پایگاه خبری ادنا

کد خبر: 2462 تاریخ خبر: ۱۳۹۶-۰۸-۲۵


«آیداتیس» چالش جدید وزارت بهداشت و درمانگران اعتیاد


تقریباً از زمانی که وزارت بهداشت سامانه اطلاعات درمان سوءمصرف مواد ایران یا همان «آیداتیس» را راه‌اندازی کرده، گروهی از درمانگران اعتیاد اعلام کرده‌اند که این سامانه ایراداتی دارد و خواستار اصلاح نواقص آن شده‌اند. آنها گفته‌اند تا زمان رفع این اشکالات اطلاعات بیماران را در این سامانه ثبت نخواهند کرد اما با ‌وجود این انتقادها دکتر ایرج حریرچی، سخنگوی وزارت بهداشت هفته گذشته اعلام کرد که از حدود ۷۰۰هزار نفر از افرادی که در مراکز کاهش آسیب و درمان اعتیاد تحت درمان هستند، مشخصات حدود ۶۸۴هزار و ۸۱۸معتاد در سامانه ثبت شده و تا سه هفته آینده پوشش ثبت معتادان در این سامانه کامل می‌شود. درمانگران معترض می‌گویند که در سامانه امکان افشای اطلاعات بیماران وجود دارد و همچنین معتقدند که سامانه از نظر فنی اشکالات زیادی دارد و این ایرادات کار کردن با سامانه را دشوار کرده است اما مسئولان وزارت بهداشت این اعتراض‌ها را نوعی بزرگ‌نمایی قلمداد می‌کنند و درعین‌حال که در تلاش هستند اشکالات فنی را رفع کنند اما بر این نکته پافشاری دارند که این سامانه از کدهای حفاظتی لازم برخوردار است. خبرگزاری مهر برای واکاوی این چالش میزگردی با حضور «عباس دیلمی زاده» مهندس صنایع و تحلیل‌گر سیستم‌ها، دکتر «دکتر علی شفیعی» پژوهشگر اعتیاد و «دکتر غلامرضا امین زاده» درمانگر اعتیاد برگزار کرده است که مشروح مباحث مطرح شده را در ادامه می‌خوانید:

شفیعی: فکر می‌کنم بهتر است بحث را با تاریخچه سامانه «آیداتیس» شروع کنیم. اینکه «آیداتیس» قرار بود چه باشد و چطور به اینجا رسید. ستاد مبارزه با مواد مخدر حدود سال‌های ۱۳۹۰ـ ۱۳۹۱تصمیم گرفت «شبکه پایش و هشدار اعتیاد کشور» را ایجاد کند. این شبکه قرار است اطلاعات مورد نیاز حوزه‌های مختلف مبارزه با مواد مخدر را تولید، تحلیل و تبادل کند. بر اساس برنامه‌ریزی‌های انجام شده اجزای مختلف شبکه پایش تعیین و اقدامات لازم برای اجرایی کردن برنامه آغاز شد. یک بخش از این شبکه که چند سالی است کارش را شروع کرده، برنامه‌ای است که توسط سازمان پزشکی قانونی دنبال می‌شود. این سازمان اطلاعات مربوط به مرگ ناشی از مصرف مواد را تولید می‌کند و با این اقدام طی سال‌های آینده می‌توانیم تحلیل‌های خوب و دقیق‌تری از علت مرگ‌و‌میر معتادان در کشور به دست بیاوریم. یک بخش دیگر از شبکه پايش كه اطلاعات مربوط به تغییرات الگوی مصرف و مصرف‌کننده‌ها را تولید می‌کند باید در مراکز «دیده‌وری اعتیاد» تولید شود که متأسفانه این مراکز به خاطر اینکه هنوز منابع مالی‌شان تأمین نشده، راه‌اندازی نشده است. یک بخش دیگر اين شبكه قرار است تغییرات سبد مواد مصرفی را از جنبه نوع ماده، ترکیبات و قیمت و عوارض آن رصد کند. بخش هشدار این شبکه هم در بیمارستان‌های مسمومیت و روانپزشکی متمرکز می‌شود تا اورژانس‌های مسمومیت و روان‌پزشکی ناشی از مصرف مواد را رصد کند و درخصوص پيامدهاي جديد مصرف مواد به مديريت واکنش‌های مناسب كمك كند. سامانه «اطلاعات درمان سوء مصرف مواد ایران» یا همان «آیداتیس» هم در واقع بخشی از همین «شبکه پایش و هشدار اعتیاد کشور» است. «آیداتیس» قرار است روند تغییرات متغيرهاي اعتیادی و دموگرافیک افرادی را که متقاضی درمان هستند، رصد کند. هدف هم این است که تغییرات نیازهای این افراد و سایر متغيرهايشان مشخص شود تا بتوانیم متناسب با درخواست این افراد برای خدمات‌دهی برنامه‌ریزی کنیم. با توجه به اینکه در سند درمان اعتیاد کشور آمده است که باید خدمات جامع «زیستی ـ روانی ـ اجتماعی» به بیماران ارائه شود، تصمیم بر این شد که این خدمات بر بستر سامانه «آیداتیس» شکل بگیرد. هدف هم این بود که ارجاعات و فیدبک‌ها راحت‌تر صورت بگیرد. این سامانه واقعاً قابلیت چنین چیزی را داشت کما اینکه هم اکنون آیین‌نامه درمان معتادان بی‌بضاعت هم بر پایه اطلاعات آن نوشته شده است. اگر قرار بود این آیین‌نامه در قالب سنتی و با استفاده از اسناد کاغذی عملیاتی شود، هدر رفت و اتلاف منابع را به دنبال داشت. مکانیسم اجرایی شناسنامه سلامت و بیمه‌ها هم بر چنین شیوه‌ای استوار است. آنچه تا اینجا گفتم اهدافی است که ستاد مبارزه با مواد مخدر از راه‌اندازی شبکه پایش و به تبع آن سامانه «آیداتیس» انتظار داشته است؛ اما وزارت بهداشت تصمیم گرفت کارهای خردتری مانند مدیریت خدمات‌دهی و داروهای اعتیاد را هم از طریق این سامانه انجام دهد. این اقدام وزارت بهداشت چند مشکل ایجاد کرد. اول اینکه از نظر پشتیبانی و فنی این سامانه چنین کششی نداشت و مشکلات فنی را برای کاربران ایجاد کرد. البته در مورد اینکه وزارت بهداشت برای آن خدمات هم نرم‌افزارهایی نیاز دارد، شکی نیست. همین الان هم در چندین استان، سامانه‌هایی وجود دارد که با ثبت اطلاعات کامل مصرف‌کننده‌های مواد فعالیت می‌کنند و طی این چند سال کسی هم شکایتی نکرده است. شاید چون «آیداتیس» به لحاظ فنی بخشي از ظرفیت نرم‌افزارهای موجود را ندارد این مشکلات ایجاد شده است. دوم اینکه وزارت بهداشت می‌خواهد در چهارچوب دستور‌العمل‌ها و پروتکل‌های خودش «آیداتیس» را مدیریت کند و عملاً از طریق این سامانه نظارت‌هایی را هم اعمال کند درصورتی‌که آیین‌نامه‌ها، دستورالعمل‌ها و پروتکل‌هاي فعلي متناسب با ملاحظات و نیازهای بیماران و ظرفیت‌های کلینیک‌های درمان و واقعیت‌های اعتیاد نیست؛ یعنی وزارت بهداشت می‌خواهد مظروفی را وارد ظرفی بکند که برای آن ساخته نشده و لزوماً اشکال از ظرف نیست هرچند که اين ظرف هم حتماً ایراداتی دارد.

