اعتياد و مصرف مواد مخدر بدون شك يك مسئله مهم اجتماعي ايران امروز است. اثبات اين ادعا چندان دشوار نيست. كافيست آمارهايي كه اخیراً درباره خسارات ناشي از اين پديده و نيز آمارهايي را كه از تعداد مصرفكنندگان ارائه ميشود، در كنار دغدغه جدي جامعه از اين مسئله قرار دهيم تا وسعت و اهميت آن را دريابيم؛ اما در كنار اين همه خسارات و آمارهاي مختلف چرا جامعه ما آنطور كه شايسته است، نتوانسته خود را با اين موضوع درگير كند؟ به عبارت ديگر چرا اين مسئله اجتماعي فراگير نتوانسته است به مسئله جمعي تبديل شود؟ براي پاسخ به اين سؤال ميتوان به مشكلات ساختاري، فرهنگي و جامعهاي اشاره كرد.
مهمترين مشكل فرهنگي كه مانع از تبديل اين مسئله اجتماعي به مسئله جمعي است، هالههايي است كه حول اعتياد و مصرف مواد مخدر قرار دارد كه آن را به يك تابو تبديل كرده و به همين دليل هرگونه گفتار درباره آن را ممنوع و غيرقابل تحمل نموده است. وقتي يك پديده به تابو تبديل ميشود، در اولين قدم از حوزه رسمي جامعه خارج ميشود. از سوي ديگر وقتي كشش به سوي يك تابو وجود داشته باشد، يعني به رغم وضعيت منكوبكنندهاي كه وجود دارد، ميلي براي گفتار درباره آن و انجام آن وجود داشته باشد، اين پديده وضعيت مخفي و پستويي يافته و فقط از حوزه انظار خارج خواهد شد. در اين شرايط فضا براي رشد قارچگونه پديده آماده ميشود و در مقابل، امكان كاهش شدت و حدت آن تقليل مييابد و يك نوع خلأ مقابلهاي به وجود ميآيد. براي مثال، در حالي كه خانواده به دليل همبستگي جمعي بالا و روابط سلسلهمراتبي پذيرفته شده، ميتواند نقش مهمي در مصونسازي فرزندان ايجاد كند، عملاً شاهد آن هستيم كه به دليل همان هالهها كمترين گفتگويي در اين خصوص در خانوادهها به وجود نميآيد. هر جا هم صحبتي ميشود، تنها نوعي مشاجره يا هشدار كلي است كه عملاً سودي ندارد. شايد يكي از دلايل آنكه مصرف موادمخدر يك پديده مخفي است، همين وضعيت هالهاي باشد.
مقصود از وجود مشكل ساختاري در جمعي شدن مسئله اجتماعي آن است كه در حالي كه ساختار فرابخشي و ملي براي مقابله با پديده موادمخدر وجود دارد و نهادها و سازمانهاي متعددي در اين حوزه فعاليت ميكنند، يك نگرشبخشي و سازماني به مسئله (كه البته متأثر از بحث تخصيص بودجه است) مانع از شكلگيري يك نگرش ملي ميشود. به همين دليل عملاً امكان وفاق حول راهكارهاي مشترك را منتفي ميكند. همين نگرشبخشي از سوي ديگر مانع ميشود كه بسيج و مشاركت عمومي حول اين مسئله ايجاد شده و از امكانات فرادولتي و درونجامعهاي براي مقابله با آن استفاده گردد.
دركنار دو مشكل پيشگفته، نواقص و ضعفها در امكانات جامعهاي نيز مزيد بر علت شده و مانع ديگري در شكلگيري مسئله جمعي ميشود. در حالي كه جامعه ما روند مدرن شدن را طي ميكند، نهادهاي غيردولتي توانمند و باسابقهاي كه بتوانند نيروهاي غيردولتي را سامان دهند و آنها را هدفمندانه براي مقابله با اين امر به كار گيرند، يا وجود ندارند و يا آنكه آن قدر محدودند كه در برابر مشكل موجود، وزن چنداني ندارند. اين در حالي است كه نهادهاي موجود داراي كاركرد بسيار مثبتي بوده و نتايج ملموس و قابلتوجهي داشتهاند.
تجربه سالها مبارزه دولتي نشان داده است كه نسبت ميان هزينهها و دستاوردها يك نسبت منطقي و معقول نبوده است. خسارات مادي ده هزار ميليارد توماني و نيز خسارات معنوي غيرقابل محاسبه، حاكي از عمق آسيبپذيري جامعه ما در قبال اين تهديد است. براي برقراري نسبت معقول ميان هزينه و دستاورد و نيز كاهش اين خسارات عظيم، راهي جز درگير كردن همه جامعه در امر مقابله با اين آسيب و تبديل مسئله اجتماعي به مسئله جمعي وجود ندارد. براي اين منظور رفع موانع فرهنگي كه به خوبي در اين شعار سازمان ملل كه «بياييد درباره موادمخدر صحبت كنيم» تجلي يافته، يكي از اقدامات مهم به شمار ميرود. همچنين بسترسازي جهت حضور نهادهاي مدني موجود و توانمندسازي آنها و نيز فرآيند مهم نهادسازي مردمي، مهمترين قدم در جمعي ساختن مسئله اجتماعي موادمخدر است. اهتمام بيشتر و جديتر در اين خصوص ميتواند موجب افزايش كارآمدي و رضايتمندي عمومي شود.
محمدعلی زکریایی، پژوهشگر اجتماعی پایان پیام
من منظورتان را از تبدیل مساله اجتماعی به جمعی را هم در این مورد خاص متوجه نمی شوم. یعنی باید چه کرد؟ غیر از رسانه ها؛ مجلات، سایت ها، پژوهشکده ها؛ دانشکده ها، مراکز تحقیقاتی؛ مراکز ترک اعتیاد، مشاوره درمانی ها و برخی سازمانی های غیر دولتی که همه از عناصر یک جامعه هستند و درگیر این مساله بوده اند یا هستند چگونه باید "همه ی جامعه" را درگیر این مساله کرد آن هم با گفتگو و صحبت کردن؟ احتمالا به نظر شما جامعه یک توده نیست و تشکیل شده از همین نهاد ها و خرده فرهنگ ها و گروه های متفاوت. اصلا فرض کنیم مطابق ادعای شما؛ نگرش بخشی و سازمانی حاکم است و تصور کنیم شما در جایگاهی هستید که می خواهید راه حل ارائه دهید؛ چه راه حلی ارائه دارید برای گذر از این مانع؟