پایگاه خبری اعتیاد

کد خبر 239
۱۰ امرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۳۳
اندازه متن

آموزش تخصصی طب اعتیاد؛ نیاز به‌روز مداخله‌گران حوزه‌ اعتیاد

رضا دانشمند،روان‌پزشک و سردبیر فصلنامه طب اعتیاد

شبکه‌های اجتماعی مجازی فرصتی برای هم‌گذران حوزه‌ی اعتیاد فراهم آورده‌اند تا گاهی در فضایی غیر رسمی و دوستانه و به دور از محدودیت‌های رایج جلسات رسمی اداری، متخصصین امر نظرات کارشناسانه‌ی خود را با دیگران به اشتراک بگذارند و نقدها و نظرات دیگران را نیز بی‌واسطه شنوا باشند.

موضوع آموزش‌های تخصصی طب اعتیاد، ضرورت یا عدم ضرورت تغییر در ساختارهای فعلی آموزش طب اعتیاد و تأثیر وجود چنین آموزش‌هایی بر مدیریت اعتیاد در کشور، نیز از موضوعات مهمی است که در طی ماه‌های اخیر در جلسات مختلف حضوری و مجازی مورد توجه قرار گرفته‌است و موافقین و مخالفینی نیز در این مورد به اظهار نظر پرداخته‌اند.

در مورد نیاز به آموزش تخصصی طب اعتیاد، چند پرسش محوری مطرح می‌شود که پرداختن به آن‌ها می‌تواند راه‌گشا باشند:

  1. آیا برنامه‌ی آموزشی فعلی در سطح پزشکی و سایر رشته‌های وابسته، متناسب با نیازهای این حوزه می‌باشد؟

  2. ضرورت ایجاد سطوح عالی‌تر آموزشی برای متخصصین این حوزه چیست؟

  3. آیا در شرایط فعلی، پیش‌نیازهای افزایش سطح آموزش اعتیاد در کشور، وجود دارد؟

در این مجال و مقال، کوتاه سخن و پاسخی خواهیم داشت به پرسش‌های طرح شده، با این پیش‌فرض که این پرسش و پاسخ‌ها، مقدمه‌ای خواهد بود برای بحث‌های بعدی بیشتر در این باب در آتی، با همراهی اساتید صاحب نظر.

  1. آیا برنامه‌ی آموزشی فعلی در سطح پزشکی و سایر رشته‌های وابسته، متناسب با نیازهای این حوزه می‌باشد؟

برنامه‌های آموزشی فعلی طب اعتیاد در سه سطح قابل بررسی است:

الف) آموزش‌های عمومی اعتیاد در دوره‌ی پزشکی عمومی. در حال حاضر سهم این بخش در آموزش اعتیاد بسیار نازل و اندک است. در دوره‌ی طبابت عمومی، تنها در برخی بخش‌های روان‌پزشکی در کوتاه‌ترین و قلیل‌ترین سطح ممکن موضوع اعتیاد برای دانشجویان پزشکی آموزش داده‌می‌شود. جای بسیاری تعجب است که معضل اعتیاد در جامعه بسیار فراگیر، سنگین و پرهزینه است، ولی ساعاتی که به‌طور اختصاصی به  آموزش آن تعلق می‌گیرد، بسیار کمتر از سندرم‌ها و بیماری‌های نادر طب است. یک پزشک عمومی با توجه به آموخته‌های دوره‌ی پزشکی عمومی خود، از اعتیاد اطلاعات به مراتب کم‌تری دارد در قیاس با پورفیری متناوب حاد و بیماری‌های متابولیک کودکان و سندرم پرادرویلی.

البته این نقطه ضعف آموزش طب عمومی، که بسیاری از مطالب آموزش داده‌شده متناسب با نیازهای بالینی پزشکان عمومی و جامعه نیست، داستانی قدیمی و دیرپا است ولی در برخی زمینه‌های مهم و شایع مانند اعتیاد، نگرانی مضاعفی را ایجاد می‌کند.

