چند شب پیش در جوی آب خیابان سعدآباد تهران، دو کودک کار که کمتر از ۱۵ سال سن داشتند با پایپ، مواد مصرف میکردند. کمی جلوتر دو گونی بزرگ ضایعات در جوی قرار داشت. افرادی که در آن تاریکی شب و نبود چراغ از آن قسمت پیادهرو عبور میکردند برای چند ثانیه با تعجب و تاسف نگاه میکردند و رد میشدند.
چندی پیش «ایوب سلیمانی» جانشین ناجا اعلام کرد که سن اعتیاد در کشور به ۱۶ سال کاهش یافته است. همچنین وی تاکید کرد: «حضور ما در مدارس و دانشگاهها فعال است و تلاش میکنیم با رویکرد پیشگیرانه در کنار حوزه برخورد با کمک همه دستگاهها، نقشه دشمنان که همانا آلوده کردن جوانان ما است به نتایج خوبی برسیم».
اعلام این موضوع که سن اعتیاد، کاهش یافته و به نوجوانان رسیده است قطعاً زنگ خطری برای جامعه خواهد بود. اعتیاد آسیبهای جبران ناپذیری به یک جامعه میزند که تا سالها نمی توان این آسیبها را جبران کرد.
در این خصوص، دیدارنیوز با سیدحسن حسینی استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران که سالها در حوزه اعتیاد و آسیبهای اجتماعی در ایران و فرانسه کار کرده، به گفتگو پرداخته است.
سید حسن حسینی در مورد پایین آمدن سن اعتیاد گفت: «من در دهه ۸۰ بر روی اعتیاد کار کردم و در اردوگاههای ترک اعتیاد، نوجوانان ۱۳ الی ۱۴ ساله هم دیدهام؛ بنابراین موضوع پایین آمدن سن در پدیدههایی مثل مصرف مواد مخدر و تن فروشی و ... امر جدیدی نیست. آن زمان که بر روی اعتیاد مطالعه داشتم در دبیرستانها و راهنماییها نیز دانشآموزان معتاد، حضور داشتند».
وی در ادامه بیان کرد: «این موضوع که ما چرا با افزایش تعداد معتادین مواجه هستیم مخصوصاً با معتادینی که مصرف مواد صنعتی دارند، جواب؛ مشخص است، در حقیقت آنچه عیان است چه حاجت به بیان است. اگر در خیابانها قدم بزنید یک مناطقی به اصطلاح ما آلودگی بیشتری به لحاظ حضور بعضی پدیدههای آسیب شناختی مثل اعتیاد دارند. این مناطق در شهرهای بزرگ و کوچک، مشخص میکند که این پدیده، نه تنها محدود نشده بلکه گسترش بیشتری پیدا کرده است. آمار تعداد معتادها ۳ میلیون و نیم داده شده است. در حقیقت سعی می کنند با ارقامی که میدهند مشکل ذهنی برای مردم ایجاد نکنند، ولی به صورت علنی قابل مشاهده است که اینگونه پدیدهها در جامعه وجود دارد و به گستردگی دیده میشود. حال ما چه کار میخواهیم بکنیم؟»
این استاد دانشگاه معتقد است که نیروی انتظامی و قوه قضاییه در مرحله دوم معضلات اجتماعی باید ورود کنند: «در حقیقت نیروی انتظامی و قوه قضاییه، ردیفهای بعدی برخورد با انحرافات اجتماعی و آسیبهای اجتماعی هستند. به عبارت دیگر وقتی زن و شوهری اختلاف پیدا میکنند و به مرحله طلاق میرسند به دادگاه مراجعه میکنند. دادگاهها نیز شوراهای داوری و مشاوره و... برای این موضوعات ایجاد کردهاند. این در حالی است که ما باید اول ببینیم که چرا این اختلاف زناشویی شروع شده است. در موضوع اعتیاد نوجوانان و جوانان نیز همین صورت است و باید اول ببینیم چه عاملهایی موجب میشود در جامعهای میزان و تعداد معتادین نوجوان و جوان افزایش پیدا کند. مراحل پیشگیری و درمان، مراحل اول و دوم قبل از مداخله نیروهای انتظامی هستند ولی ما در جامعه خود مسئول همه چیز را نیروی انتظامی میدانیم. یعنی نیروی انتظامی اعلام میکند من تعداد خودروهای گشت ارشاد و نیروهای گشت ارشاد را برای حفظ امنیت اخلاقی جامعه افزایش میدهم، اما اگر با نیروی انتظامی و محاکمات قضایی قرار بود این قضایا حل شود تا به امروز حل شده بود. ما ۱۵ میلیون پرونده قضایی داریم. جزء کشورهایی هستیم که تعداد زندانیان، رقم قابل توجهی است، حال چه فایدهای دارد زندانی و اعدام کنیم. این همه قاچاقچی اعدام کردیم به کجا رسیدیم؟»
پیشگیری بهتر از درمان
حسینی معتقد است وجود این مشکلات در جامعه ما به این دلیل است که ما به صورت پیشگیرانه عمل نمیکنیم و به همین دلیل با گستردگی مواجه میشویم. وی در ادامه بیان کرد: «تصور نکنید منظور من از پیشگیری از نوع حرف درمانی و روانشناسانه است. شما صبح تا شب به یک جوان درس اخلاق دهید یا نصیحتش کنید، قطعاً تاثیری نخواهد داشت. پیشگیرانه که من به عنوان یک جامعه شناس میگویم این است که ببینیم در کدام محلهها افراد به مشکلاتی دچار هستند. باید دید چرا تعداد معتادین در منطقه X و Y در تهران یا در مناطقی از مشهد و یا مناطقی در شیراز و... زیاد است؟ چرا کسانی که تنفروشی میکنند بیشتر در این مناطق هستند؟ اگر ما این چراییها را کشف کردیم و بدست آوردیم، میتوانیم مشکلات را رفع کنیم. این چراییها هم قابل بدست آوردن است و من و دیگران هم کار کردهایم».
