روند روبه رشد معضل
اعتیاد را باید چارهای اندیشید زیرا هم آمار این جمعیت بشدت درحال افزایش است وهم
سیرپیش رونده آن به حدی رسیده که شاهد معتادانی با مصرف دوگانه، سهگانه وحتی چندگانه
مواد هستیم. شرایط جدید حاکم بر وضعیت فعلی اعتیاد نیازبه تغییر مسیر و تبیین رویکردهای
علمی بومی درحوزه اعتیاد دارد. هیچ تحقیق و پژوهش جامع و کارآمد در حوزه درمان و میزان
موفقیت رویکردهای فعلی وجود ندارد. پس اطلاعات و دادههای صحیح و با اصالتی که بتوانیم
برآورد و شناختی از گذشته و حال داشته باشیم موجود نیست. اعداد و آمار محدودی هم که
وجود دارد، بیشترمنطبق با ذهن سفارشدهندگان تهیه شده است، پس با اتکا به این اعداد
وارقام نمیتوان سیاستها و روشهای مناسبی را برای رسیدن به اهداف مورد نظر تبیین
کرد.
امروز در وضعیتی قرار داریم که به جرات میتوان گفت، شرایط اعتیاد با یکی دو دهه قبل تفاوت چندانی ندارد. این که ما فقط اعتیاد را بشناسیم به برنامهریزی واعمال سیاستهای درمانی، پیشگیری و کاهش تقاضا کمکی نمیکند. بنابراین ابتدا باید اطلاعات و دادههای موجود را کند وکاو کرد و سپس برای برنامهریزی و تغییر رویکردهای ناکارآمد قدیمی ازآنها بهترین استفاده را داشت. باید طرحی ارائه شود که وضعیت کنونی را براساس اقدامات گذشته تغییر دهد، همچنین وقتی موفق خواهیم بود که عوامل مؤثربر تغییرات نامطلوب و غیردلخواه را شناسایی کنیم . اینگونه میتوانیم مشخص کنیم که مثلا به چه دلایلی وضعیت درمان به این شکل درآمده و دلخواه ما نیست. حتی میتوان به این سوال اساسی پاسخ داد که چه عاملی باعث شده تعداد معتادان کشور بعد ازگذشت حدود یک دهه طبق آمارمنابع رسمی در عددی ثابت باقی بماند. آیا اعلام افزایش تعداد معتادان تقصیر را به گردن کسی میاندازد یا باید عوامل این افزایش را شناخت و برنامهریزی کرد. وقتی شرایط اینگونه باشد که درحوزه پیشگیری دچار ضعف و نبود برنامهریزی مناسب باشیم، پس نمیتوانیم برای پنج تا ده سال آینده و درمان معتادان جدید برنامه جامعی داشته باشیم. بنابراین برنامهای موفق است که درآن وضعیت حال، گذشته و آینده درنظر گرفته شده باشد.
سؤال دیگراین است که از ظرفیتهای موجود در حوزه درمان چگونه استفاده کردهایم. از ده سال قبل تا کنون مجوز حدود 7000 مرکز درمان سوءمصرف مواد صادرشده، اما آیا دراین ده سال برنامهای برای افزایش کیفیت و بالا بردن سطح علمی مراکزارائه شده است؟ آیا دراین ده سال مراکز کارآمد و موفق را با بهرهگیری از سیستم تشویق، سطحبندی کیفی کردهایم یا آن که با تکیه بر چک لیستهای نظارتی فقط چالشهای فراوانی را به وجود آوردهایم؟ نتیجه چه شد؟ ایجاد رقابت منفی و روی آوردن مراکز به پرونده نویسی برای فرار از احکام تنبیهی کمیتههای نظارتی.
قیمت داروهای ترک اعتیاد درچندسال اخیرافزایشی صددرصدی داشته است. تورم وافزایش هزینهها را هم که درنظر بگیریم، همخوانی چندانی با تعرفههای تقریبا ثابت ابلاغ شده به مراکز ندارد وهمین مساله باعث میشود برای جبران هزینهها، مراکز به سمت استخدام نیروهای قوی و کارآمد نروند و به حداقلهای موجود بسنده کنند.
حال سوال این است که دراین مدت چه برنامهای برای بالا بردن سطح علمی نیروهای متخصص در مراکزدرمانی داشتهایم. آیا جای خالی بیمهها در درمان اعتیاد که عمده بیماران آن بضاعت کافی برای تامین هزینههای درمان ندارند، حس نمیشود؟
اگر مراکز درمان سوءمصرف مواد، بیماران، وزارت بهداشت و ارگانهای مرتبط، قاچاقچیان مواد مخدر وعوامل عرضه غیرقانونی داروهای ترک اعتیاد را اجزای یک سیستم درنظر بگیریم، باید بدانیم فشار به هریک ازاجزای این سیستم منجربه تأثیری مطلوب یا نامطلوب بر بقیه اجزا میشود. وقتی این سیستم را بدون برنامه و ایدههای کامل و جامع دستکاری کنیم، نتیجه آن میشود که مثلا گروهی دچار زیان اقتصادی شوند و گروه دیگری سوداقتصادی نصیبشان شود. همین است که تاکید میشود یک تصمیم و برنامه درست یاغلط در فرآیندهای درمانی میتواند بر بسیاری عوامل و افرادی که با این حوزه مرتبط هستند تأثیر مطلوب یا نامطلوب بگذارد.
دکتر مرتضی خوشگفتار/ کارشناس درمان اعتیاد
منبع: روزنامه جامجم
پایان پیام