کد خبر: 1194 تاریخ خبر: ۱۳۹۴-۱۱-۰۳
«خاطره» اولین دختری است که پا به دره فرحزاد میگذارد؛ دره؛ همانجایی که زنان زیادی را بلعیده و هیچکس از سرنوشتشان باخبر نشده است.
زنی که 12 سال کارتنخوابی را تحمل کرده است و زمانی که در دره فرحزاد باردار میشود و دخترش به دنیا میآید، یک شب تصمیم میگیرد که زندگیاش را تغییر دهد تا دخترش سرنوشتی شبیه او نداشته باشد. همین موضوع انگیزهای میشود تا نوزاد 20 روزهاش را که در دره به دنیا آمده است در آغوش بگیرد و خود معرف به کمپ لویزان برود. او حالا دو سال و 11 ماه میشود (درست به اندازه سن دخترش) که پاک است.
خاطره، خاطرات تلخی از دوران کارتنخوابیاش دارد. وقتی یاد روزهای کارتنخوابیاش میافتد، بغض میکند و میگوید: «دنیای کارتنخوابها آنطور هم که مردم تصور میکنند دنیای پر از نامردی و زشتی نیست. کارتنخوابها همه پشت هم هستند؛ اینطور نیست که در حق هم بدی کنند. مردان پاتوق از زنانی که باید لباس مردانه بپوشند، حفاظت میکردند.»
خاطره که حالا در همان فرحزاد کمکحال کارتنخوابهاست، ادامه میدهد: «مردم بالای دره رفتارهای بدی با ما کردند؛ یک روز بهشدت آب نیاز داشتم و در هر خانهای را که زدم یک جرعه آب به من ندادند.» شاید خاطرات روزهایی که در کمپ لویزان گذرانده بود، بدترین قسمت صحبتهای خاطره باشد. جایی که به قول خودش به آنجا پناه برده بود تا زندگی بدون مواد را شروع کند، اما بدترین روزهای زندگیاش رقم خورد.
روزهایی که جز تحقیر چیز دیگری برایش به یادگار نگذاشته است. از یادآوریاش ناراحت است، اما خودش را جمع میکند و میگوید: «کمپ لویزان در آن روزها بدترین جای دنیا بود؛ جایی که مددکارها فقط به ما میگفتند که «شماها هیچی نخواهید شد؛ چرا فکر کردهاید آدم میشوید»، جایی که دختر 23 ساله خودش را حلقآویز کرد تا تحقیر نشود. جایی که خبری از غذا و امکانات نبود تا زمانی که مسئولی بخواهد بیاید برای بازدید.» خاطره حرفهایش را اینطوری کامل میکند که اینکه بگوییم کمپها حال و روزشان خوب است و حداقل معتادها غذا دارند که بخورند، بدترین حرف است. معتاد کارتنخواب غذای خود را از بین زبالهها و ... به دست میآورد و اگر در جایی که بیشتر شبیه زندان است زندگی میکند، دلش میخواهد احترام ببیند و حال و روزش بهتر شود نه اینکه حرفهایی که میشنود از روزهای کارتنخوابیاش بدتر باشد.
خاطره خاطرات زیادی را گفت؛ از زنان کارتنخوابی که زباله جمع میکنند، پایپزنی و راکزنی میکنند اما حاضر نیستند تن به هر کاری بدهند.
خاطره انگار مدافع حقوق تمام زنانکارتن خواب بود که سینهاش را سپر کرده و با غرور میگفت زنانی که کارتنخواب میشوند نمیخواهند مادرانشان پرپر شدنشان را ببینند؛ برای همین تن به خیابان میدهند. آنها زنان و دختران بدی نیستند.
اینها صحبتهای خاطره در نشست کارتنخوابی و اعتیاد زنان که در دانشگاه تهران برگزار شد، بود.
باید نحوه برخورد را بدانیم
حبیبالله مسعودیفرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز دراین نشست به اهمیت نحوه برخورد با موضوع کارتنخوابی اشاره میکند: «باید در مرحله اول بدانیم که با کارتنخواب چگونه مواجه شویم.» او با اشاره به اینکه آمار و گزارش دقیقی از کارتنخوابها وجود ندارد، میگوید: «در کشورهای دیگر آمار و گزارشات دقیقی از کارتنخوابها وجود دارد، اما متاسفانه این آمار در کشور ما وجود ندارد و تمامی آماری که اعلام میشود از آمار کمپها و شلترها به دست میآید.»
مسعودیفرید تاکید میکند: «تا زمانی که شیوعشناسی دقیقی در مورد کارتنخوابها انجام نشود نمیتوان کار دقیق و اساسی برای این افراد انجام داد. باید بدانیم با چه جمعیتی روبهرو هستیم و نیازهایشان را بدانیم؛ نه اینکه هرساله فقط تعدادی را دستگیر کنیم.»
او با اشاره به اینکه دلیل کارتنخوابی را باید به صورت ریشهای بررسی کرد، میگوید: «طلاق، فقر، بیکاری، خانواده معتاد و... از جمله عوامل کارتنخوابی و اعتیاد است که اگر در مرحله اول جلوی این عوامل گرفته شود، میتوان آینده بهتری را برای کارتنخوابها در کشور ترسیم کرد.»
به گفته فرید، اعتیاد و نبود حمایتهای اجتماعی و خانوادگی از عواملی است که افراد را کارتنخواب میکند. زمانی که فرد معتاد حمایت نمیشود یا اینکه با افراد معتاد نشست و برخاست میکند، به مرور زمان به سمت کارتنخوابی میرود.
او در مورد نحوه جمعآوری کارتنخوابها میگوید: «این نوع جمعآوری نهتنها فایده ندارد، بلکه باعث میشود پاتوقهای جدید درست شود و کارتنخوابی به قسمتهای مخفی شهر برود که هیچکس نتواند از آن با خبر شود.»
فرید همچنین وضعیت کمپهای شفق و... را مطلوب میداند: «بهتازگی از کمپ شفق بازدید کردهام و وضعیت بهتر شده است؛ ممکن است کمپ شفق مشکلی داشته باشد، اما در کمپها حداقل غذا دارند!»
مطهره واعظی پور
منبع: روزنامه فرهیختگان