پایگاه خبری اعتیاد

کد خبر 3181
۲۸ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۵:۰۰
اندازه متن
روایت "ا. م " از یک کمپ ترک اعتیاد مجوز دار در قم که معتادان را بی رحمانه تنبیه می کند

اعتراض کنی کتک می خوری

آدمی که دارد ترک می کند درد دارد، نمی تواند که ساکت بماند، هرچه قدر هم خودش را کنترل کند باز صدا دارد. می گفتند باید ساعت 10 شب بخوابید، اما آدم خمار که نمی تواند بخوابد، باید برود و بیاید، باید به پاهایش آب بزند. معتاد درحال ترک تازه دم صبح خوابش می برد.
کمپ ترک اعتیاد

زیرچشمش کبود بود، پوست ساق پایش رفته بود و بالای قوزکش زخمی داشت که به استخوان رسیده بود. این زخم های عیانش بود و چند برابر این زخم ها زیر لباسش. داشت به شخصی شکایت می کرد و می گفت توی آن کمپ چه بلایی سرش آورده اند، مدام هم دست می گذاشت روی قسمت های ورم کرده سرش، لای انبوه موها. فیلم دو دقیقه و11 ثانیه بود و اختصاصی به دست ما رسید. این فیلم مربوط است به ا. م ، یکی از کتک خورده های کمپ های ترک اعتیاد، یکی از آنها که اتفاقا به کمپ مجوزداری رفته اند برای ترک ولی به جای ترک، نسق شان را کشیده اند. حرف های ا. م روایت خودسری های خیلی از کمپ های ترک اعتیاد است که هنوز که هنوزاست زبان چوب و چماق دارند و اتفاقا خیلی راحت درآشفته بازارِنخ نمای اعتیاد و درمان، ادامه حیات می دهند. 

داوطلبانه به کمپ رفتی؟

بله با پای خودم رفتم اما آنجا هیچ چیز دست خودمان نبود. 

کمپ را چطور پیدا کردی؟

از قبل می شناختم چون بچه همان محل بودم. 

چرا رفتی کمپ؟

از اعتیاد خسته شده بودم.

این کمپ کجای قم است؟

درقلعه صدری، وسط بیابان است، آدرس دقیقی که با نام خیابان و کوچه باشد، ندارد. ح. ط مسئول کمپ است، خودش می گفت هم معتاد بوده و هم خلافکار.

چه جور خلافی؟

می گفت قبلا مواد رد و بدل می کرده و چند جرم سنگین هم داشته و گیر کرده. نمی دانم راست می گفت یا می خواست بزرگ نمایی کند. 

ظاهر کمپ چطور بود؟

خیلی تمیز و مرتب. اولش می گفتند اگر بیایی اینجا ما فلان می کنیم و فلان اما وقتی وارد می شدی نسق آدم را می کشیدند. سر هیچی هفت هشت نفری می ریختند مردم را می زدند، می گفتند شما باید آدم شوید ، اگر اعتراض هم می کردی می انداختند توی ایزوله. 

چه قدر آنجا ماندی؟

می گفتند باید 21 روز بمانم ولی من گفتم کار دارم و می خواهم 15 روزه کارم تمام شود. آنجا هر روز به من شربت می دادند، اگر مواد هم می خواستم می دادند، کمپ نبود که. 

روز اولی که رفتی آنجا چه وعده هایی دادند؟

می گفتند رسیدگی ها وتغذیه مان چنین است و چنان، جلسه داریم، دکتر داریم اما وقتی رفتم داخل همه چیز طور دیگری شد. انگشت که زدیم رفتیم تو گفتند نباید صدایمان در بیاید. 

یعنی چه که نباید صدایتان درآید؟

آدمی که دارد ترک می کند درد دارد، نمی تواند که ساکت بماند، هرچه قدر هم که خودش را کنترل کند باز صدا دارد. می گفتند باید ساعت 10 شب بخوابید، اما آدم خمار که نمی تواند بخوابد، باید برود و بیاید، باید به پاهایش آب بزند. معتاد درحال ترک تازه دم صبح خوابش می برد اما می گفتند باید هفت صبح بیدار شوید. اذیت می کردند. 

اگر کسی صدایش درمی آمد و اعتراض می کرد چه می شد؟

می ریختند سرش و تا می خورد کتکش می زدند. دوربین ها را قطع می کردند و هفت هشت نفری می زدند. حتی وقتی ریختند سرم من اصلا نمی فهمیدم دارم از کی می خورم. 

توی جمع می زدند؟

بله جلوی همه می زدند. 

با چه می زدند؟

با چوب، لوله سبز و مشت و لگد. همین برخوردها را که دیدم تصمیم جدی گرفتم که ترک کنم. 

به چه ماده ای معتاد بودی؟

اوائل تریاک، بعد شد مواد سفید، خریت. وقتی از این کمپ بیرون آمدم به خودم گفتم آخر مواد چه ارزشی دارد که به خاطرش این همه تحقیر شوی آن هم به دست کسانی که درحالت عادی نگاهشان هم نمی کنی. من کارتن خواب نبودم که هرکه هرکار دلش خواست با من بکند. آن ح .ط که خودش جا و مکان درستی نداشت و در کمپ زندگی می کرد مثلا می خواست ما را آدم کند.

