(یادداشتی بر مقاله دکتر سعید مدنی با نام «پی آمدهای تلخ نظریه لیبرالی در برنامهریزی اجتماعی برای کنترل اعتیاد» در سایت انسان شناسی و فرهنگ به نشانی www.anthropology.ir/node/1280)
1) نکات کلیدی مقاله از این قرارند:
1-1 صرفنظر از بنبستهای نظری لیبرالیسم، محدودیتهای تلخ حاصل از این نظریه در برنامهریزی اجتماعی برای کنترل و کاهش اعتیاد قابلتوجه است
2-1 درجهای از مداخله ـ که نسبت به نوع مواد، مصرفکننده و موقعیت مصرف متفاوت است ـ برای حمایت از مصرفکنندگان و دیگران در مقابل عادات بد و رفتار ناشایست افراد نشئه مطلوب است. این مداخلات دقیقاً مستلزم آن نوع مداخلههای جزئی است که رویکرد لیبرال به لحاظ بنیانهای نظری خواهان دوری از آن است.
3-1 منطقی به نظر میرسد که افزایش قیمت هرویین یا زندانی کردن توزیعکنندگان آن موجب کاهش اعتیاد به هرویین شود؛ اما لیبرالها در استفاده از سلولهای زندان به عنوان ابزار اولیهی سیاست اجتماعی، اکراه دارند.
4-1 در زمینهی مواد مخدر قاچاق، جماعتگرایان متوجه این نکته هستند که ممنوعیت مواد مخدر مزایای زیادی برای بهداشت عمومی دربردارد و این که فراتر از اهداف حداقل اولیهای که در قوانین اجرایی مربوط به مواد مخدر به آنها اشاره شده است، باید عوارض جانبی ناخواستهی این ممنوعیتها ـ خشونت و دزدی ـ نیز به حداقل برسد. این موضوع نشان میدهد که اعمال کنترل برشمار نسبتاً کمی (دو تا سه میلیون) از معتادان با دوز مصرف بالا که مجرمان فعالی هم هستند کاری پایهای است
5-1 بهترین راه برای کاهش مصرف آنها مشروطکردن آزادیشان به پرهیز از مصرف است که همراه با گرفتن آزمایش اعتیادِ مکرر و اتفاقی از آنها و تعیین حبسهای سریع، قطعی و جدی، اما نه سخت و بیرحمانه، برای متخلفان باشد.
و اما بعد...
2) اگرچه نثر مقاله نشان میدهد که ترجمه است و علاوه بر این عبارت «...اعمال کنترل برشمار نسبتاً کمی (دو تا سه میلیون) از معتادان با دوز مصرف بالا...»هم ناظر به کشوری غیر از ایران است، اما نشانی از نام نویسندهی اصلی در صدر یا ذیل مقاله نیست.
3) دست کم 5 اقتصاددان نوبلیست (*) و نیز گزارش جهانی مواد 2009 دفتر کنترل جرم و مواد سازمان ملل برخلاف بند 3-1 معتقدند که اولاً مقابله با عرضه، در کوتاهمدت تعداد مصرفکنندگان را کاهش میدهد و در درازمدت اثر چندانی ندارد. ثانیاً این کاهش معنادار کوتاهمدت، در تعداد مصرفکنندگان تفننی رخ میدهد و نه در میزان مصرفکنندگان وابستهی شدید. ثالثاً گر چه در کوتاهمدت، قیمت مواد افزایش مییابد اما دقیقاً به همین دلیل، چون مافیا این بازار را پرسودتر میبیند سرمایهگذاری بیشتری میکند و به ناچار در درازمدت، میزان قیمت به سمت نقطهی تعادلی پایینتر از قیمت فعلی میل میکند؛ بنابراین برخلاف فرض بدیهی مقاله، افزایش قیمت و کاهش تعداد مصرفکنندگان در درازمدت در نتیجهی زندانی کردن؛ اصلاً منطقی به نظر نمیرسد.
4) ایدهای که جماعت گرایان (کامیونیتارین ها) به عنوان راهحل ارائه میدهند – و البته چون خود را بدیل لیبرالیسم معرفی میکنند لابد در سمت چپ جهتگیری سیاسی / اقتصادی قرارشان میدهد- مطلقاً چیز جدیدی نیست: تا دو دهه پیش این ایده، به عنوان رویکرد زندان محور نامیده میشد و پس از آن با تعدیلاتی نام دادگاه درمانمدار بر خود نهاد. رویکردی که در کشوری مثل ایالات متحده از پشتیبانی قوی کلیسای کاتولیک و حزب جمهوریخواه برخوردار بوده و در سایر کشورها هم عموماً مورد حمایت فرماندهان پلیسی و قضایی است.
5) مقاله، رویکرد زندان محور را در برابر قرائت لیبرالیستی از سیاست گزاری ها ی اعتیاد قرار میدهد؛ اما این سیاستهای لیبرال که از قضا به تلخکامی هم کشیده شدهاند کدامند؟ گر چه مقاله در متعین کردن مصادیق ساکت است اما حدس آن کار سختی نیست: مسلماً درمانهای پرهیز مدار مورد نظرش نیست و لابد بیشتر معطوف به برنامههای کاهش آسیب است به ویژه آن جا که با دادن سرنگ، میتوان تلویحاً مصرف را به رسمیت شناخت و محتملتر اینکه اتاقهای امن تزریق نیز در همین سویهی لیبرال قرار میگیرد؛ اما واقعاً نویسندهی مقاله چرا و چگونه مهار آشکار ایدز، به دنبال برنامههای کاهش آسیب را در سطح جهان با کامی تلخ نظاره میکند؟
6) پنهان شدن پشت کلمه جماعت گرایی و پرداختن به برنامههای کاهش آسیب و حتی قانونی سازی، در قالب صورتبندی چپ / لیبرال، مشکل اصلی این مقاله نیست. مشکل اصلی مقاله این است که تفکر چپ در هیئت همین کامیونیتاریسمی که نسخهی سال 2000 به بعد سوسیالیسم واقعاً موجود است، با نئوکان ها در خوانشش از سیاستگذاریهای اعتیاد بر سر قیچی کردن نگاه لیبرال؛ به وحدت نظری و عملی میرسد. البته هیچ اشکالی هم ندارد؛ اما باید بپذیرد که در دوگانهی سنت/ مدرنیسم، چه نامش جماعت گرا باشد و چه جامعهگرا، در سویهی سنتی آن ایستاده است و این هم از طنازیهای روزگار است که در سایر حوزههای دیگر غیر از اعتیاد هم همین اتحاد استراتژیک میان آنها برقرار است...
* Ending the drug war,2014,LSE expert group on the economics of drug policy
دکتر محمد بینازاده
کارشناس حوزه اعتیاد