پایگاه خبری اعتیاد

کد خبر 236
۰۹ امرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۰۱
اندازه متن
یک روانپزشك و محقق در زمينه سوءمصرف مواد:

به‌جای بزرگ‌نمایی بدی‌های معتادان، نقاط قوت را برجسته کنید

یک روانپزشک و محقق در زمينه سوء مصرف مواد بر این اعتقاد است که چون معتادان در مراکز ماده 16، سیر درمانی را طی نمی کنند، نمی توان از آنها انتظار داشت که بعد از ترخیص سراغ مصرف مواد نروند.
رابرت فرنام، روانپزشك و محقق در زمينه سوءمصرف مواد

دکتر رابرت فرنام در گفت‌وگو با پایگاه خبری اعتیاد (ادنا) می‌گوید: «متأسفانه دیدگاه مردم عادی و شهروندان نسبت به معتادان منفی است. آنها گمان می‌کنند که معتادان موجوداتی متعلق به یک کره دیگر هستند که وظیفه دولت هم جمع‌آوری آنها از سطح شهر است. آنها می‌خواهند معتادان را در گوشه و کنار شهر نبینند و برایشان فرقی هم نمی‌کند که چه بر سر این معتاد می‌آید آنها را به دریا می‌ریزند یا برای درمان می‌برند. فقط م می‌خواهند که نباشند. آنها نمی‌دانند که جمع‌آوری بدون برنامه‌ریزی معتادان از سطح شهر نتیجه‌ای ندارد و اگر انها را امروز جمع کنند فردا در جای دیگری دوباره سبز می‌شوند.»

به گفته او نگرش مسئولان درباره معتادان هم مانند مردم عادی جامعه است چون انها هم در همین فرهنگ و با همین تفکر بزرگ شده‌اند و آنها هم فقط می‌خواهند اعتیاد را از چشم‌ها پنهان کنند و دقیقاً به همین دلیل است که به جای اجرای ماده 16 قانون مبارزه با مواد مخدر به طور صحیح و یا توجه به تبصره‌های آن یا مواد دیگر قانونی، فقط اقدام به دستگیری معتادان می‌کنند بدون اینکه برنامه‌ای برای آنها داشته باشند. آنها هم فقط می‌خواهند شهر را از این بیماری پاک نشان دهند.

فرنام بر این اعتقاد است که جمع‌آوری معتادان از سطح شهر راه مناسبی برای حل مشکل اعتیاد نیست. او می‌گوید در قدم اول باید تلاش شود که دید مردم نسبت به معتادان تغییر کند. او برای توضیح گفته خود از بحث روانشناسی مثبت نگر مثال می‌آورد: «در روانشناسی اجتماعی گفته می‌شود که آنچه باعث می‌شود توانایی‌های یک فرد دچار معلولیت ذهنی یا جسمی یا نابینا کاهش یابد، بیش از اینکه ناشی از ضعف در ان فرد باشد، از نگرش دیگران نسبت به آن فرد نشأت می‌گیرد؛ یعنی همین که اطرافیان و جامعه گمان می‌کنند فرد دچار معلولیت نمی‌تواند از عهده انجام کاری بربیاید باعث می‌شود که به او اجازه ندهند حتی توانایی‌اش را در انجام ان کار امتحان کند و همین مسئله باعث معلولیت مضاعف یا ثانویه در فرد می‌شود.»

او ادامه می‌دهد: «روانشناسی مثبت نگر به دنبال آن است که به افراد آموزش دهد که باید به فرد دچار معلولیت هم مانند دیگر افراد جامعه نگاه کرد و آنها را محدود نکرد چون در چنین شرایطی این افراد می‌توانند توانایی‌های دیگری را درخود تقویت کنند که تا حدودی معلولیت انها را پوشش می‌دهد.»

فرنام این مثال را می‌زند تا بگوید وضعیت معتادان در جامعه ما مانند آن افراد دارای معلولیتی است که نگاه دیگران باعث شده است که بسیاری از توانایی‌های خود را هم از دست بدهند: «اعتیاد هم یک بیماری مزمن است که فرد گرفتار ان دچار معلولیت‌های روانی و اجتماعی خاصی می‌شود. وقتی به معتاد مانند یک موجود بد، ناتوان آسیب‌زا و متجاهر و خراب کننده جامعه نگاه شود، در عمل به آنها اجازه نمی‌دهیم که راه درمان و بازگشت به زندگی عادی را در پیش بگیرند.»

او با بیان اینکه زندانی کردن یا نگهداری معتادان در ساختارهای انتظامی کمکی به درمان معتاد و توانمند کردن او نمی‌کند، می‌گوید: «برای درمان یک بیمار گرفتار اعتیاد باید بر روی توانمندی‌ها و نکات مثبت او تکیه شود. بنابراین باید جامعه آموزش ببیند که چطور باید با یک فرد معتاد برخورد کند.»

به اعتقاد فرنام نباید اعتیاد را سیاه نشان داد و فرد معتاد را کسی که مطلق بد است؛ زیرا واقعیت این است که هستند افراد معتادی که با وجود بیماری‌شان هنوز هم پدرهای خوبی برای فرزندانشان هستند و یا بعد از ترک اعتیاد به موفقیت‌های بزرگی دست پیدا کرده‌اند. باید این نکات مثبت هم در جامعه نمود پیدا کند.