نکته دیگری هم که فکر می‌کنم در عملکرد این سامانه اختلال ایجاد کرده این است که گویا مسئولان اعلام کرده‌اند [البته مطمئن نیستم که این مطلب به طور شفاف بیان شده باشد] می‌خواهند از طریق «آیداتیس» جلو نشت دارو را هم بگیرند. طبیعی است که اگر چنین مسئله‌ای عنوان شده باشد، درمانگران رویکرد همکارانه نداشته باشندآنهم درحالی‌که داروي غيرقانوني به‌وفور در عطاری‌ها و ساير دکان‌ها قابل‌دسترسی است؛ اما مسئله این است که مثل همه جای دیگر مبارزه با مواد مخدر که مقابله با عرضه مواد در مقایسه با کاهش تقاضا از نظر هزینه و فایده کارایی لازم را ندارد در اینجا هم همین‌طور است؛ یعنی اینکه اگر قرار باشد ما جلو نشت داروی غیرقانونی را در بازار سیاه بگیریم باید تقاضای مردم را برای آن دارو کاهش بدهیم و بررسی کنیم که چرا مردم برای دریافتمتادون به بازار سیاه مراجعه می‌کنند. ۹۹درصد کسانی که متادون مصرف می‌کنند برای این است که مشکلات ناشی از بیماری‌شان را تخفیف بدهند. عموماً کسی برای سوءاستفاده به مفهوم اعتیادی‌اش سراغ متادون نمی‌رود؛ بنابراین حتی اگر قرار باشد از طریق این سامانه بهترین نظارت هم بر روی نشت متادون صورت بگیرد با توجه به اینکه برای داروی غیرقانونی تقاضا وجود دارد همچنان این روند به اشکال مختلف ادامه پیدا می‌کند و ما فقط مسیر را ممکن است عوض کنیم. کما اینکه ما مرزهای شرقی کشور را برای جلوگیری از ورود مواد مخدر مسدود کردیم، مسیر ورود مواد عوض شد. به نظر من اگر وزارت بهداشت کمی عاقلانه‌تر، هوشمندانه‌تر، متعاملانه‌تر و دوستانه‌تر، برخورد می‌کرد، مطمئناً نوع برخورد مراکز هم متفاوت بود. واقعیت این است که مراکز دولتی ما فقط سه درصد کل مراکز درمان اعتیاد هستند یعنی درمان اعتیاد در کشور بر دوش کلینیک‌های درمان اعتیاد خصوصی است که خود وزارت بهداشت متولی آن‌ها است. این کلینیک‌های درمان اعتیاد، سرمایه‌های نظام سلامت هستند اما گویا وزارت بهداشت نگاه ابزاری به سرمایه‌های انسانی خود دارد.

امین‌زاده: قبل از اینکه شروع به صحبت کنم مایلم به یک نکته اشاره کنم وآنهم اینکه بنده در این میزگرد نماینده صنف درمانگران اعتیاد نیستم، هر چند که با آن‌ها در ارتباط هستم و آنچه امروز مطرح می‌کنم در واقع دیدگاه‌های شخصی اینجانب می‌باشد. با ذکر این نکته وارد بحث می‌شوم. من با کلیات فرمایشات آقای دکتر موافقم و فکر می‌کنم اگر از ابتدا همین دیدگاه تحلیلی به مسئله وجود داشت، قطعاً همان سال گذشته از «آیداتیس» نتیجه می‌گرفتیم. من فکر می‌کنم باید از این نزاعی که برای «آیداتیس» درگرفته بیرون بیاییم. اگر این نزاع ادامه پیدا کند درمانگران، وزارت بهداشت، ستاد مبارزه با مواد مخدر، مردم یعنی همه طرف‌های درگیر ضرر می‌کنند. به نظر من مدیریت این سامانه باید در اختیار ستاد مبارزه با مواد مخدر باشد و همه دستگاه‌های دیگر زیر نظر ستاد فعالیت ‌کنند چون ستاد وجهه قانونی و حقوقی و هماهنگ‌کننده دارد. ستاد باید محور باشد تا بتواند هارمونی و هماهنگی و گفتمان ایجاد کند. این خیلی بد است که پزشکان درمانگر اعتیاد و وزارت بهداشت هر کدام حرف خودشان را بزنند و ستاد هم فقط نظاره کند. ستاد وظیفه دارد که طرفین درگیر را مجبور کند که بنشینند و برای حل مشکلات با هم مذاکره کنند. باید هر طور شده از این سردرگمی بیرون بیاییم. درست است «آیداتیس» یک سری اشکالات اساسی دارد اما من فکر می‌کنم که هم از سوی وزارت بهداشت و هم از سوی درمانگران اراده برای ساماندهی در این حوزه و حل مشکل وجود دارد. این طورنیست که وزارت بهداشت مالک صفر تا صد سامانه باشد و درمانگران مخالف صد در صد یا بالعکس. من احساس می‌کنم که طرفین درگیر دارند در حوزه‌ای که بسیار خطرناک است به جای همکاری، درگیر اثبات حقانیت می‌شوند.

