اگر نخستين راهباني كه در كرملين قرن پانزدهم ميلادي، براي نخستين بار ودكا را توليد كردند میدانستند پيامد خلاقیتشان در سال 1648 به شورشهای میخانهای در مسكو میانجامد زيرا یکسوم جمعيت شهر بدهكار میخانهها بودند و اگر میدانستند كه مورخان معاصر روسيه، اعتياد ملي به ودكا را با سلطهی تاتارها مقايسه میکنند؛ به بازخواني اعترافات سن اگوستين و آموزههای گريگوري قديس اشتياق بيشتري نشان میدادند. پيامد چنين رويدادهايي باعث شد تا نخستين بار در سال 1894، انحصار دولتي بر توليد ودكا اعمال شود و سپس براي نخستين بار در جنگ جهاني اول (1914) قانون ممنوعيت مصرف مشروبات الكلي در روسيه به تصويب برسد: قانوني كه استالين در 1923 مجبور به لغو آن شد و حتي در طي جنگ جهاني دوم براي هر سرباز شوروي، جیرهی روزانه 100 گرم ودكا در نظر گرفته شد زيرا به قول برژنف، ودكا، بخشي از فرهنگ انسان شورويايي است. روند جرم انگاري و جرمزدایی از توليد و مصرف ودكا در روسيه، از انتهاي قرن نوزدهم تا انتهاي قرن بيستم-1992- شش بار فراز و فرودي چشمگير داشته است: در اين سال مجدداً انحصار دولتي ودكا، لغو و دوباره يك سال بعد اين انحصار برقرار شد.
حكايت الكل در ایالاتمتحده نيز دستکمی از روسيه ندارد: اوج اين فراز و نشيب را میتوان در تصويب قانون هريسون و ممنوعيت توليد، فروش و مصرف الكل با اضافه شدن متمم هجدهم به قانون اساسي آن كشور (1914) و سپس لغو آن طي متمم بیستویک قانون اساسي (1933) و ممنوعيت زدايي از الكل ديد؛ اما اين تمام ماجرا نيست و تنها به الكل محدود نمیشود:
شايد اگر چارلز دوم – پادشاه انگلستان – میدانست كه با دستور بستن قهوهخانهها در سال 1675، يك سال بعد در پي فشار افكار عمومي مجبور به پس گرفتن فرمان خود میشود و شاید اگر انگلیسیها میدانستند كه در نتیجهی جنگ سال 1812 و قطع دسترسي آمريكاييان به چاي، آنها قهوهی برزيل را – كه ارزانتر بود- جايگزين چاي میکنند؛ تصميم ديگري میگرفتند. شايد اگر پزشكان ارتش شمال، ده ميليون قرص ترياك را طي جنگ در ميان سربازان شمالي تجويز نمیکردند و بندرهاي جنوبي به محاصرهی ارتش شمال براي ممانعت از رسيدن قهوه به جنوب درنمیآمد تا هر سرباز شمالي بتواند سالانه 36 پوند قهوه مصرف كند؛ در آن صورت نتیجهی جنگ داخلي ایالاتمتحده (1861) به گونهای ديگر براي جنوبیها رقم میخورد.
ورود مهاجران چيني به ایالاتمتحده اگرچه بهقصد توسعهی خطوط راهآهن صورت گرفت اما مصرف مجاز ترياك را هم با خود به دنبال آورد تا اين ماده بعداً بتواند نقشي تعیینکننده در جنگ داخلي داشته باشد. بااینحال هنگامیکه كاركرد ترياك در توسعه و جنگ به پايان رسيد نوبت با قانون گزاران كنگره و كشيشان كليسا بود تا با صورتبندیهای نژادي/جنسيتي و در رويارويي با پزشكان و صنعت داروسازي، به جنگ پيامدهاي مصرف مواد بروند و اینگونه بود كه فرمول چيني + ترياك = تجاوز به زنان سفیدپوست پديد آمد تا در كارزاري رسانهای، نهایتاً ممنوعيت مصرف/خریدوفروش آن به تصويب كنگره برسد. اين صورتبندی اما مساوات را براي مهاجران مكزيكي + حشيش و سیاهپوست + كوكايين در تجاوز به زنان سفيدپوست رعايت كرد تا ممنوعيت شامل اين دو ماده نيز بشود.
اوج داستان البته در تصويب قانون هريسون (1914) نبود بلكه اين فراز ممنوعيت گرايي با اولين اعلام جنگ عليه مواد از سوي نيكسون (1971) و دنبالهی آن در اعلام جنگ دوم (ريگان/1982) و سوم (بوش /1993) تداوم يافت. بااینحال تنها يك سال لازم بود از آغاز جنگ سوم بگذرد تا اين منحني سينوسي دوقطبي (جرم انگاري/ جرمزدایی) پیشرونده در طول زمان، به نقطهای در قطب مخالف برسد و از حشيش، جرمزدایی شود (كلينتون/1994) و کشت آن نیز در دو ایالت مجاز شمرده شود (2014).
قصهی مواد اعتیادآور (اعم از قانوني و غیرقانونی) در ايران نيز در متن اين مارپيچ، گفتني است:
تاریخنگاران بر اين باورند كه مصرف ترياك و حشيش در دوران صفويه شيوع قابلتوجهی داشته است اما در همين دوره، شاهعباس مبارزه با اعتياد را آغاز میکند. تاریخنگاران نمیگویند حاصل اين مبارزه چه میشود اما در تاريخ آمده است كه مصرف ترياك دوباره در دورهی قاجار رونق میگیرد و در عهد ناصرالدینشاه، كشت ترياك با هدف صادرات فزوني مییابد (1888)؛ اما پس از اين دورهی رونق، قانون تحديد ترياك (1910) و قانون انحصار دولتي ترياك (1928) تصويب میشود و نهایتاً به دنبال آن كشت خشخاش ممنوع میگردد.(1954) دوباره اما ممنوعيت كشت خشخاش لغو شده و صادرات آن نيز از سر گرفته میشود (1968) سال 1980 از نو ممنوعيت برقرار میشود. بااینحال در سال 2004 ممنوعيت كشتگونهی خاصی (الی فرا) به طور محدود لغو میشود و از سال 2012 نيز شربت ترياك رسماً وارد سيستم درماني كشور میگردد.
بدين ترتيب به نظر میرسد از هنگامیکه ناپلئون (1800) ممنوعيت مصرف مادهای اعتیادآور (حشيش) را اعلام كرد، سير سیاستگذاری كلان اعتياد در سراسر كشورهاي جهان تاكنون چون دوري تكرارشونده در طول زمان مانند نمودار زير پيرامون دوقطبي جرم انگاري/جرمزدایی شكل گرفته است:
نمودار-1: سير سیاستگذاریهای كلان اعتياد در جوامع بشري طي 200 سال گذشته
اما سرچشمهی اين منحني سينوسي به كجا بازمیگردد؟ اين پرسشي ست كه گر چه پاسخ آن در توان تاریخنگاری 200 سال اخير نيست اما به نظر میرسد زیستشناسی تكاملي براي آن پاسخي درخور دارد و براي توضيح آن به جاي دويست سال اخير، بازهای 200 ميليون ساله را پيش میکشد...
ادامه دارد...
دکتر محمد بینازاده، پژوهشگر حوزه اعتیاد