او می‌گوید: «مشکل ازآنجایی شروع شده است که معتاد یک بد مطلق در نظر گرفته شده و طوری جریان سازی شده است که انگار وقتی فرد معتاد می‌شود دیگر تبدیل به موجودی بی‌خاصیت شده که امیدی به بازگشت آن نیست.»

به گفته او این نوع نگرش مردم نسبت به اعتیاد در افزایش تعداد معتادان و پایین بودن نرخ درمان آنها تأثیر دارد: «بسیاری از مصرف‌کنندگانی که پاک‌شده‌اند و پاک مانده‌اند، این تغییر در زندگی‌شان را مدیون یک اتفاق خوب یا نگاه مثبت می‌دانند؛ زیرا وقتی به آخر خط رسیده بودند یا واقعاً از اعتیاد خسته شده بودند، یا با یک شیوه درست درمانی آشنا شده‌اند، یا فردی دست انها گرفته است یا خانواده‌شان با شیوه‌ای درست به کمکشان آمده‌اند. بنابراین تا زمانی که نگاه جامعه به معتاد تحقیرکننده و از بالا به پایین باشد و مردم گمان کنند که معتاد موجودی است که باید از جامه حذف شود، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که نرخ اعتیاد در کشور کاهش یابد.»

فرنام بر این اعتقاد است که تا زمانی که نگرش اجتماعی به این سمت باشد که معتاد باید از جامعه حذف شود، نمی‌توان امیدوار بود که تغییری در جامعه ایجاد شود اما اگر بتوان این باور را تغییر داد، می‌توان تغییر عملکرد را هم در جامعه شاهد بود: «برای تغییر نگرش راه‌های زیادی وجود دارد که یکی از آنها استفاده از رسانه‌ها است. بزرگ‌ترین کاری که در رسانه‌ها می‌توانیم انجام دهیم این است که از آنها بخواهیم با خانواده‌های معتادان بهبودیافته مصاحبه کنند و تجربیات مثبتی که از آنها دارند را بازگو کنند. یک راه دیگر این است که داستان اعتیاد افراد در رسانه‌ها مطرح شود و اتفاقاتی که برای آنها افتاده است به صورت داستان وار مطرح شود تا مردم بدانند که بسیاری از افراد مصرف‌کننده مواد، قبل از اعتیاد توانمندی‌های زیادی داشته‌اند که به مرور آنها را از دست داده‌اند و بعدازاینکه اعتیاد را کنار گذاشته‌اند، دوباره توانمند شده‌اند. باید به مردم نشان داد که درصورتی‌که معتاد تنها و بی‌کس در جامعه رها نشود، اعتیاد پایان راه زندگی نیست.»

او می‌گوید: «نمی‌خواهم از مصرف مواد دفاع کنم اما بر این اعتقادم که به یک معتاد هم باید مانند یک انسان بالغ نگاه کرد و باور داشت که در وجود او هم بخش‌های مختلفی نهفته است که باید به در شکوفا شدنش به او کمک کرد.»

فر نام بر این اعتقاد است که در چند سال گذشته رویکردها به درمان معتادان تغییر کرده است و دیگر مانند 10 سال پیش نیست که نگاه جامعه و مسئولان نسبت به درمان معتادان مثبت باشد. اکنون دوباره رویکردهای انتظامی حاکم شده است که این تغییر رویکرد اتفاق خوبی نیست.

او توضیح می‌دهد: «وقتی یک فرد معتاد به کمپ ترک اعتیاد اجباری فرستاده می‌شود درواقع به مکانی برده می‌شود که به معتاد دید مثبتی وجود ندارد و حداقل اتفاقی که می‌افتد این است که او را تحقیر می‌کنند و با او برخورد صحیحی انجام نمی‌شود و توانمندی‌هایش کشف نمی‌شود بنابراین در چنین فضایی نه تنها معتاد بهبود پیدا نمی‌کند بلکه رو به قهقرا می‌رود و بیماری او بد و بدتر می‌شود.»

فرنام ادامه می‌دهد که به همین دلایل، معتادان در مراکز ماده 16، سیر درمانی را طی نمی‌کنند و نمی‌توان از آنها انتظار داشت که بعد از ترخیص به سراغ مصرف مواد نروند.

این کارشناس حوزه اعتیاد با انتقاد از عملکرد شهروندان نسبت به معتادان بی‌خانمان می‌گوید: «ای‌کاش مردم به جای اینکه خواهان جمع‌آوری معتادان بودند، به این فکر می‌افتادند که به خیریه‌هایی که در زمینه درمان اعتیاد فعال هستند کمک می‌کردند تا آنها با استفاده از شیوه‌های درست درمانی برای معالجه این بیماران اقدام کنند یا به انها خدمات کاهش آسیب ارائه کنند.»

او بر این اعتقاد است که مردم به جای اینکه انگ دزدی به معتاد بزنند باید به او کمک کنند که مرتکب این کار نشود، یعنی اگر می‌بینند در خیابان معتادان بی‌خانمانی وجود دارد، به او غذا و لباس بدهند و با نگاهی انسان دوستانه سعی در رفع نیازهای او داشته باشند.


پایان پیام
بازنشر
نظرات (1)
حمیدکرمی | ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۳:۳۷
1 0
من واقعابادکترموافقم چون بنده بیمارایشون بودم ومصرف شیشه داشتم وبنظرمن که فقط خانواده میتونه یک معتادروبه زندگیش برگردونه وفقط نیازبه یه درصدداردکه خودمعتادبخواه برگرده به زندگی.
ارسال نظر