راههای پیشگیری
این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود افزود: « قطعاً هر پدیده اجتماعی نامطلوبی مثل اعتیاد دو وجه دارد، یک وجه آن نامطلوب است به خاطر کسانی که اسیر اعتیاد میشوند. اما یک وجه مطلوب هم دارد برای کسانی که از این طریق، ثروت و سرمایه به دست میآورند. چون قاچاقچیان بزرگ، هیچ وقت در دسترس نیروی انتظامی و قوه قضاییه نیستند و بعد از آن ها، خردهفروشهای مواد هستند. شما ببینید تمام کسانی که خرده دزدی میکنند افرادی هستند که شغل و تحصیلات درستی ندارند، شکست و افت تحصیلی داشتند و از خانواده های بهم ریخته بودند. نهایتاً هم با افرادی رفتوآمد کردند که آنها کار و حرفهشان دزدی بوده است و یا مواد، مصرف میکردند و یا تن فروشی میکردند».
حسینی در ادامه اظهار کرد: «اینگونه پدیده ها را باید چند وجهی دید. جامعه ما به لحاظ جمعیتی، یک جامعه نسبتا جوان است. شما ببینید جوانها به چه چیزی نیاز دارند که ما در دسترسشان قرار ندادیم. موسیقی یکی از مواردی است که فقط به کلاسهای آموزشی که فقط قشر متوسط و ثروتمند می توانند بچههای خود را بفرستند ختم شده است ولی در جامعه ایرانی، چقدر میدان قرار دادیم برای نوجوانان و جوانانملن که ظرفیتهای مختلف هنریشان و ذوقهای فنیوحرفهای و ورزشیشان را ظهور بروز بدهند. شهرداریها چه میزان میدان ورزشی متناسب با سن جوانان و نوجوان در محلات مختلف ایجاد کرده اند. به نسبت افزایش جمعیتی که پیدا کردیم و به نسبت افزایش جمعیتی که محلات پیدا کردند ما حتی پارک مناسب، درست نکردیم، پارکی که محل گردش مردم است.
سید حسن حسینی افزود: «ما یک کارهایی را انجام ندادهایم و مسئولین و قانونگذاران ما انجام ندادهاند؛ بعد براثر این کارهای انجام نشده ما امروز با یکسری مشکلات مواجه هستیم. بعد این مشکلات را میخواهیم از طریق انتظامی و قضایی حل کنیم. درحقیقت نیروی انتظامی و قضایی، مراحل آخر هستند که باید پا به میدان بگذارند. در واقع کنترل اجتماعی در ذهن افراد و خانواده افراد و در مدرسه ها و مراکز آموزشی به وجود می آید».
نیروی انتظامی و قوه قضاییه در مرحله آخر
حسینی یکی از عاملهای گرایش به اعتیاد نوجوانان و جوانان را مشکلات اقتصادی مردم جامعه مطرح کرد و گفت: «شما در نظر بگیرید معلمهایی که خودشان مشکلات اقتصادی فراوانی دارند، آیا میتوانند امری را به لحاظ تربیتی به دانشآموزان انتقال بدهند؟ خانوادههایی که با بحران اقتصادی روبرو هستند، پدر باید از ۶ صبح تا ۸ شب کار کند وظایف تربیتی در خانواده به صفر می رسد. مادری که صبح و شب باید فکر این باشد که چگونه زندگی را با این مشکلات اقتصادی بگرداند، وظیفه تربیتیش از دست میرود. این مسائل باعث میشود که یکسری از آسیبها را ما در جامعه با آنها مواجه هستیم».