در مدتی که کمپ بودی کسی بود که آنقدر کتک بخورد که حالش بد شود و کارش به بیمارستان بکشد؟

درمدتی که من بودم نه اما تعریف می کردند قبل از آمدنم کسی را بشدت زده بودند که همین باعث شده بود کمپ را مدتی پلمب کنند. من را هم زدند سر یک چیز الکی. 

چه چیزی؟

یکی از کسانی که آنجا بود حالش بد شده بود و می خواست یا به خانواده اش خبر دهند یا اورژانس برایش خبر کنند اما ریختد سرش و کتکش زدند ولی من نتوانستم تحمل کنم. یکدفعه آن هفت هشت نفر ریختند سرم و حسابی کتکم زدند. می گفتند وقتی ما کسی را می زنیم حق نداری دخالت کنی. 

وقتی می رفتی به این کمپ می دانستی قبلا این کمپ به خاطر تخلف پلمب شده؟

بله می دانستم ولی گفته بودند که درست شده و دیگر آنطور نیست و آدم های جدیدی آمده اند. 

می دانستی این کمپ مجوز دارد یا اصلا به این چیزها فکر نمی کردی؟

ای خانوم!آدم وقتی مواد مصرف می کند آنقدرتوی خودش است که به این جور چیزها توجه نمی کند،آنقدر درعذاب است که فقط می خواهد جایی برود تا خلاص شود. 

به خانواده ها اجازه ملاقات می دادند؟

اصلا. خانواده من چند باری آمده بودند دیدنم اما یک جوری سنگ قلابشان کرده بودند، گفته بودند اگر شما را ببیند هوایی می شود و ترک نمی کند. حتی خانواده ام که فهمیده بودند من زخمی شده ام الکی گفته بودند که من با یکی از معتادها دعوا کرده ام. 

وضعیت غذا چطور بود؟

یک بار اتفاقی دیدم که یک مشت سیرابی را ریخته اند توی حوض و دارند با پا لگد می کنند. سیرابی ها را می پختند و به عنوان غذا می دادند به بچه ها. من که این صحنه را دیدم دیگر آنجا غذا نخوردم و از بیرون سفارش می دادم. بعضی روزها هم خانواده ام غذا را می آورند تا پشت در کمپ و می رفتند چون اجازه نمی دادند همدیگر را ببینیم. 

غذا به اندازه بود؟ بچه ها سیر می شدند؟

خیلی ها گرسنه می ماندند ، بعضی ها هم اصلا نمی خوردند. 

از چای و میوه خبری بود؟

روزی یک بار چای می دادند اما میوه اصلا، میوه کجا بود. اگر هم خیّری چیزی می آورد خوراکی ها را بین خودشان تقسیم می کردند و به ما چیزی نمی دادند. 

اگر به این وضع اعتراض می کردید چه می شد؟

 می زدند شل و پلمان می کردند. 

برای همین آدم ها توی کمپ سکوت می کنند؟

چاره ای ندارند، حرف بزنند که بیشتر کتک بخورند؟

در این کمپ از دکتر و ویزیت خبری بود؟

فقط روز اول کسی می آمد که می گفتند دکتر است، اما فقط روپوش سفید پوشیده بود و چیزی از پزشکی نمی دانست، فقط فشارخون می گرفت.

 اول صحبت گفتی اگر مواد هم می خواستید در این کمپ می دادند. واقعا مواد هم می دادند؟

مواد به من ندادند ولی هرروز شربت می دادند تا بخوابم و صدایم درنیاید. آنجا بیشتر از بیرون من را می ساختند. کمپ های دیگر قرص مسکن را هم به زور می دهند. 

روزی که از کمپ آمدی بیرون ترک کرده بودی؟

نه، نشئه بودم اما چون از اعتیاد خسته بودم رفتم زیرنظر پزشک و در یک کلینیک ترک کردم. 

چند وقت است پاک شده ای؟

شش ماه است.

در فیلمی که از شما دیده ام در حال نشان دادن زخم هایت به فردی هستی و داری وقایع را برایش توضیح می دهی . این شخص کیست؟

کسی است که مجوز کمپ به نامش است. 

پس کمپی که در آن اقامت داشتی مجوز دار بوده؟

بله. بعد ازاین که مجوز فعالیت ح.ط باطل شد به نام این آقا مجوز گرفت و با همین مجوز کار می کرد. 

صاحب مجوز، طرف شما بود یا طرف ح. ط؟

طرف من بود، حتی با هم رفتیم دنبال شکایت. اما چه فایده که دادگاه 300 هزار تومان جریمه بدل از 30 ضربه شلاق حکم کرد. 

الان کمپ مشغول کار است؟

بله، آب از آب تکان نخورده و باز یک مشت معتاد بدبخت می روند آنجا برای ترک. 

مریم خباز

منبع: روزنامه جام جم 

پایان پیام
بازنشر
نظرات (1)
بهزاد بایزیدی | ۳۰ آذر ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۳
0 0
سلام و عرض ادب
این مرکز در قم نیست بلکه در رامسر و استان مازندران.
ارسال نظر