پایگاه خبری ادنا

کد خبر: 352 تاریخ خبر: ۱۳۹۴-۰۵-۲۷


اعتیاد؛ مشکل جامعه است


بیماری اعتیاد یک علامت و هشدار در پاسخ به فعل و انفعالات لایه‌های زیرین جامعه است. در سرتاسر دنیا تحقیقات و پژوهش‌های گسترده‌ای به منظور تبیین عوامل گرایش افراد به سمت سوءمصرف مواد انجام شده است. یکی از دلایل اصلی اعتیاد که در سطح کلان نیز مطرح می‌شود نقش جامعه است.

بر این باورم که سهم جامعه در اعتیاد افراد بسیار مهم و تأثیرگذار است بنابراین باید اندیشید در جامعه ما چه فعل و انفعالاتی شکل گرفته که روز به روز اعتیاد افزایش یافته است. جامعه‌ای که سهم خود را در اعتیاد افراد مشخص نکند یا این سهم را انکار کند در روبرو شدن با مسئله اعتیاد مشکلات بیشتری خواهد داشت.

وقتی جامعه همه تقصیرات و مسئولیت‌ها را به دوش تک تک افراد جامعه [که در اینجا منظور افراد معتاد است] بیاندازد و مسئولیت را از خود ساقط کند آن‌وقت برای مشروع نمایاندن خود دست به مجازات و محاکمه معتادان می‌زند. آن‌وقت فرد معتاد ناهنجار و مجرم خطاب می‌شود. در آن هنگام حمایت‌های اجتماعی از معتادان صورت نمی‌گیرد و معتادان به عنوان انگل خطاب می‌شوند. آن موقع فرد سوءمصرف کننده مواد خودش باید گلیم خود را از آب بیرون بکشاند. آن‌وقت غول بزرگی از انگ اعتیاد در جامعه شکل می‌گیرد که در مقابل هر حمایتی از این بیماران قربانی، مقاومت می‌کند و نتیجه آن چیزی می‌شود که در کشور ما در حال جریان است؛ یعنی هر روز به تعداد مصرف‌کنندگان افزوده می‌شود.

سؤال اصلی اینجاست که جامعه ما برای یک فرد چه اقداماتی انجام داده است که حال وی را به دلیل اعتیادش محکوم می‌کند؟ آیا شغل کافی، اقتصاد باثبات، تورم پایین، خدمات تسهیل ازدواج، امکان اوقات فراغت کافی، آموزش کارآمد، فضای کافی برای مشارکت اجتماعی و بسیاری دیگر از این دست موارد را برای افراد ایجاد کرده است؟ آیا اصلاً جامعه سهمی در اعتیاد افراد برای خود قائل است؟ در این جامعه چقدر به افراد رفتارهای پیشگیرانه از اعتیاد آموزش داده شده و چقدر وی را در این خصوص توانمند کرده‌ایم. آیا اصلاً به این مسئله توجه می‌شود که در قبال سلامت تک تک افراد مسئولیتی برگردن جامعه است؟ آیا وظیفه جامعه فقط دستگیری معتادان، گلایه و شکایت، هشدار و ارائه آمار شیوع اعتیاد است؟ به نظر نمی‌رسد این‌گونه باشد.

متأسفانه تنها کاری که جامعه طی چند دهه گذشته در حوزه مواد انجام داده این است که هر روز دسترسی به مواد را افزایش داده است. سناریوی فیلم اصفر فرهادی در فیلم جدایی نادر از سیمین به خوبی سهم جامعه را در مشکلات افراد [آنجا طلاق بود و اینجا منظور اعتیاد است] نشان داده است. فیلمی که در آن، شخصیت‌های مختلف هیچ‌کدام مقصر نیستند ولی با مشکلات عدیده‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کنند. دقیقاً سهم جامعه ما در تولید اعتیاد همین‌گونه است؛ هاله‌ای از نابسامانی در بالای سر مردم قرار گرفته و نتیجه آن درگیر شدن افراد جامعه با انبوهی از آسیب‌های اجتماعی از قبیل اعتیاد است هرچند اکثر این افراد به طور مستقیم در ایجاد مشکلاتشان نقشی ندارند.

البته ناگفته نماند، من نقش تک تک افراد در اعتیادشان را انکار نمی‌کنم ولی معتقدم اگر مشکلی در روستا، محله، منطقه، شهر، استان و کشور همه‌گیر شد بطوریکه از هر ده خانوار یک خانوار به‌طور مستقیم با مشکل اعتیاد دسته و پنجه نرم کند [طبق سرشماری سال 90، قریب به 21 میلیون خانوار در کشور هستند همچنین طبق آمار رسمی دو میلیون و دویست هزار معتاد داریم]، آن‌وقت مشکل را نه در تک تک افراد بلکه در جامعه آن افراد باید جستجو کرد.

حال با توجه به موارد گفته شده به نظر شما آیا وقت آن نرسیده است که جامعه سهم خود را در اعتیاد اعضایش مشخص کند؟

امیر مغنی باشی

کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی