اعتیاد؛ سوژهای که چند سال بلکه چند دهه است موضوع روز شده تا جایی که نه تنها نگرانی مردم از این وضعیت بغرنج را در پی داشته بلکه باعث نگرانی کارشناسان و سیاستگذاران شده است. اما اینکه چرا تعداد مصرف کنندگان مواد مخدر و محرک و معتادان پرخطر نسبت به سالهای گذشته بیشتر و بیشتر شده، موضوعی است که به آن پرداخته نشده یا حداقل کار تحقیقاتی و میدانی در این حوزه صورت نگرفته است. حتی تعداد واقعی معتادان پرخطر و متجاهر در کشور مشخص نیست و هر دستگاه و ارگانی که متولی سر و سامان دادن به این ماجراست، عددی را اعلام میکند که آنچنان قابل استناد نیست. بررسیهای محققان و آسیبشناسان حوزه اعتیاد نشان میدهد سن نخستین تجربه مصرف مواد مخدر تا زمان کارتنخوابی یا به طور دقیق معتادمتجاهر شدن از میانگین 26 سال به نزدیک 9 سال رسیده است. نکته قابل تأمل این است که شدت اعتیاد از 30 سال گذشته تاکنون رشد قابل ملاحظهای داشته است. سن اعتیاد پایین آمده، اعتیاد در بین زنان شدت گرفته و تعداد کارتنخوابهای معتاد مدام در حال افزایش است. برای بررسی بروز و شیوع اعتیاد با عباس دیلمیزاده، کارشناس آسیبهای اجتماعی گفتوگویی کردهایم که از نظرتان میگذرانیم.
تحصیلات، تجربه و تخصص شما در زمینه آمار و مهندسی و حوزه اعتیاد است و تحقیقات اخیرتان هم در این مورد بوده است، نظر شما در مورد شاخصهای آماری حوزه اعتیاد چیست؟
در حوزه اعتیاد دو شاخص مهم وجود دارد که معمولاً رسانهها در کاربرد آنها دقت کافی ندارند و بسیار پیش میآید که آنها را بهجای هم استفاده میکنند؛ این دو شاخص بروز و شیوع اعتیاد هستند در حالی که نرخ بروز و نرخ شیوع با هم کاملاً متفاوت هستند و کم یا زیاد شدن هر کدام از این شاخصها، نوع خاصی از برنامهریزی و سیاستگذاری را طلب میکند.
اگر بخواهیم به زبان ساده صحبت کنیم، نرخ شیوع یعنی احتمال اینکه یک فرد [ما نمیدانیم که فرد اعتیاد دارد یا ندارد] معتاد باشد چقدر است؛ اما نرخ بروز یعنی احتمال معتاد شدن فردی که اعتیاد ندارد، چقدر است. همانطور که میبینید در نرخ بروز ما با دو مفهوم احتمال وقوع اعتیاد و زمان سروکار داریم. برای محاسبه نرخ بروز معمولاً یک بازه زمانی یکساله را در نظر میگیرند و با تحقیقاتی که انجام میدهند، تخمین میزنند چه تعداد از افراد در این سال مصرف مواد را آغاز کردهاند. از نسبت افرادی که در یک سال مصرف مواد را آغاز کردهاند به کل جمعیت، نرخ احتمال بروز اعتیاد در آن سال محاسبه میشود. میزان نرخ بروز اعتیاد میتواند میزان موفقیت یا موفق نبودن در پیشگیری از اعتیاد را نشان دهد در حالی که نرخ شیوع اعتیاد میتواند هم نشاندهنده میزان موفقیت یا موفق نبودن در پیشگیری و درمان باشد، چون نشاندهنده آن است که چه تعداد از میزان افراد معتاد کاسته شده است که میتواند نتیجه درمان افراد یا وارد نشدن افراد به چرخه اعتیاد باشد.
با این اوصاف اینکه عدهای میگویند نرخ معتادان به نسبت گذشته چندان زیاد نشده ادعای صحیحی به نظر نمیآید؟
نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه کنیم این است که ما هیچوقت نمیتوانیم ادعا کنیم که مثلاً در مدت یک سال یا کمتر موفق شدهایم چند درصد نرخ شیوع اعتیاد را کاهش دهیم چون به فرض اجرای برنامههای فراگیر و موفقیتآمیز نرخ شیوع اعتیاد در یک بازه زمانی چند ساله بهصورت دهم درصدی کاهش مییابد. البته ناگفته نماند که رسیدن به چنین موفقیتی هم خیلی آرمانی و قابلتحسین است و سیاستگذارانی که بتوانند برنامههایی را طراحی کنند که چنین نتیجهای را به دنبال داشته باشد، به خود میبالند. ثابت نگهداشتن نرخ شیوع اعتیاد هم موفقیت بزرگی است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته بهعنوان نقطه آرمانی هدفگذاری میشود. با ورود به بحث نرخ شیوع اعتیاد، مباحث دیگری هم جلب توجه میکند؛ مثلاً در کشور ما آنچه خیلی به آن پرداخته میشود، میانگین سن اعتیاد یا نسبت جنسیتی افراد مصرفکننده مواد است. البته در مبحث شیوع اعتیاد موضوعات دیگری هم قابل طرح است که در کشور ما کمتر به آن پرداخته شده و آن مسأله شدت اعتیاد است. من در پژوهشی که چند سال روی آنوقت صرف کردهام و بتازگی نتایجش مشخص شده است، مسأله شدت اعتیاد در ایران را بررسی کردهام.