به اعتقاد بنده ما در وزارت بهداشت مدیریت مبتنی بر تضاد منافع داریم و این را کسی نمی‌تواند کتمان کند مثلاً شرکت «آوای سلامت»، یک شرکت نیمه‌دولتی است که زیرمجموعه وزارت بهداشت است. سامانه «آیداتیس» هم توسط یکی از شرکت‌های زیرمجموعه «آوای سلامت» طراحی شده است. ما نمی‌توانیم تضاد منافع را در انگیزه‌هایی که می‌تواند پشت داستان باشد، نادیده بگیریم. حالا اصلاً کاری هم به این مسئله نداریم. اگر فرض کنیم که شرکت «آوای سلامت» نباشد، هر شرکت دیگری باشد. مگر نباید شرکت مجری طرح اسناد بالادستی را در مورد «آیداتیس» اجرا کند؟ یکی از بندهایی که در بخشنامه اخیر وزارت بهداشت با امضای دکتر قاسم جان بابایی، معاون درمان وزارت بهداشت و دکتر غلامرضا اصغری، رئیس سازمان غذا و دارو صراحتاً قید شده، ماده ۱۵ سیاست‌های کلی نظام اداری ابلاغی مقام معظم رهبری است. حالا سؤال من این است که مگر می‌شود یک بخشنامه ماده ۱۵ [توسعه نظام اداری الكترونیك و فراهم آوردن الزامات آن به منظور ارائه مطلوب خدمات عمومی] را اجرا کند ولی ماده ۱۳، ۱۴ و ۱۷ سیاست‌های کلی نظام اداری را نادیده بگیرد و اجرا نکند؟ در ماده ۱۴ [کل‌نگری، همسوسازی، هماهنگی و تعامل اثربخش دستگاه‌های اداری به‌منظور تحقق اهداف فرابخشی و چشم‌انداز] صراحتاً ذکر شده است که هر رویه اجرایی نظام اداری باید تمامیت ‌نگر باشد. در ماده ۱۳ [عدالت محوری، شفافیت و روزآمدی در تنظیم و تنقیح قوانین و مقررات اداری] هم می‌گوید اگر در رویه اجرایی ذی‌نفع‌های مردمی متضرر شدند خود دستگاه موظف به جبران است. در ماده ۱۷ [خدمات‌رسانی برتر، نوین و كیفی به منظور ارتقای سطح رضایتمندی و اعتماد مردم] هم صراحتاً ذکر کرده است که باید اعتماد عمومی ایجاد شود.

حالا بگذارید اشکالات جزیی‌تر سامانه «آیداتیس» را بررسی کنیم. اولاً وقتی این امکان وجود دارد که با شماره کارت ملی در سامانه «آیداتیس» استعلام شود که فردی در هر جای کشور در کلینیک درمان اعتیاد ثبت‌نام کرده یا خیر این یعنی حریم خصوصی افراد خدشه‌دار شده است. در چنین حالتی اصلا کد ۱۸ رقمی معنایی ندارد. ثانیاً اگر در کشوری مانند آمریکا سیستم الکترونیکی شبیه به «آیداتیس» وجود دارد، در کنارش یک پروتکل ۶۴ صفحه‌ای هم موجود است که جزییات استفاده از آن را قید می‌کند. یک فصل مهمش هم همین بحث حریم خصوصی است. در آنجا ذکر شده است که اگر در روند اجرایی یک سامانه الکترونیک حریم خصوصی بیمار خدشه‌دار شود مریض، آن‌هم مریض معتاد که هم برچسب اعتیاد و هم ناتوانی در دفاع از حقوق خود را دارد، دو کار می‌کند: اول اینکه در مراحل ابتدایی بیماری‌اش برای درمان مراجعه نمی‌کند چون از طرفی در مراحل ابتدایی بیماری مسائلی مثل حریم خصوصی برایش مهم است و از طرف دیگر اصلا خودش را معتاد نمی‌داند. دوم اینکه درمان را دیر شروع می‌کند. البته در این پروتکل از مزایای سیستم الکترونیک هم سخن گفته شده است مثلاً توضیح داده شده است که چنین سیستمی مانع از این می‌شود که یک بیمار به دو مرکز مراجعه کند و چند مزیت دیگر را هم نام برده است و در آخر هم گفته است ما باید بین حریم خصوصی و مزایای استفاده از سامانه بالانس ایجاد کنیم.

ما در ایران آنچه در این پروتکل گفته شده رابه اعتقاد بنده در عمل تجربه کرده‌ایم. سامانه «آیداتیس» در لرستان درواقع نزدیک به یک سال هست که به عبارتی پایلوت شده است. اسناد و مدارک این تجربه موجود است که بد نیست یک بررسی بکنید. تغییراتی در بیماران مراجعه‌کننده به مراکز درمانی اتفاق افتاده است که آنچه پروتکل سیستم الکترونیک آمریکا گفته بود را تأیید می‌کند؛ مثلاً سن بیماران مراجعه‌کننده به کلینیک‌ها افزایش پیدا کرده بود به‌طوری‌که بیشتر بیماران end stage و با تخریب بالا به مراکز درمانی مراجعه می‌کردند درحالی‌که قبل از وجود این سامانه ترکیب مراجعه‌کنندگان به‌صورت دیگری بود. تجربه این استان به ما می‌گوید که با وجود سامانه‌ای مانند «آیداتیس»درصورت عدم رفع معایب فعلی‌اش اتفاقی که می‌افتد این است که بیمارانی که در مراحل ابتدایی هستند به مراکز درمانی مراجعه نمی‌کنند و دوباره به جامعه هل داده می‌شوند. چون بیماران خانواده دارند، سرکار می‌روند، کارمند هستند و نمی‌خواهند کسی از بیماری‌شان مطلع شود و حریم خصوصی‌ و اطلاعات هویتشان شکسته شود.