این شکل از آموزش آکادمیک در دوره‌های پایه‌ی طب عمومی را به راحتی می‌توان به سایر رشته‌های مرتبط، روان‌شناسی بالینی و مددکاری نیز تسری داد، به نحوی که در آموزش این رشته‌ها نیز پرداختن به مسایل عملی و اختصاصی حوزه‌ی اعتیاد مغفول مانده‌است و حتی بسیاری از همکاران و فارغ‌التحصیلان علاقه‌مندی که وارد حوزه‌ی اعتیاد می‌شوند، به قطعیت اظهار می‌کنند که در دوره‌ی دانشگاهی حتی یک مورد بیمار یا خانواده‌ی فرد معتاد را ویزیت نکرده‌اند.

ب) آموزش‌های کوتاه‌مدت درمان اعتیاد. سطح دوم آموزش اعتیاد اختصاص دارد به دوره‌های تعریف‌شده‌ی آموزش درمان اعتیاد در قالب برنامه‌های چند هفته‌ای درمان نگه‌دارنده و آموزش مداخلات روانی اجتماعی مختلف در درمان اعتیاد و نیز برگزاری دوره‌های بازآموزی و کنگره‌های چند روزه و گاه چند ساعته‌ی مرتبط با این حوزه. واقعیت این است که این برنامه‌ها بار اصلی آموزش متخصصین اعتیاد را برعهده دارند و اکثر فعالان و مداخله‌گران در حوزه‌ی اعتیاد، عمده‌ی دانش آموزش دیده‌ی خود را از خلال همین دوره‌ها کسب کرده‌اند. وجود این سطح از آموزش‌ها بسیار ارزشمند و مفید است ولی با توجه به ظرفیت زمانی اجرای آن‌ها سقف آموزش در این دوره‌ها محدود خواهد بود و  با نقاط ضعفی روبرو هستند و برای تربیت متخصصین طب اعتیاد کافی به‌نظر نمی‌رسند:

1) آموزش این دوره‌ها صرفن نظری است و برای جنبه‌های عملی و ارتباط مستقیم با بیمار و کسب تجربه بالینی برای درمانگران (اعم از پزشک یا سایر همکاران) تمهید قابل اجرایی اندیشیده نشده‌است. بسیاری از همکاران صاحب نام و توان نیز، دانش و تجربه‌ی خود را نه از مسیر آکادمیک و بر بالین بیماران و تحت نظارت اساتید، بلکه از تلاش شخصی و تجربه در مراکز خود و با بهره‌گیری از هنر طبابت خود کسب نموده‌اند.

2) بخشی از ساختار و برنامه‌های آموزشی معطوف به مباحث تخصصی و غیر بالینی است که شاید کمتر در آینده درمانگران را درگیر می‌کنند، و در کنار آن جای طرح وسیع‌تر بسیاری از مسایل بالینی در این برنامه‌ها بسیار خالی است.

3) اساس این برنامه‌ها، آموزش درمانگران اعتیاد است، بنابر این دو مقوله‌ی بسیار مهم دیگر در مدیریت اعتیاد، پیش‌گیری و سیاست‌گذاری، جایگاهی در این آموزش‌ها ندارند و طبیعتن خروجی این برنامه‌ها، متخصصین تأثیرگذار در سایر حوزه‌های اعتیاد نخواهد بود. هم‌چنان‌که تا کنون نیز دوستانی که به سایر حوزه‌های اعتیاد به جز درمان ورود پیدا کرده‌اند، صرفن بر اساس علاقه‌مندی و مطالعات شخصی خود گام به پیش نهاده‌اند و هیچ‌گونه تحصیلات ساختاریافته‌ی آکادمیکی در این مورد دریافت نکرده‌اند.

ج) آموزش‌های تکمیلی و تخصصی اعتیاد. در حال حاضر آموزش دوره‌های تکمیلی اعتیاد در کشور در قالب دو برنامه‌ی PhD اعتیاد و MPH اعتیاد در حال اجرا می‌باشند. شروع این دوره‌ها در سال‌های اخیر گامی ارزشمند به سمت جلو بود ولی برون‌ده آن شاید منتاسب با نیاز واقعی این حوزه نباشد و یا حداقل برای آن کافی نباشد. دوره‌های PhD با بهره‌گیری از تجربه‌ی آموزش علوم در طب، مسیری به سمت آموزش علوم پایه‌ی مرتبط با اعتیاد و علوم اعصاب را طی کرد و دوره‌های MPH نیز معطوف به آموزش مدیریت در حوزه‌ی اعتیاد بود. البته که وجود متخصصین هر دو دوره ضروری و به‌جا است و بخشی از نیازهای تخصصی را مرتفع می‌کنند، ولی به نظر می‌رسد برای پاسخ‌گویی به نیازهای اصلی و پایه‌ای حوزه‌ی پیش‌گیری و درمان به اندازه‌ی کافی جامعیت ندارند.