چند سالی است که پرداختن به مسأله معتادان متجاهر تبدیل به موضوع روز تبدیل شده و توجهها را به سمت خود جلب کرده و باعث نگرانی کارشناسان و سیاستگذاران حوزه اعتیاد شده است؛ اما اینکه چرا تعداد معتادان متجاهر و پرخطر نسبت به سالهای قبل بیشتر شده، موضوعی است که به آن پرداخته نشده یا حداقل کار تحقیقاتی در این حوزه انجام نشده است. بهطوریکه حتی تعداد واقعی معتادان پرخطر و کارتنخواب در کشور مشخص نیست و هر دستگاه و ارگانی عددی را اعلام میکند. شما علت این مسأله را ناشی از چه چیزی میدانید؟
برای اینکه مشخص شود که چرا تعداد کارتنخوابها و معتادان پرخطر طی سالهای گذشته افزایش داشته است، باید روی شاخصهای شدت اعتیاد کار کرد. یکی از این شاخصها، شاخصی است که فاصله زمانی بین اولین بار مصرف تا کارتنخواب شدن فرد معتاد را محاسبه میکند. این زمان میتواند از یک روز تا چندین سال بهطول بینجامد. اینکه این مدتزمان چقدر باشد، معانی متعددی دارد و میتواند اطلاعات جدیدی را در اختیار کارشناسان و محققان حوزه اعتیاد درباره برنامههای کاهش آسیب و نحوه مدیریت اعتیاد قرار دهد.
بر اساس تحقیقی که ما انجام دادهایم، به این نتیجه رسیدیم که این فاصله زمانی طی 30 سال گذشته بشدت کاهش پیدا کرده بهطوریکه از میانگین حدود 26 سال در سال 1360 آرامآرام به میانگین حدود 9 سال در سال 1394 رسیده است. کوتاه شدن فاصله بین اولین بار مصرف تا کارتنخواب شدن افراد نشاندهنده آن است که شدت اعتیاد افزایش پیدا کرده و معتادان زودتر به مرحله ناتوانی و کارتنخوابی میرسند؛ بنابراین طبیعی است که طی سالهای گذشته تعداد کارتنخوابهای کشور افزایش پیدا کرده باشد و تعداد افراد بیخانمانی که در شهر مشاهده میشود، نسبت به گذشته بسیار بیشتر شود. اگر فردی در سال 1360 معتاد میشد، به طور میانگین 24 سال طول میکشید تا کارتنخواب شود یعنی تقریباً در سال 1384 کارتنخواب میشد اما هر چه از سال 1360 به جلو میآییم، مدت زمان کارتنخواب شدن افراد کوتاهتر شده است بهطوریکه میتوان افرادی را مشاهده کرد که 15 سال پیش معتاد شده باشند و حالا کارتنخواب شدهاند.
