به گزارش پایگاه خبری اعتیاد(ادنا)، برخی افراد بهواسطه ویژگیهای ژنتیکیشان معتاد میشوند، درحالیکه برخی دیگر آن را امتحان میکنند و دیگر استفاده نمیکنند مگر با اراده شخصیشان. این مسئله باعث میگردد که درک اعتیاد برای کسانی که از بیرون به این مقوله نگاه میکنند، ثقیل باشد. شما احتمالاً گمان میکنید که اگر این فرد واقعاً شما را دوست دارد، پس اگر بیشتر تلاش کند، میتواند مصرف مواد مخدر را ترک کند؛ اما حقیقت آن است هنگامیکه فردی معتاد شود، دیگر نمیتواند.
تفکر جدید در رابطه با مقوله اعتیاد این است که اعتیاد به مواد مخدر یک بیماری است شبیه بیماری فشارخون، آسم یا دیابت به این معنا که آن عاملی ژنتیکی، رفتاری و محیطی است. تحقیقات مربوط به دوقلوهای همسان حاکی از آن است که هر سه بیماری غیرقابل علاج تا حدودی ژنتیکی هستند. اینکه آیا فرد میآموزد تا شرایطش را مدیریت نماید و سالم زندگی کند، بستگی به آن دارد که آیا به توصیههای دکترش تن در میدهد و سبک زندگیاش را تغییر میدهد. بهعنوانمثال در مدیریت دیابت، یک بیمار میباید بیاموزد تا قند خونش را کنترل نماید، انسولین مصرف نماید، تغذیه سالمی داشته باشد، ورزش کند و وزن خود را در ادامه زندگیاش متعادل نگاه دارد در غیر این صورت بهواسطه شوک انسولین جان خود را از دست خواهد داد یا در معرض خطر قطع عضو و از دست دادن بینایی خود قرار خواهد گرفت. معتادین مواد مخدر نیز میباید بیاموزند تا از مصرف مواد مخدر پریز نمایند و در غیراینصورت مجدداً به اعتیاد روی خواهند آورد.
دانشمندان طی دهه گذشته آموختند که اعتیاد به مواد مخدر باعث تغییرات غیرقابلبرگشت در عملکرد و ساختار مغز میشود بطوریکه فرد احساس لذت را بهصورت غیرطبیعی تجربه میکند. هنگامیکه چنین تغییراتی رخ میدهند، فرد بدون مصرف مواد احساس افسردگی میکند و نمیتواند از احساس لذتهای روزانه خود بهصورت طبیعی بهره ببرد. همگی اینها به تغییرات شیمیایی مستمر در مغز اتفاق و برخی مواد شیمیایی درگیر در انتقال سلولهای عصبی، مرتبط میباشند. کلیه پژوهشهای مربوط به مواد شیمیایی مغز، ناقلین سلولهای عصبی و اعتیاد به مواد مخدر جدید هستند چراکه دانشمندان تازه در آغاز راه استفاده از تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRIs) جهت مشاهده چگونگی تأثیر واقعی اعتیاد بر مغز انسان هستند.
معتادین مواد مخدر خود را شرطی میکنند تا جوابگوی برخی افراد، شرایط و احساسات، بهواسطه مصرف مواد مخدر باشند. بهعنوانمثال هرزمانی که فرد معتاد احساس عصبانیت میکند، هروئین مصرف میکند، هر زمانی که به مهمانی میرود، کوکائین مصرف میکند. چنین «واکنشهای شرطی» در مغز فرد تثبیت میشوند بطوریکه بسیار دشوار میشود تا بدون مصرف مواد مخدر در چنین شرایطی قرار گیرند؛ بنابراین بخشی از درمان اعتیاد، آموختن چگونگی مواجه با این محرکهاست مانند عصبانی شدن یا به مهمانی رفتن تا دیگر مواد مخدر توسط فرد مصرف نشوند.
برنامههای توانبخشی مواد مخدر غالباً شامل فعالیتهایی مانند نقاشی کردن، کار کردن با اسب، ورزش کردن و تمرین آرام بودن از طریق تعمق و تمرکز میباشند. برخی معتقدند که اینگونه موارد درمانهای واقعی پزشکی نیستند؛ اگرچه چنین مواردی بهترین درمانهای موجود تلقی میشوند. تا زمانی که ما زیست شیمی مغز و اعتیاد به مواد مخدر را بهتر نشناسیم و داروهای مؤثرتری اختراع نکنیم، درمان اعتیاد به آموختن رفتارهای جدید و مشاورههای روانشناختی بسنده خواهد کرد. امروزه تعدادی داروهای امیدبخش جهت درمان اعتیاد به مخدرها، الکل و سیگار موجود هستند اما گزینههای دارویی بسیار کمی در رابطه با اعتیاد به محرکها مانند متامفتامین و کوکائین وجود دارند.
اینکه فردی که مواد مخدر مصرف میکند بهصورت کامل بهبود یابد، بستگی به آن دارد که وی تا چه اندازه نصایح دکتر و متخصصان درمان اعتیادش را به کار میبرد. اکثر افراد مصرفکننده میباید در مکانی عاری از مواد مخدر برای چند ماهی بسر برند و پس از آن در جلسات خودیاری حضور یابند. معتادین مواد مخدر به همان میزانی بهبود مییابند که افراد دارای بیماریهای مزمن همانند دیابت، آسم و فشار خون. از این نکته نیز نباید غافل شد که حمایت دوستان و خانواده در راستای بهبودی اعتیاد به مواد مخدر نقش حیاتی دارد.
منبع: درمان اعتیاد مواد مخدر Drug Addiction Treatment