند.
جناب آقای مهندس هاشمی!
اگر فرصت نداشتهاید که آخرین گزارش «ارزیابی سریع وضعیت اعتیاد ایران، سال ۱۳۹۷» را درباره ویژگیهای «نخالهها و معتادان» کمپهای ماده ۱۶ مطالعه کنید جهت استحضار نکاتی چند را در جدول زیر با شما در میان میگذارم:
به سخن دیگر، نیمی از آنها تجربه دستگیری قبلی را داشتهاند. دستگیرشان میکنید که به کمپ ماده ۱۶ برده شوند و بعد از ۶ ماه رها شوند که بیایند یکگوشه دیگر این شهر که فعلاً زمینش مرغوب نیست؟
ملاحظه میکنید که نزدیک به ۸۴% نوع مواد مصرفی آنها، شیشه و هرویین است و همین گزارش میافزاید بین ۸۰ تا ۹۰ درصد این نوع از مصرفکنندگان، دچار علائم یا اختلالات روانی هستند. میزان بیکاری و تنفروشی را در میانشان ملاحظه میکنید؟ میدانید سابقه شغلی نزدیک به ۴۰% آنها، کارگر و کشاورز است؟ یعنی روزی روزگاری ارزشافزوده تولید میکردهاند و حالا نقداً حتی ارزش همنشینی در زمینهای یک اکو پارک نسیه را هم ندارند؟ میدانستید که در امریکا هم بالاخره مجبور شدند به سرخپوستان بومیِ آن سرزمین به خاطر آوارگی و بیسرزمینی، غرامت پرداخت کنند. اکنون این راندهشدگان دره فرحزاد آیا از درآمد هنگفت مجموعه باشکوه اکو پارکی که خواهید ساخت، غرامت و بهرهای خواهند گرفت؟
جناب مهندس هاشمی!
سخنان سخنگوی محترم ستاد مبارزه با مواد مخدر را خواندهاید که به افزایش ۱۶ درصدیِ کشفیات مواد طی امسال اشاره دارند اما درباره کشفیات شیشه از افزایش بیش از ۳۰۰ درصدی سخن میگویند؟ میدانید آیا که قیمت هر گرم شیشه از حدود 110 هزار تومان در 6 ماه پیش، به حدود 40 هزار تومان یا کمتر در حال حاضر رسیده است؟ اینها را گذاشتهاید کنار مصاحبههای مقامات محترم نیروی انتظامی که از افزایش قابلتوجه کشفیات سلاح گرم در کشور خبر میدهند؟
جناب مهندس هاشمی!
خواهشی از شما دارم و در عوض، قولی به شما میدهم:
بهتازگی کتابی منتشر شده به نام «سیاره زاغهها» که از قضا دقیقاً به موضوعاتی مانند اتفاقات دره فرحزاد پرداخته و نشان میدهد در فرایند توسعه نامتوازن، ناپایدار و به همین دلیل ناعادلانه شهری؛ چنین مشکلاتی عالمگیرند، اما راهحل دارند. خواهشم این است هر شهرداری را که بر سرکار میگمارید مجبور کنید که این کتاب را از او امتحان کتبی و شفاهی بگیرند و بعد درباره انتصابش تصمیم بگیرید. متقابلاً من هم قول میدهم که قبل از انتخابات بعدی شورای شهر، به همه دوستان و بهویژه کارشناسان حوزه اعتیاد، خواندن این کتاب را توصیه کنم تا اگر سودای رأی دادن دارند بدانند که به چه کسانی رأی ندهند.
دکتر محمد بینازاده، پژوهشگر اعتیاد