اعتیاد مشکل جدیدی نیست که اکنون نمود پیدا کند. واقعیت امر این است که این مشکل که از دهههای پیش در اجتماع ما ریشه دوانده باید با بازدارندگی جدی خشکانده شود و این عزم نیاز به زیرساختهای اساسی و بودجه کافی و البته مداوم دارد. گذشته از نیازهای مالی و حمایتی باید برای حل این معضل قدیمی، سیاستگذاریهای نتیجهبخشی در سطح کلان داشته باشیم و بتوانیم با مدیریت صحیح و مداوم از افزایش جمعیت معتادان جلوگیری کنیم. معضل اعتیاد در دورههای گذشته هرگاه به وضعیت حاد میرسید اقدامات ضربتی انجام میشد مثل جمعآوری معتادان و انتقال آنها به کمپهای ترک اعتیاد که همچون خاکستری روی آتش عمل میکرد و این وضعیت در حال حاضر هم ادامه دارد. برخورد با معضل کارتن خوابهای معتاد با توجه به امکانات و بودجه در حد نرمال است ولی طبیعتاً نیازهای بیشتری وجود دارد تا به نتیجه دلخواه و مطلوب برسیم. متأسفانه همه شرایط برای درمان این وضعیت در دسترس نیست و راه روشنی در این رابطه وجود ندارد. با توجه به افزایش تعداد معتادان بیجا و مکان، برنامهریزی دقیقی برای پیشگیری و کاهش این معضل نداریم. از سویی همیشه با معلول برخورد کردهایم و به دنبال برخورد با علتها نبودهایم.
برای بهتر شدن وضعیت، به بودجه کلانی نیاز است چراکه برای شناسایی یک معتاد بیمکان و انتقال او به کمپ و از سویی تأمین لباس، خوراک، بهداشت و اقدامات تأمینی هزینه زیادی میخواهد. باید مثالی در این زمینه بزنم. جمعیتی که یک کمپ برای نگهداری 600 معتاد در نظر میگیرد با تعداد خیلی از روستاها یکسان است و اگر هزینه خوراک و استفاده از انرژی و بهداشت این دو جامعه آماری را محاسبه کنیم هزینه جمعیت معتاد بسیار بالاتر از روستاییان میشود. 99 درصد معتادان دچار بیماریهای مسری و خطرناک هستند و برای ساماندهی آنها نیاز به بودجه کلانی داریم. از سوی دیگر معتادان جمعآوری شده دچار مشکلات رفتاری، روحی روانی و جسمی هستند و از این زاویه، دامنه فعالیت در کمپها و سایر بخشهایی که با این معضل درگیرند خیلی وسیع است. کمپها به همکاری سازمانهایی همچون بهزیستی، شهرداری و بویژه وزارت بهداشت نیاز دارند.
البته یک بخش از کمک به معتادان برای برگشتپذیری به جامعه، خود ما هستیم. باید با فعالیتهای مشاورهای، روانشناسی، روان درمانی، بهداشت درمانی و ایجاد فضای مناسب پس از اصلاح و بازگشت از کمپ ترک اعتیاد موقعیت را برای پذیرش این افراد آماده کنیم. البته این فعالیتهای مؤثر با مدیریت برنامهریزی و ایجاد زیرساختهای لازم امکانپذیر است که متأسفانه در این بخش بسیار ضعیف هستیم و باید با هدفگذاریهای بلند مدت به آن دست پیدا کنیم. معمولاً افرادی که پس از بهبودی از کمپ خارج میشوند بهخاطر آماده نبودن فضای جامعه برای پذیرششان و نگاههایی که متوجه آنان است دچار سرخوردگی میشوند و برای فرار از این وضعیت دوباره به اعتیاد پناه میبرند. باید اشاره کنم تا کنون هیچ اداره و سازمانی متولی مبارزه با مواد مخدر و آسیبهای اجتماعی را ندیدهام که هدف و برنامه مشخصی برای برخورد و پیشگیری از این معضل داشته باشد. حتی شیوهنامه استانداردی هم برای برخورد وجود ندارد. بهطور مثال پلیس نمیداند با معتادان چه رفتاری داشته باشد و دستورالعمل مشخصی برایشان تعیین نشده است.هنوز معلوم نیست اعتیاد جرم است یا بیماری! متأسفانه در تفسیر، تفاوت آرا وجود دارد و در عمل هم تفاوت نگاه. یعنی جایی اعتیاد را بیماری میدانیم جایی هم جرم. چیزی که عیان است بلاتکلیفی و سردرگمی است. باید برای حل این موضوع که به یکی از آسیبهای اجتماعی ریشهدار تبدیل شده برنامهریزی کرد و از کارشناسان علوم مختلف بهره برد. باید برای این کار هدفگذاری کرد و با تعیین بودجه مناسب مراکز ترک اعتیاد با بخشهای مختلف درمانی و بازپروری راهاندازی کرد. فعالیتها باید هدفمند و مداوم باشد چراکه اگر خللی یا توقفی کوتاه در این مسیر صورت گیرد همه تلاشها هدر خواهد رفت.
مهندس شهروز افخم ،عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامیمنبع : روزنامه ایران
پایان پیام