دیلمی‌زاده: من می‌خواهم کمی ریشه‌ای‌تر و با تحلیل نظری به این موضوع ورود کنم اما قبل از اینکه بحثم را آغاز کنم اول می‌خواهم نکته‌ای را در مورد صحبت‌های دکتر شفیعی بیان کنم. اول اینکه سامانه پایش هوشمند به این همه دیتا و مشخصات فردی نیاز ندارد. لازم نیست کد ملی وارد شود. دوم اینکه در سامانه هوشمند که فقط اطلاعات کلینیک‌های درمان سرپایی وارد نمی‌شود بلکه باید اطلاعات تمام نظام درمانی و کاهش آسیب جمع‌آوری شود تا بتوان وضعیت را تحلیل کرد. من به‌عنوان یک مهندس صنایع و تحلیل‌گر سیستم می‌گویم با ده درصد داده‌های موجود در کشور می‌توانیم یک نظام پایش هوشمند در کشور داشته باشیم.

اما برویم سراغ تجربیاتمان و تاریخ را بخوانیم و ببینیم در کشوری مانند امریکا چه اتفاقی افتاده است. در امریکا هم سال‌ها پیش سامانه الکترونیکی مانند «آیداتیس» راه‌اندازی شده بود؛ اما سؤال این است که چرا آن‌ها اقدام به چنین کاری کردند؟ آن‌ها طبق داده‌های موجود متوجه شده بودند که ۵۰ درصد از نشت متادون توسط نسخه‌نویس‌ها و حدود ۲۲ درصد توسط خود بیماران صورت می‌گیرد بنابراین برای اینکه بتوانند نشت دارو را در نظام کنترل‌گر آمریکایی مهار کنند تصمیم گرفته شد که چنین سامانه‌ای راه‌اندازی شود. حالا ما هم همین سامانه را در کشورمان کپی‌برداری کرده‌ایم چون اساساً سیستم دولتی ما هم دلش می‌خواهد همه چیز تحت کنترل خودش باشد. اسناد و مدارک و شواهد از یک اتفاق مهم دیگر هم در امریکا خبر می‌دهد. مشاور مواد مخدر جیمی کارتر بر اساس تحقیقاتی که انجام داده می‌گوید که نمودار نشت متادون نشان می‌دهد که هرچه نشت متادون در بازار سیاه افزایش‌یافته میزان مصرف هروئین کاهش‌یافته است. این یافته نشان از آن دارد که متادون نشت شده به فرد معتاد مصرف‌کننده هروئین رسیده است.

حالا بیاییم در مورد ایران صحبت کنیم. ما استفاده از متادون در کشور را چه زمانی و با چه هدفی شروع کردیم، پاسخ این است برای کاهش آسیب. تجربیات کشورهای دیگر هم به این نکته تأکید دارد که اگر میزان کمی متادون در دسترس باشد این دارو ابتدا باید به دهک‌های پایین جامعه یعنی معتادان کف‌خیابانی و پرخطر اختصاص داده شود و بعد در مراحل بعدی به دهک‌های دوم و سوم و ... . پس هدف متادون کاهش آسیب بوده است. من نقد دارم به اینکه در ایران تجویز داروی متادون برای بیمار با درمان مساوی شده درحالی‌که دارو با درمان هیچ مساواتی ندارد. هرچند من هم بر اساس شواهد و اسناد بر این اعتقادم اگر کسی فقط متادون بخورد و هیچ کار دیگری نکند یعنی هیچ برنامه توانبخشی (Rehab) دیگری هم برای او در نظر گرفته نشود، روند زندگی‌اش بهبود پیدا می‌کند. چون این فرد از نظر اقتصادی جلو می‌افتد و دیگر دغدغه ۲۴ ساعت زندگی‌اش مصرف مواد نیست. حالا بیایید به این سؤال پاسخ بدهیم. آیا اصلاً نشت متادون بد است؟ من می‌گویم نشت دارو در کشوری که ۶۰ هزار بیمار کف خیابانی دارد که ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر از آن‌ها اصلاً شناسنامه و کارت ملی ندارند که مثلاً بتوانند در سامانه «آیداتیس» ثبت‌نام کنند و دارو بگیرند خیلی هم خوب است. اصلاً چطور در این سامانه معتاد کف‌خیابانی از متادون محروم شده است. اگر در برنامه‌ای معتاد کف‌خیابانی که دسترسی به متادون یکی از حقوق مسلمش است از دارو محروم شود یعنی این برنامه دارد برخلاف همه قوانین نظام سلامت عمل می‌کند.

شفیعی: می‌توانم اینجا توضیحی بدهم؟

دیلمی‌زاده: نه. شما می‌خواهید بگویید که برای این موضوع راه‌حلی پیدا کرده‌اند، درست است؛ اما من می‌خواهم به نکته مهم‌تری اشاره کنم. من می‌خواهم بگویم که نشت متادون اصلاً مسئله کشور ما نیست. متادون نشت می‌کند، بکند! عطاری‌ها متادون می‌فروشند، بفروشد! کلینیک‌ها، به بازار آزاد متادون می‌دهند، بدهند! ما باید ببینیم هدفمان چیست. دزد گرفتن وظیفه کسانی که در نظام سلامت کار می‌کنند، نیست. دزد گرفتن کار قوه قضاییه و پلیس است. ما به فکر سلامت هستیم وقتی دارو از کارخانه تولید دارو، کلینیک‌ها، توسط بیماران یا هر جای دیگری به بازار نشت می‌کند، رقابت ایجاد می‌شود و کاهش قیمت بازار آزاد رخ خواهد داد. هر چه رقابت در نشت دارو به بازار آزاد بیشتر شود به نفع مصرف‌کننده است. مگر جز این است که در بعضی کلینیک‌های درمان، فقط دارو در اختیار بیمار می‌گذاریم و برنامه‌های غیردارویی نداریم؟ این موضوعی است که نمی‌توان آن را کتمان کرد. من هم می‌گویم این برنامه کاهش آسیب است و با آن موافق هم هستم؛ بنابراین اگر سامانه «آیداتیس» برای نشت دارو جلو آمده آن هم برای گرفتن مچ مصرف‌کننده‌ای که از دو یا سه جا دارو می‌گیرد، به بیراهه رفته است. من می‌گویم معتاد بدبخت فلک‌زده‌ای که دارد از دو جا دارو می‌گیرد، یکی‌اش را می‌خورد، یکی‌اش را می‌فروشد، نوش جانش! شما این سیستم را راه انداخته‌اید که یقه حسن آقای معتادی که از ۴ تا کلینیک دارو می‌گیرد و می‌فروشد و از این راه درآمدی کسب می‌کند را بچسبید و از بازار آزاد متادون حذف کنید که منافع کجا تأمین شود؟ آن کسی که کلان می‌فروشد! که قیمت او ثبات پیدا کند؟

امین‌زاده: اصلاً مگر چند درصد این‌طوری است؟

دیلمی‌زاده: خیلی کم. من می‌گویم این شیوه غلط است. ما در مدل تصمیم‌گیری باید مسائل را اولویت‌بندی کنیم. ما اگر N تومان پول داریم و یک برنامه می‌توانیم اجرا کنیم اول باید سراغ اولویت‌های مهم‌ترمان برویم. در کشوری که بر اساس آمار رسمی ۷۰۰ هزار نفر یعنی کمتر از ۳۰ درصد کل معتادانش تحت پوشش داروهای نگهدارنده هستند چرا ما باید جلوی نشت متادون را بگیریم؟ یکی از سیاست‌های کلی نظام، جلوگیری از تغییر الگوی مصرف است. به نظر شما آیا نشت دارو از تغییر الگوی مصرف جلوگیری نمی‌کند؟

امین‌زاده: درباره این موضوع بحث هست.

دیلمی‌زاده: من به‌عنوان یک تحلیل‌گر اقتصادی و سیستمی به منافع معتاد نگاه می‌کنم و اصلاً وارد حوزه درمان و مسائل مرتبط با آن نمی‌شوم. به نظر من نشت متادون از تغییر الگوی مصرف جلوگیری می‌کند. نکته دیگر در مورد امنیت شبکه است. وقتی درمانگران برای کار با سامانه «آیداتیس» دچار مشکل می‌شوند می‌توانند با پشتیبانی تماس بگیرند و با دادن یوزرنیم و پسوردشان به اپراتور برای حل مشکلشان اقدام کنند. این یعنی اینکه تمام اطلاعات مرکزشان را باید در اختیار دیگری قرار بدهند. در مورد کدگذاری ۱۸ رقمی هم که می‌گویند بر اساس آن نمی‌توان بیمار را شناسایی کرد، نکته‌ای وجود دارد. درست است شاید نشود اسم و فامیل شخص را رمزگشایی کرد اما مسئله اینجاست که من می‌توانم مشخصات فردی را وارد سیستم کنم اگر سیستم قبول نکند یعنی اینکه فرد قبلاً ثبت‌نام کرده و اعتیاد دارد.

شفیعی: شما به عنوان چه کسی؟ هر کسی که به این سیستم دسترسی ندارد. مسئله این است که سامانه در اختیار مسئول فنی کلینیک است. اگر مسئول فنی و پزشکی نمی‌تواند از سامانه‌اش محافظت کند مشکل جاي ديگر است.

دیلمی‌زاده: انگار شما متوجه نیستید. من می‌توانم به یک کلینیک در اصفهان رجوع کنم و اطلاعات فردی در شیراز را بدهم تا کلینیک‌دار بگوید اطلاعات این فرد قبلاً در سیستم وارد شده است یا نه. حالا همین کلینیک‌دار ممکن است هرگز حاضر نباشد اطلاعات بیماران خود را فاش کند اما می‌تواند در مورد بیماران کلینیک‌های دیگر این کار را بکند.

شفیعی: این تخلف است! من نمی‌دانم واقعاً از نظر فنی می‌شود این کار را کرد یا نه چون وزارت بهداشت چیز دیگری می‌گوید بنابراین اصلاً در موردش قضاوت نمی‌کنم. ولی مسئله این است که وقتی چنین ادعایی مطرح می‌شود دوستان درمانگر دارند عملکرد خودشان را زیر سؤال می‌برند.

دیلمی‌زاده: ما داریم یک نظام سیستمی را تحلیل می‌کنیم چه کار داریم که درمانگران تخلف می‌کنند یا نه.

 امین‌زاده: جناب دکتر شفیعی، با توجه به واقعیات موجود، نگاهتان ایده‌آلیستی است.