وی در ادامه گفت: « نیروی انتظامی بابت اطلاع رسانی بسیار کار خوبی میکند اما بدانند که نیروی انتظامی و قوه قضاییه در مرحله آخر ورود به آسیبهای اجتماعی قرار دارد. مطمئن باشید که با گستردگی پدیدهها هر چقدر نیروی انتظامی امکاناتش را افزایش بدهد، باز هم قادر به کنترل اینگونه پدیدهها نیست. اینگونه پدیدهها بایستی در مبدأ و در مسیر که ربط به نهاد خانواده، اقتصاد، برنامهریزی و قانونگذاری دارد بررسی شود نه نیروی انتظامی و قوه قضاییه. ما اگر مشکلاتی امروز در جامعه داریم ارتباطش برمی گردد به برنامهریزان اجتماعی، قانون گذاران و مجریان قانون، یعنی یک چیزی نیست که برای امروز باشد».
مصرف بالای مواد صنعتی در ایران
دکتر حسینی در ادامه به مصرف مواد صنعتی در ایران اشاره کرد و گفت: «به طور کلی در جامعه جهانی و به طور اخص در جامعه ایرانی، موردی که امروز با آن روبرو هستیم مصرف مواد صنعتی به خصوص شیشه است. سالهای گذشته در فرانسه من درباره اعتیاد کار کردم و هنوز هم با مراکز ترک اعتیاد آنجا در ارتباط هستم. وقتی آنجا را با ایران مقایسه میکنم میزان مصرف مواد صنعتی در ایران بسیار زیادتر است. در فرانسه جوانان به صورت تفننی حشیش میکشند ولی شما خیلی کم میبینید جوانان یا نوجوانان فرانسوی شیشه بکشند. چرا؟»
وی در ادامه اظهار کرد: «به خاطر این است که آنها دسترسیهای دیگری دارند. البته زیر ۱۸ سال کسی به آنها نوشیدنیهای الکلی و... را نمیفروشد، ولی در سن جوانی اگر بخواهند نهایتاً نوشابه الکلی کم درجه مصرف میکنند. اما در ایران قیمت مشروبات الکلی دهها برابر قیمت شیشه است. چون مشروبات الکلی جرم و شلاق دارد، ولی مواد مخدر شلاق ندارد و از این رو قیمت مشروبات الکلی بسیار بالا است. قیمت مصرف مواد مخدر شیشه در طول یک ماه برابر است با قیمت یک شیشه مشروب الکلی خاص. این یکی از مواردی است که تعادل را در جامعه ما از بین برده است. ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم همه پیغمبرزاده، عالمزاده و متقی باشند؛ جامعه است با افراد مختلف و گوناگون خودش؛ بنابراین وقتی که یکسری محدودیتها را ما در یک جایی بوجود میآوریم، توجه نداریم محدودیتهای به وجود آمده در یک جای دیگر، سر باز میکند. در جامعه ما نیز در اینجا سر باز کرده است که میزان گرایش و مصرف و توسعه مواد صنعتی به مراتب از جامعه غربی بیشتر است. علت این است که در ساختارهای اجتماعی ما هماهنگیهای نظام اجتماعی میان بخشهای مختلف وجود ندارد».
در مراکز ترک اعتیاد چه میگذرد؟
حسینی از تحقیقات خود در مورد مراکز اعتیاد نام برد و گفت: «کلینیکهای مشاوره و ترک اعتیاد و ... از اواخر دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ توسط سازمان بهزیستی که در واقع زیر نظر سازمان بهداشت و درمان و آموزش پزشکی بود راهاندازی شدند؛ اکثراً هم به اصطلاح کارهای روانشناسانه و مشاوره میکنند. من در سالهای ۶۳ الی ۶۴ هجری شمسی بر روی اردوگاههای نیروی انتظامی مطالعه کردم. در آن سالها نیروی انتظامی، معتادین را جمع میکرد و ۴۵ روز آنها را در اردوگاهها نگه میداشت و یک ترک بدنی و انتظامی به آنها میداد و دوباره ولشان میکرد. اکثر آنها هم دوباره به اعتیاد روی میآوردند. در آن زمان اگر یک معتادی را سه نوبت برای ترک اعتیاد می گرفتند، نوبت چهارم بایستی اعدام میشد؛ در حقیقت قوانینی که هیچ کدامشان اثرگذار نشد».