در مجموع با مرور سه گزینه‌ی موجود فوق می‌توان به راحتی به پرسش اول پاسخ داد که آموزش فعلی اعتیاد در برخی سطوح کاملن مغفول و ناکارآمد و در سطوح دیگر غیر جامع و ناکافی می‌باشند.

  1. ضرورت ایجاد سطوح عالی‌تر آموزشی برای متخصصین این حوزه چیست؟

برخی از همکاران در پاسخ به این پرسش آموزش عالی در اعتیاد را غیر ضروری و حتی مزاحم می‌دانند. استدلال این دوستان بر این استوار است که در دانش اعتیاد باید به سطوح پایینی و گسترده‌ی مخاطبین بیشتر توجه شود تا سطوح بالاتر علمی. در واقع به نوعی معتقدند که سرمایه‌گذاری اصلی باید در راستای تقویت نیروهای پایه، گروه‌های خودیار و مردم‌نهاد و نهایتن مراکز درمانی باشد و نیازی به توسعه‌ی تخصصی دانش طب اعتیاد وجود ندارد. در نقطه‌ی مقابل بیشتر صاحب نظران بر این باورند که طب اعتیاد را مانند هر رشته و گرایش دیگری در طب، می‌باید به مثابه‌ی هرمی تلقی کرد که قاعده‌ی وسیع، دامنه‌ی پویا و قله‌ای مرتفع نیاز دارد. در این دیدگاه تخصصی‌تر دیدن آموزش دانش اعتیاد، باعث مرتفع‌تر شدن قله از یک سو و پویاتر شدن سایر سطوح هرم برای حرکت به سمت قله خواهد شد. به بیان دیگر وجود نیروی متخصص اعتیاد، باعث ایجاد احساس کارآیی در سایر سطوح و ایجاد انگیزه برای پیشرفت به سمت کسب بیشتر دانش و مهارت خواهد شد. از دیگر سو چنان‌چه صرفن به قاعده‌ی هرم توجه شود و در استحکام و ارتفاع آن اهتمامی صورت نگیرد، رشد و توسعه‌ی مراکز و مراجع غیر علمی و آسیب‌رسان گریزناپذیر خواهد بود.

بنابراین، وجود دانش تخصصی فراگیر و کاربردی در قله‌ی هرم طب اعتیاد، نه تنها به‌منزله‌ی نادیده انگاشتن سطوح فعال دیگر نیست، بلکه کمکی برای ساختاردهی و ایجاد نظم در خدمات مدیریت اعتیاد محسوب خواهد شد.

این نگاه عالی در سطح تخصص اعتیاد یا فوق تخصص روان‌پزشکی اعتیاد در روان‌پزشکی، در سایر رشته‌های مرتبط با اعتیاد و در سطوح دیگر آن هرم نیز قابل تسری خواهد بود و می‌توان به دوره‌های تکمیلی روان‌شناسی بالینی و مددکاری و ... در گرایش اعتیاد نیز اندیشید.

  1. آیا در شرایط فعلی، پیش‌نیازهای افزایش سطح آموزش اعتیاد در کشور، وجود دارد؟

پیش‌نیازهای آموزش تخصصی طب اعتیاد را در سه سطح می‌توان ارزیابی کرد:

الف) امکانات ساختاری و سخت‌افزاری. طبیعتن چنان‌چه بنا بر آموزش تخصصی اعتیاد باشد باید زیرساخت‌هایی در دسترس دانشگاه‌ها و گروه‌های روان‌پزشکی و پزشکی باشند:

  1. شکل‌گیری گروه‌های آموزشی اعتیاد به صورت مستقل و یا در کنار گروه‌های روان‌پزشکی

  2. بخش‌های تخصصی بستری اعتیاد، که نه لزومن برای آموزش، بلکه برای تکمیل و ارتقای کیفیت خدمات درمانی به‌شدت نیاز به وجود آن‌ها حس می‌شود. وجود گروه اعتیاد  و بخش تخصصی بستری تنها به منزله‌ی ابزاری برای پاسخ‌دهی به درصدی از نیاز درمان نیست، بلکه به مانند هر بخش دیگری در آموزش بالینی طب، هویت و ساختار آن گرایش را نمایان و به‌صورت مستقل عیان می‌کند.