شفیعی: ایده آلیستی نیست. بگذارید توضیح بدهم. مستحضر هستید که در حال حاضر سامانه‌های بازتر از «آیداتیس» در چند استان کار می‌کند هیچ مریضی هم ریزش نکرده است. چرا؟ به خاطر اینکه خود درمانگران جو بی‌اعتمادی ایجاد نکرده‌اند. مسئله اینجاست که درمانگران به گفته خودشان به هر دلیلی سختشان است هم‌زمان که دارند با بیمار صحبت می‌کنند اطلاعاتش را هم وارد سیستم کنند و يا به دليل محدودیت‌های پروتكل فعلي مخصوصاً در زمينه تجويز دارو با ادامه کار سامانه موافق نیستند بنابراین اتفاقی که افتاده این است که بیمار را علیه این سیستم بی‌اعتماد می‌کنند. درصورتی‌که در آن استان‌ها چندین سال است اطلاعات بیماران در سیستمی که ضریب امنیت درستی هم ندارد وارد می‌شود و برای کسی هم اهمیتی ندارد، بیماری هم ریزش نکرده حالا چه شده است که درمانگران ناگهان آمده‌اند علم حفاظت از اسرار بیمار را بلند کرده‌اند؟! نباید از این نکته غفلت کنیم که یکی از مهم‌ترین سرمایه‌های ما در نظام سلامت اعتماد است. اعتماد بیمار به پزشک، پزشک به بیمار، درمانگران به نظام سلامت و درمانگران نسبت به همکاران دیگرشان و متولی نظام سلامت به همه ارکانش. متأسفانه این اعتماد خدشه‌دار شده است. مسئله این است که اگر کسی بخواهد اطلاعات بیماری را به دست بیاورد جاهای دیگری هست که می‌تواند خیلی راحت‌تر اطلاعات بیمار را به کسی که دنبال اطلاعات است بدهد. منتهی نکته این است که ما خودمان داریم به این بی‌اعتمادی دامن می‌زنیم. شما حساب کنید معتبرترین سیستم‌های این مملکت بانک‌ها هستند که حتی در آن‌ها هم اختلاس صورت می‌گیرد ولی مسئله این است که بالاخره در هر سیستمی باید یک ضریب خطایی را بپذیریم. من نمی‌گویم «آیداتیس» ضریب خطایش کم است یا زیاد است حرف من این است که ما مهم‌ترین سرمایه‌مان که اعتماد است داریم به دست خودمان از بین می‌بریم.

امین‌زاده: چه کسی دارد اعتماد را از بین می‌برد؟

 شفیعی: حتماً همه این اجزا مقصر هستند.

امین‌زاده: جناب دکتر پناهی، رئیس کانون درمانگران اعتیاد سال ۱۳۹۴ به دکتر هاشمی، وزیر بهداشت در مورد حل مشکلات موجود نامه زد. زمانی که هنوز هیاهویی هم به پا نشده بود. قرار بر این شده بود که وزیر محترم جلسه‌ای با درمانگران اعتیاد داشته باشند تا صحبت‌هایشان را بشنود اما دو ماه بعد از این نامه مسئله نظارت بسیج جامعه پزشکی بر مراکز درمان اعتیاد مطرح شد که بروید متخلفین را بگیرید. حالا سؤال این است چه کسی دارد به بی‌اعتمادی دامن می‌زند؟

شفیعی: من اصلاً این را نفی نمی‌کنم. من عرض کردم تمام اجزای مجموعه این بی‌اعتمادی را ایجاد کرده‌اند. من می‌گویم درمانگران نباید به این بی‌اعتمادی دامن بزنند. شما می‌گویید چون وزیر بهداشت حرف درمانگران را گوش نکرده پس درمانگران می‌توانند جو بی‌اعتمادی ایجاد کنند؟

امین‌زاده: نه من می‌گویم شروع این بی‌اعتمادی از آنجا بوده است.

دیلمی‌زاده: سامانه «آیداتیس» در حال حاضر دو کاربرد دارد. یک کاربرد علمی و تحقیقاتی بر اساس داده‌هایی است که به ما می‌دهد. کاربرد دوم آن هم جلوگیری از نشت دارو است.

شفیعی: البته شما دارید این را به‌عنوان يك هدف اساسي می‌گویید. هدف اصلی مدیریت خدمات درمانی است.

 دیلمی‌زاده: شما بگویید خروجی سامانه به شما چه می‌دهد؟ من مهندس هستم باید ببینم سیستمی که جلویم گذاشته‌اند به من چه می‌دهد. به من داده‌های علمی و آمار می‌دهد و همچنین امکان نظارت بر نشت متادون را برای من فراهم می‌کند.

 شفیعی: گفتم دیگر! می‌گوید چه خدماتي در چه محدوده جغرافیایی براي چه كساني ... مورد نياز است.

دیلمی‌زاده: من که گفتم داده تحقیقاتی

شفیعی: صرفاً تحقیقاتی نیست.

دیلمی‌زاده: مدیریت یک علم است. شما بدون تحلیل داده که نمی‌توانید مدیریت کنید. این تحلیل‌ها تصمیم‌گیری مدیر را آسان می‌کند و او را کمک می‌کند که بهترین انتخاب را انجام دهد و سیستمش را مدیریت کند. کاربرد دومی هم جلوگیری از نشت دارو است.

شفیعی: شما از یک هدفي به آن كلاني یک مرتبه به یک چیز به این کوچکی یعنی نشت دارو می‌رسید؟

دیلمی‌زاده: اگر هدفتان مدیریت خدمات درمانی است، فردا صبح همه کدها را قطع کنید. تمام مراکز درمان و کاهش آسیب دیگر را هم به سامانه متصل کنید و به همه دست‌اندرکاران درمان و کاهش آسیب کشور بگویید که بدون اینکه اسم و مشخصات شناسایی فرد را وارد کنند اطلاعات مربوط به بیماری فرد را وارد سیستم کنند. در این صورت اگر هدف پایش و هشدار باشد، به خواسته‌تان خواهید رسید.

 شفیعی: بیمه‌شان را چه کنیم؟

دیلمی‌زاده: آقای دکتر سیستم بیمه یک چیز دیگر است این یک چیز دیگر.

شفیعی:نه همین است. مفهوم شبكه يعني اينكه بخش‌های مختلف اطلاعاتشان را به اشتراك بگذارند.

دیلمی‌زاده: چرا «آیداتیس» را یک‌مرتبه به سمت بیمه بردید؟

شفیعی: چون بیمه قرار است بر پایه اطلاعات «آیداتیس» عملياتي شود. نمی‌شود كه براي هر خدمت سامانه جدا ايجاد شود و انتظار بهره‌وری منابع داشت.