وی در مورد اینکه چگونه باید ترک صورت گیرد بیان کرد: «یک معتاد، فردی است که به لحاظ بدنی (physiologic)، روانی (Psychologic) و اجتماعی (sociologiec) مبتلا شده است. شما به لحاظ جسمی اگر یک قرص مسکن را مجبور باشید به خاطر درد، دو ماه پشت سر هم مصرف کنید، بعد از دو ماه اگر شما آن قرص مسکن را که مواد مخدرش بسیار محدود و کنترل شده است، ترک کنید بخشی از آثار جسمی یک معتاد در وجودتان ظاهر میشود. ما یک معتاد را ترک بدنی و تا حدودی ترک روانی میدهیم؛ اما این معتاد برمیگردد به همان محل زندگیش، همان جایی که کار نداشته، مشکلات خانوادگی و اقتصادی اطرافش را فرا گرفته بوده است. بعد شما میبینید که معتادین دائما بعد از ترک، دوباره به اعتیاد برمیگردند».
وی در ادامه گفت: «یک مراکز یا NGOهای گمنامی هستند مثل آفتاب که به صورتهای متفاوتی ترک اعتیاد را دنبال کردند. یک مقدار هم موثر بودند. ولی یک آدم هروئینی را میتوانستند تبدیل به کسی که تریاک مصرف میکند، بکنند. امروزه هم متادون جایگزینی است که امکان می دهد افراد معتاد در ترک بدنیشان از نقطه ۱۰۰ به ۴۰ برسند؛ ولی اینکه شما انتظار داشته باشید که از لحاظ بدنی یک معتاد به هروئین یا شیشه، ۱۰۰ درصد دیگر مصرف نکند، انتظار بی جایی است. از لحاظ روانی هم خود به خود آدمهایی که معتاد میشوند یک حساسیتهای روانی خاصی دارند. افراد معتاد یا خودکشی میکنند یا با مشکلات زندگی مبارزه میکنند. معمولاً افراد معتادی که خودکشی میکنند به لحاظ شخصیتی و روانی آدمهای سست و ضعیفی هستند. اگر این فرد سست و ضعیف مجدداً به چرخه زندگی معمولی برگردد و در آن چرخه همچنان با مشکلات مواجه باشد، خود به خود اولین راهی را که میرود برگشت به اعتیاد است. البته وجود دوستانش و کسانی که در محل زندگیش مصرف کننده بودند و رابطه چهره به چهره با آنها دارد و... همه دست به دست هم میدهند و به مصرف برمیگردد. من تعداد بسیار زیادی معتاد میشناسم که زندگی بعد از ترکشان را دنبال کردهام، دائماً تکرار و تکرار صورت میگیرد و تا به حد نابودی پیش میروند و به همین دلایل است که سن آنها به ۴۰ سال نمیرسد».
محل مناسب برای ترک اعتیاد نوجوانان و جوانان
سید حسن حسینی در مورد مراکز ترک اعتیاد برای جوانان و نوجوانان گفت: «یکی از موارد مطلوب این است که ما زندانهای مجزا برای جرایم داشته باشیم؛ اردوگاههای ترک اعتیاد برای گروههای سنی متفاوت نیز داشته باشیم. قطعاً درست نیست که فرد زیر ۱۸ سال برای ترک اعتیاد فرستاده شود به همان اردوگاهی که یک معتاد ۴۵ ساله هم آنجا است. در واقع اردوگاه ترک اعتیاد یک شکل ضعیفی از زندانها هستند؛ زندان محل بازسازی و محل تربیت مجدد است. اما وقتی شما گروههای سنی مختلف را در یک فضا میاندازید آن چیزهایی هم که طرف بلد نیست آنجا یاد میگیرد. یعنی ممکن است در آنجا با فردی برخورد کند که در بیرون از زندان، شبکههایی برای جابهجایی مواد داشته باشد و به فروش برساند، این فرد بعد از اینکه از اردوگاه بیرون میآید علاوهبر اینکه مصرف کننده باقی میماند خرده فروش مواد مخدر هم میشود».
حسینی در پایان گفتوگو بیان کرد: «این موضوعات مثل یک زنجیر به همدیگر ارتباط دارند و همین موضوع، مشکلات اجتماعی و حل آنها را مشکل میکند. اینکه اردوگاه زده باشند، اما اردوگاه غیر قابل کنترل باشد، اینکه نیروی انتظامی ۵ هزار معتاد را میگیرد و جایی نباشد که انتقال دهد و مجبور شود ولشان کند و دوباره در خیابانها به خانه اول برگردند، چیزی را حل نمیکند. با زور، باتوم و اسلحه هم نمیشود مسائل اجتماعی را حل کنیم».
در حقیقت اعتیاد در کشور ما یک امر جدید نیست و در تمام این سالها فکر جدی برای آموزش صورت نگرفته است. همانطور که دکتر حسینی در گفتوگو مطرح کرد پیشگیری بهترین راهحل برای مشکلات اجتماعی است.
منبع: دیدار نیوز
پایان پیام