  3. گزینه‌های مختلف درمان سرپایی، اعم از مراکز درمان سرپایی دانشگاهی، مراکز اقامتی دانشگاهی

  4. امکان برقراری ارتباط دانشگاه با سایر حوزه‌های مداخله‌گر در پیش‌گیری و درمان اعتیاد، مانند گروه‌های خودیار و تبیین نگاهی جامعه‌نگر در کنار نگاه طبی به اعتیاد

  5. امکانات آزمایشگاهی و تصویربرداری برای مطالعات پایه‌ی طب اعتیاد. خوشبختانه بسیاری از امکانات مورد نیاز در کشور موجود است و یا امکان گسترش و فراهم کردن آن مهیا می‌باشد.

ب) نیروی انسانی متخصص. تربیت نخستین متخصص‌ها در هر رشته‌ای نیازمند وجود خبرگان و صاحب‌نظرانی است که هرچند در بدو امر و شروع به کار خود واجد مدرک تخصصی نمی‌باشند، ولی در جمع کارشناسان و اساتید مرتبط توان‌مندی‌های علمی و مهارت آموزشی آن‌ها به‌عنوان یک استاد آن رشته به اثبات رسیده‌باشد. برای تأمین این نیروها علاوه بر استفاده از توان بالقوه‌ی بالا در جمع پزشکان و روان‌پزشکان شناخته‌شده در این حوزه، حتی می‌توان به برنامه‌ریزی برای خرید خدمت از متخصصین خارج از کشور و یا اعزام اساتید به خارج از کشور نیز اندیشید.

ج) فضای مناسب اشتغال و بهره‌گیری از توان متخصصین آموزش‌دیده. نگرانی مهم در ایجاد دوره‌های آموزشی در هر سطحی در نهایت امکان به‌کارگیری مناسب نیروهای تربیت‌شده و اشتغال به کار آنان است. در دهه‌های اخیر با گسترش رشته‌های مختلف دانشگاهی با سیل عظیم دانش‌آموختگان و فارغ‌التحصیلانی روبرو هستیم که زمینه‌ی اشتغال مشخصی برای آن‌ها تعریف نشده‌است. خوشبختانه این امر در رشته‌های پزشکی و مرتبط با پزشکی، کم‌تر از سایر رشته‌ها جلب نظر می‌کند. با وجود این درصورت راه‌اندازی دوره‌های تخصصی اعتیاد باید پیش از شروع به کار، تعاریف مشخصی از جایگاه علمی و عملی متخصصین این رشته وجود داشته‌باشد. نیازهای حوزه‌ی اعتیاد در زمینه‌های درمان، پیش‌گیری و مدیریت آن‌چنان وسیع است که با یک تعریف مناسب و برنامه‌ریزی از پیش به‌راحتی می‌توان نقش متخصصین آموزش دیده را در سطوح دانشگاهی و اجرایی در امر تربیت سایر نیروها، نظارت بر سیستم درمان و پیش‌گیری و پیش‌برد پژوهش‌های کارآمد و در سطوح غیردانشگاهی برای ارتقای کیفیت خدمات قابل ارائه تعریف و تبیین نمود.

مخلص کلام این که امکانات و پیش‌نیازهای آموزش تخصصی و فوق تخصصی اعتیاد، اگرچه نه به صورت گسترده در سراسر کشور، بلکه در برخی از مراکز دانشگاهی ما به راحتی در دسترس و یا قابل تأمین می‌باشند و تنها نیاز است که ضرورت ایجاد این دوره‌ها از سوی نخبگان مورد توجه و پذیرش قرار گیرد تا قابل مطالبه از سطوح عالی‌تر تصمیم‌گیری باشد.

رضا دانشمند

روان‌پزشک و سردبیر فصلنامه طب اعتیاد


پایان پیام
بازنشر
ارسال نظر