دیلمی‌زاده: چرا پافشاری لجبازانه می‌کنیم روی چیزی که تولید کردیم. اگر می‌خواهیم سامانه پایش داشته باشیم، اگر می‌خواهیم داده برای مدیریت داشته باشیم، چه کار به اسم آدم‌ها داریم؟

شفیعی: من به‌شخصه کاری به اسمشان ندارم.

دیلمی‌زاده: آقای دکتر حساسیت شما روی سامانه پایش هوشمند است. من هم مدافع سرسخت چنین سیستمی هستم. حاضرم مجانی همه داده‌هایش را برایتان تحلیل کنم؛ اما شما دارید از سامانه‌ای دفاع می‌کنید که ممکن است سیستم رصد و هشدار را هم زیر سؤال ببرد. سر این که ما می‌خواهیم کاری کنیم که بیماران نتوانند از دو جا دارو بگیرند.

امین‌زاده: من با این دیدگاه موافق نیستم.

 شفیعی: من گفتم از اول هدف این نبوده که همه اطلاعات تمام اشخاص وارد شود ضمن اینکه قرار بوده همه مراکز یعنی مراکز کاهش آسیب و کمپ‌ها و حتی مراکزی مانند خانه‌های میان‌راهی که خدمات دیگری ارائه می‌دهند هم در «آیداتیس» باشند. بنابراين جلوگيري از نشت دارو هدف اصلي اين سامانه جامع نيست. همین‌طور هم که شما می‌گویید قرار بود حجم نمونه از یک سری مراکز منتخب دريافت شود. ولی بعدها وزارت بهداشت با این عنوان که من نیاز به نرم‌افزاری برای مدیریت در سطح سازمانی خودم دارم که نرم‌افزارهای پراکنده در استان‌ها را یک‌کاسه کنم ماهیت این سامانه را تغییر داد. اینکه وزارت بهداشت خواسته است جدایی از اهداف «آیداتیس»، سامانه‌ای برای مدیریت امور خودش راه بیندازد بحث کاملاً متفاوتی است و گريزناپذير است اما با توجه به اینکه قرار است خدمات درمان اعتیاد بر پایه بیمه قرار بگیرد، باید سازوکاری وجود داشته باشد که چنین چیزی هرچه زودتر ممکن شود. می‌توان در سامانه «آیداتیس» اطلاعات افرادی که متقاضی دریافت خدمات با بیمه هستند و می‌پذیرند اطلاعاتشان در سامانه ثبت شود را وارد کرد. اگر من جای وزارت بهداشت بودم به‌جای اینکه از ابتدا اطلاعات همه بیماران را در سامانه ثبت کنم، اول اطلاعات افرادی را که به مراکز دولتی درمان اعتیاد مراجعه کرده‌اند، وارد می‌کردم سپس سراغ کسانی می‌رفتم که خواهان دریافت یارانه درمان هستند. چون حداقل فایده ثبت اطلاعات این افراد این است که یارانه‌هاي درمان اعتياد را هدفمند و شفاف و قابل مديريت می‌کند. در مرحله بعدی هم اطلاعات افرادی را در سامانه ثبت می‌کردم که می‌خواهند از بیمه درمانی استفاده کنند. در همه جای دنیا هم این‌چنین است که وقتی کسی می‌خواهد از خدمات رایگان یا بیمه برای درمان اعتیاد استفاده کند اطلاعاتش را ثبت می‌کنند. بیمار اگر نمی‌خواهد که اطلاعاتش ثبت شود می‌تواند به مطب خصوصی مراجعه کند تا به او دارو بدهند و الزاماً هم دارو در مطب نیست.

برای من مهم نیست که کلینیک‌دار چه‌کار می‌کند و يا چه کسی منتفع می‌شود برای من مهم اين است کسی که نیاز دارد بتواند خدمات درمانی دریافت کند. این اولویت اول و دوم و سوم من است. دريك سفر مطالعاتي، پلیس آلمان به ما گفت که آن‌ها هم از کلینیک‌ها نشت متادون دارند. وقتی پرسیدیم برای جلوگیری از نشت چه‌کار می‌کنید؟ گفتند این‌قدر متادون منافع دارد که کاری براي محدود كردن آن نمی‌کنیم، نشت هم می‌کند که بکند. جلوگیری از نشت متادون اولویت ما نیست.

دیلمی‌زاده: اصلاً من با متادون قانونی و غیر‌قانونی کاری ندارم، می‌گویم که تقاضای بازار برای متادون در مقابل هروئین باید افزایش پیدا کند.

 شفیعی: بهتر است قانونی باشد وگرنه آن هم عارضه دارد.

 دیلمی‌زاده: آفرین ولی نمی‌توانیم.

شفیعی: معلوم است که صد در صد نمی‌توانیم.

 دیلمی‌زاده: چون صد در صد نمی‌توانیم، بر اساس مدل تصمیم‌گیری هدف‌گذاری‌ اول این است که پوشش افرادی که متادون می‌گیرند بالا برود. اولویت دوم هم این است که این اقدام در سیستم قانونی انجام شود.

شفیعی: بگوييد چرا؟!

 دیلمی‌زاده: چون بالاسر سیستم قانونی یک پزشک است. آن پزشک بر اساس قسمی که خورده و تجربه و دانشی که دارد می‌تواند به این فرد کمک کند که نیازهای درمانی و مشکلات دیگرش هم حل شود.

 شفیعی: دقیقاً، ضمن اینکه آن داروی غیرقانونی برای فرد تبعات دارد.

دیلمی‌زاده: اما اگر مجبور باشم بین این دو تصمیم‌گیری کنم ترجیح می‌دهم که پوشش افرادی که متادون می‌گیرند بالا برود حتی از طریق بازار آزاد و نشت.

شفیعی: این حرف درست است اما نباید صفر و صدی نگاه کنید. اكثر درمانگران و بيماران ترجيح می‌دهند در چارچوب‌های قانوني عمل كنند. البته دولت هم بايد تضمين كند كه منافعشان در اين چارچوب حفظ و مورد تهديد قرار نمی‌گیرد.