در آخرین شیوع شناسی اعتیاد تعداد معتادان دو برابر اعلام شده است. بنا به گزارشهای سازمان بهزیستی در شیوعشناسی سال ۹۴، 5/2 میلیون نفر معتاد ثبت شد. علاوه بر این اخیراً آمارهای شیوع شناسی اعتیاد به رشد دو برابری اعتیاد زنان اشاره دارد. شما این آمارها را قبول دارید چگونه چنین ادعایی قابل توجیه است؟
افراد زیادی میگویند که سن اعتیاد کاهش پیدا کرده و میانگین سن معتادها پایین آمده که به اعتقاد من همه این عددها غلط است در بحث اعتیاد در حال حاضر با مسأله شدت اعتیاد مواجه هستیم. در مورد اعتیاد زنان هم آمارها غلط است. گفته میشود ظرف 4 سال تعداد جمعیت زنان معتاد دو برابر شده است. این عدد و آمار صد درصد غلط است. ما به هیچ عنوان در هیچ جای دنیا نمیتوانیم با یک موضوع این گونه مواجه شده باشیم که در طول 4 سال جمعیت یک گروه از معتادها دو برابر شده باشد. این رشد تدریجی و آرام آرام است.اما چرا چنین اشتباهی در بحث آمارهای اعتیاد زنان رخ میدهد و ما در موردش حرف میزنیم، بر مبنای تعدادی داده و آمار است که در گذشته تولید شده اند اما به شیوه تولید آن آمار توجه نمی کنیم. مثلاً در شیوع شناسی انجام شده در سال 1386 جمعیت زنان معتاد 5 درصد بوده و در سال 1390، 10 درصد بوده است این معنا و مفهومش این نیست که جمعیت زنان معتاد دو برابر شده است با یک مثال میخواهم این مسأله را توضیح دهم. فرض کنید شما وارد منزلتان میشوید و میخواهید بدانید چند قاشق دارید. قفسه آشپزخانه را نگاه میکنید و تعداد قاشقها را میشمارید و نتیجه میگیرید 8قاشق دارید اما فراموش میکنید شما در ماشین یا سینک ظرفشویی هم چندتا قاشق داشتید که متوجه آنها نشدهاید. چند روز بعد دوباره سراغ قاشقها را میگیرید این بار قاشقهای شسته شده را هم حساب میکنید و تعداد درست قاشقها را به دست میآورید در حالی که در گذشته نیز همین تعداد قاشق داشتهاید که توجهی نکردهاید. در بحث آمار شیوعشناسی اعتیاد و متدولوژیهای آماری هم باید به این نکته توجه کرد. در سال 1386 بر اساس روشی که معروف به «ماهی نشاندار» است، تعداد زنان معتاد را شمردیم. در آن مقطع زمانی تعداد مراکزی که زنان به آنجا مراجعه میکردند یا تعداد زنانی که به مراکز مراجعه میکردند، پایین بود. با گسترش برنامههای درمان زنان، طیف بیشتری از زنان به مراکز درمان مراجعه کردند بنابراین جمعیتهای پنهان زنان که در گوشهای مخفی شده بودند در مراکز درمان پخش شدند و همین امر باعث شد ما در شمارشمان تعداد بیشتری از زنان معتاد را ببینیم و با این پدیده مواجه شویم که تعداد جمعیت زنان معتاد دو برابر شده است.
با این تفاسیر شما تک رقمی شدن سن اعتیاد را هم نمیپذیرید؟
گفته میشود سن اعتیاد تک رقمی شده است این عدد هم غلط است میخواهم با مثال این عدد را محاسبه کنم. سال 1390 تمام معتادها را جمع کردیم و تعدادشان را شمردیم. فرض کنید بر اساس این دادهها میانگین سن همه معتادان 30 سال محاسبه شد. حالا بعد از 4 سال دوباره عدد سن اعتیاد را میانگین میگیریم. در این شرایط 4 سال گذشته و یک عده جدیدی به جمعیت معتادان قبلی اضافه شدهاند و قرار است آنها این میانگین سنی را کاهش دهند به عبارتی معتادها پیرتر شده اند و عده ای باید معتاد شوند تا بتوانند یک سال میانگین سنی را پایین بیاورند. اگر فرض کنیم دو میلیون معتاد داریم و قرار است بعد از 4 سال، میانگین سن اعتیاد از 30 سال به 29 سال کاهش یابد، اینجا 5 سال زمان نیاز خواهیم داشت (4 سال به سن معتادان قبلی اضافه شده و یک سال هم سن اعتیاد کاهش یافته است) اگر این 5 سال را در 2 میلیون معتاد ضرب کنیم، 10 میلیون سال /نفر معتاد به دست میآید یعنی باید 10میلیون سال/ نفر معتاد جوانتر به این جمعیت معتادان اضافه شوند تا یک سال حداکثر میانگین سنی کاهش پیدا کند. به عبارتی این سؤال پیش میآید که چه تعداد فرد 5 و 10 ساله باید به جمعیت معتادان اضافه شود تا این عدد 10میلیون سال/ نفر کاهش پیدا کند؟ اصلاً فرض کنید 100هزار نفر معتاد 10 ساله اضافه شوند. این 100هزار نفر، 20 سال با میانگین سن اعتیاد (30سال) اختلاف سنی داشتند. اگر این عددها را با هم ضرب و تقسیم کنیم، میبینیم این اتفاق رخ نمیدهد. میانگین سن معتادان ممکن است در یک دهه آرام آرام کاهش پیدا کند ولی محال است میانگین سن معتادان بتواند یک عدد بزرگ چند ساله را کاهش دهد.