امین‌زاده: وقتی «بچ نامبر» دارو در «آیداتیس» وارد می‌شود مشخص است که مسئله‌شان بزرگنمایی نامتناسب موضوع نشت دارو است. به خاطر متادون نشتی که ارتباط کمی با مراکز دارد، فشار بیهوده به مراکز وارد می‌کنند و از سایر منابع اصلی نشت دارو سهواً یا عمداً غفلت می‌شود. مراکزی که اتفاقاً می‌توانند خیلی در درمان اعتیاد کمک‌کننده باشند.

شفیعی: من هم گفتم اگر صرفاً این هدف باشد کار اشتباهی است.

امین‌زاده: مگر نشت دارویی ما در این مملکت فقط متادون است چرا نشت ترامادول و اکسی‌کدون ندیده گرفته می‌شود. آمار مرگ و میر ناشی از سوء مصرف داورهای مخدر در آمریکا در دهه اول قرن بیست و یکم بعد از نشت داروهایی شبیه اکسی‌کدون 3 تا 4 برابر شد. به همین دلیل ستاد مبارزه با مواد مخدر ایران به درستی سال 94 جلو پروسه توزیع آن را گرفت چرا دوباره این داستان ادامه پیدا می‌کند و چرا با آن مقابله نمی‌شود؟ من حرفم این است که بحث نشت فقط در مورد متادون نیست در مورد همه داروها اتفاق می‌افتد.

دیلمی‌زاده: شما مدعی هستید که وزارت بهداشت در حال جنگ با درمانگران است درحالی‌که جنگ همیشه دو جبهه دارد اگر من نجنگم، جنگی وجود نخواهد داشت اگر درمانگران اعتیاد و وزارت بهداشت به‌جای جنگ بر سر «آیداتیس» و اتهام زنی‌های بی‌اساس در فضای مجازی، بر اساس اسناد، مدارک و شواهد، حضوری یا در مطبوعات در فضایی منطقی گفت‌و‌گو می‌کردند دیگر این‌همه چالش ایجاد نمی‌شد.

شفیعی:من صحبت‌هایم را این‌طور جمع‌بندی می‌کنم که متغیرهایی که برای «آیداتیس» تعریف‌شده را نمی‌شود حذف کرد ضمن اینکه مدیریت خرد اعتیاد هم نیاز به نرم‌افزارهای مدیریتی دارد؛ بنابراین سامانه «آیداتیس» لازم و ضروری است اما باید در مورد امنیتش فکری کرد. باید ضریب امنیت را ارتقا داد و البته باید مظروف با ظرف هماهنگ بشود. مظروف چیست؟ پروتکل و دستور‌العمل و آیین‌نامه‌هاي درمان اعتياد که باید متناسب با شرایط بیماران و وضعيت امروز اعتياد دوباره بازنگری شود اگر آن‌ها اصلاح شود درمانگرها هم مشکلات کمتری خواهند داشت و عملاً دردسرهایشان کمتر خواهد شد. به‌عبارت‌دیگر بيشتر از آنکه «آیداتیس» نيازمند اصلاح باشد، ضوابط درمان بايد با مشاركت همه ذينفعان بهينه شوند كه از اهداف اصلي برنامه ششم توسعه در حوزه درمان اعتياد است. البته ایرادات فنی «آیداتیس» هم که طبیعتاً باید رفع شود.

دیلمی‌زاده: در مورد «آیداتیس» سه گروه درگیر هستند. دولت، درمانگران و بیماران. درمانگران می‌گویند که ما به دنبال منافع مردم هستیم و دولت دارد حریم خصوصی بیماران را به خطر می‌اندازد. دولت هم می‌گوید که من به دنبال منافع مردم هستم و صلاح مردم را بهتر از درمانگران تشخیص می‌دهم. بیماران هم که در این بازی نماینده‌ای ندارند که دیدگاه‌های آن‌ها را مطرح کند. دولت و درمانگران هرکدام خود را نماینده مردم می‌دانند درحالی‌که به گمان من هر صنفی بر اساس قوانین و عرف باید منافع صنف خود را دنبال کند. بر اساس قانون دفاع از منافع بیمار به سازمان‌های مردم‌نهادی که در اساسنامه آن‌ها این موضوع درج شده و پروانه فعالیت معتبر دارند، واگذار شده است. این سازمان‌های مردم‌نهاد هستند که در این میانه منافع بیمار و منافع مردم را باید در اولویت قرار دهند چرا که این جزء وظایف ذاتی آن‌ها است؛ مثلاً هر صنفی به دنبال بهینه کردن قیمت فروش خدمات خود است و دولت با تنظیم قیمت‌ها تلاش می‌کند که تعادلی در این میانه ایجاد کند درحالی‌که در حوزه اعتیاد در غیاب صدای رسای معتادان این تعادل توسط سازمان‌های مردم‌نهاد ایجاد می‌شود.

امین‌زاده: البته شما به یک نکته توجه نکردید، منافع صنفی در صورت عدم رعایت خدمت‌گیرندگان تأمین نمی‌شود؛ بنابراین منطقی است که وقتی ادعا می‌شود وزارت بهداشت دارد در سامانه «آیداتیس» حقوق بیماران را که دریافت‌کنندگان خدمت از کلینیک‌های درمان اعتیاد هستند زیرپا می‌گذارد، صنف درمانگران از حقوق بیماران دفاع کنند. چون در این صورت به نوعی صنف از منافع خودش هم حمایت کرده است. حالا اگر دولت هم چنین دیدگاهی دارد و گمان می‌کند که درمانگران دارند حقوق بیماران را تضییع می‌کنند من فکر می‌کنم راه‌حل این است که دو طرف بنشینند و در این زمینه با هم گفت‌وگو و مذاکره کنند و دیدگاه‌هایشان را به هم نزدیک کنند. البته به نظر من الان سامانه «آیداتیس» از اهداف اصلی‌اش دور افتاده است و راه‌حل مشکل در این است که به سمت همان اهدافی که ستاد مبارزه با مواد مخدر در ابتدا برایش تعریف کرده بود، معطوف شود.

مرضیه نوری

منبع: خبرگزاری مهر