به طور میانگین بیشتر مصرف کنندهها از چه سنی شروع به مصرف مواد مخدر میکنند؟
اولین بار مصرف شاخص مهمی است که به آن کمتر پرداخته شده است میانگین سنی اولین بار مصرفزمانی است که غالب افراد در این سن برای اولین بار مواد مخدر مصرف میکنند و میانگین سن اولین بار مصرف هم عددی بین 24 سال و نیم است. اگر قرار باشد این عدد کاهش پیدا کند، تغییر بنیادینی باید رخ دهد. نمودار آن لاگ نرمال است این بدان معنا است که در سنین 0 تا 15 سالگی عدد و درصد پایینی را داریم اما از این سن به یک باره نمودار به اوج میرود یعنی به حدود 23 تا 24 سال و بعد دوباره آرام آرام شروع به کاهش میکند. در این حالت درصد بالایی از افراد بین سن 17 تا 24 سال اولین تجربه مصرف را دارند و این دقیقاً سن بحرانی ما است. حالا اینکه عدهای میگویند بچههای دو، 8 ساله و نوجوان 14 ساله معتاد داریم یا اینکهانجیاوها با کودکان و نوجوانان معتاد مواجه میشوند یا در یک منطقه جغرافیایی نوجوانان و جوانان معتاد هستند این را نمیتوان نفی کرد و درست است اما این معنایش این نیست که میانگین سن معتادان یا میانگین سن اولین بار مصرف کاهش پیدا کرده است این یک عدد است در حالی که ما در مورد شاخص حرف میزنیم. این افراد گروهی هستند که هرچند سنشان پایین است اما تعدادشان نسبت به جمعیت کل معتادان بسیار کوچک است و نمیتواند شاخص سنی را بشدت کاهش دهد. در گذشته هم کودکان و نوجوانان زیادی بودند که اعتیاد داشتند در حال حاضر به این دلیل که فعالیتهای اجتماعی گستردهتر شده و سازمانهای غیردولتی فعالیتهای بیشتری را در مناطق حاشیه ای و فقیر نشین ارائه میکنند، مشاهدات شان بیشتر شده و فریاد وامصیبتا سر داده میشود. این فریاد وامصیبتا میتواند برای دریافت کمک خوب باشد اما اثرات منفی هم در جامعه میگذارد. وقتی میگوییم جمعیت زنان معتاد دو برابر شده، اعتیاد زنانه شده و دختران معتاد شدهاند با چنین آلارمها و زنگهای خطر خانوادهای که دختر دارد چگونه میتواند با دخترش مواجه شود؟ من به شما میگویم: «دخترش را محدودتر میکند» که بازخورد آن نتایج منفی در فرآیند اجتماعی شدن دختران به دنبال خواهد داشت. کنترل کردن فرآیندی است که خانوادهها برای جوانانشان پدید میآورند اما نتایج عکسی را به بار میآورد.
هر روز از زبان مسئولان آمارهای متفاوتی را درباره کاهش سن اعتیاد، دو برابر شدن زنان معتاد، تک رقمی شدن سن مصرف کنندگان مواد مخدر و البته افزایش تعداد معتادان کارتنخواب میشنویم. به اعتقاد شما چه برنامههایی لازم است انجام شود تا شدت اعتیاد پایین بیاید؟
کاهش زمان اولین بار مصرف تا کارتنخوابی یا به عبارتی افزایش شدت اعتیاد نشاندهنده چگونگی عملکرد نظام مدیریت درمان و کاهش آسیب، سیستم اقتصادی و رفاه اجتماعی کشور است. اگر سیستم درمان، کاهش آسیب و رفاه اجتماعی براساس سیاستهای کلی نظام ابلاغی رهبر معظم انقلاب پیش رفته بود و با اقدامات حمایتی و اقتصادی مانع تغییر الگوی مصرف مواد در کشور شده بود شاید اکنون شاهد افزایش شدت اعتیاد در کشور و کاهش مدتزمان کارتنخواب شدن مصرفکنندگان مواد نبودیم؛ یا حداقل تعداد سالهای رسیدن به کارتنخوابی کمتر کاهش پیدا میکرد؛ اما از آنجایی که سیستمهای حمایتی وظیفه خود را بهدرستی انجام ندادهاند، دهکهای پایین و متوسط جامعه با تغییرات اقتصادی که در این سالها اتفاق افتاده گرفتار چرخه فقر و کارتنخوابی شدهاند.
با این اوصاف بهتر است واقعبینانه برنامهریزی کنیم و بهجای اینکه در برنامه ششم توسعه بگوییم که میخواهیم در 5 سال آینده 25درصد شیوع اعتیاد را در کشور کاهش دهیم، به این فکر کنیم که چطور میتوان شدت اعتیاد را در کشور کاهش داد. نمیتوان در کوتاهمدت نرخ شیوع اعتیاد و نرخ بروز آن را کاهش داد اما با برنامهریزیهای درست حمایتی میتوانیم شدت اعتیاد یا مدتزمان بین اولین بار مصرف تا کارتنخوابی را در کشور کاهش دهیم و این مشکل را در کشور مدیریت کنیم.
فریبا خاناحمدی
منبع: روزنامه ایران
پایان پیام