پایگاه خبری اعتیاد

کد خبر 1508
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۰۶:۲۹
اندازه متن

میزگرد مجازی «درمان اعتیاد کودکان و نوجوانان» برگزار شد

دیشب برای اولین بار در گروه «چالش‌های اعتیاد» میزگرد مجازی برگزار شد. موضوع «درمان اعتیاد کودکان و نوجوانان با ارائه گزارشی از پایلوت طرح درمان کودکان و نوجوانان مصرف‌کننده مواد در زاهدان» بود. میزگردهای مجازی در گروه چالش های اعتیاد ادامه خواهد داشت.
روشن پژوه

این روزها در مورد اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی و مشکلاتی که ایجاد کرده است، زیاد صحبت می‌شود اما اگر از این امکان به‌درستی استفاده شود، می‌تواند بسیار هم مفید باشد. یکی از حسن‌های شبکه‌های اجتماعی این است که اعضای یک گروه می‌توانند با هم تبادل‌نظر کنند حالا اگر این تبادل‌نظرها هدفمند و حول محور مشخصی باشد، می‌تواند تبدیل به میزگرد شود. دیشب برای اولین بار در گروه «چالش‌های اعتیاد» میزگرد مجازی داشتیم. موضوع «درمان اعتیاد کودکان و نوجوانان با ارائه گزارشی از پایلوت طرح درمان کودکان و نوجوانان مصرف‌کننده مواد در زاهدان» بود. در این میزگرد آقای دکتر محسن روشن پژوه، معاون پیشگیری و درمان اعتیاد، آقای دکتر علی شفیعی، کارشناس حوزه اعتیاد،خانم آزاده اولیایی،کارشناس درمان اعتیاد کودک و نوجوانان سازمان بهزیستی، آقای سراوانی مدیرکل بهزیستی استان سیستان و بلوچستان و خانم دهمرده، معاون پیشگیری استان سیستان و بلوچستان شرکت کردند و در مورد درمان اعتیاد کودکان و نوجوانان و چگونگی اجرای برنامه پایلوت مطالبی ارائه شد. سپس اعضای گروه که همه کارشناسان حوزه اعتیاد هستند، نظرات و انتقاداتشان را مطرح کردند و سؤالاتشان را پرسیدند. تجربه خوب این هم‌اندیشی مجازی ما را به این فکر انداخت که این میزگردهای مجازی را ادامه بدهیم و آنچه گفته می‌شود را مکتوب و مستندسازی کنیم و در پایگاه خبری اعتیاد منتشر کنیم. پیشنهاد راه‌اندازی میزگرد دیشب را خانم اولیایی مطرح کرده بودند که از او بسیار سپاسگزاریم. میزگرد با ارائه گزارش خانم اولیایی درباره طرح درمان اعتیاد کودکان و نوجوانان در زاهدان آغاز شد:

خانم اولیایی: مرکز درمان کودکان و نوجوانان در زاهدان از اواخر سال ۱۳۹۳فعالیت خود را آغاز کرده است. هنگام شروع پایلوت برنامه مدونی برای درمان اعتیاد کودکان وجود نداشت و فقط کتاب «درمان اعتیاد کودکان» به سفارش سازمان بهزیستی کشور توسط دکتر علاقه بند منتشر شده بود که برای اجرای این طرح، این منبع به‌تنهایی کافی نبود بنابراین پس از طرح مشکل توسط همکاران اداره کل بهزیستی زاهدان، جلساتی در بهزیستی کشور با حضور نماینده وزارت بهداشت، ستاد مبارزه با مواد مخدر و وزارت آموزش‌وپرورش برگزار شد. در این جلسات، کلیاتی درباره نحوه درمان کودکان و نوجوانان تصویب شد و استان سیستان و بلوچستان مسئول شد تا این طرح را به‌صورت پایلوت با الگوی مشابه کشوری اجرایی کند. این برنامه پایلوت با حمایت استانداری و شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان و همچنین دانشگاه علوم پزشکی به خوبی هدایت و اجرایی شد. روال کار هم به این شکل است که  این کودکان با همکاری بهزیستی و قوه قضاییه غربالگری و شناسایی می‌شوند و پس از آن و تحویل به بهزیستی جهت انجام مراحل سم‌زدایی به بیمارستان ارجاع می‌شوند تا مراحل سم‌زدایی انجام شود. دانشگاه علوم پزشکی با کادری خوب و مجرب مراحل سم‌زدایی را انجام می‌دهد و کودکان پس از سم‌زدایی به مرکز پایلوت بهزیستی هدایت می‌شوند. کودکان به مدت ۳ماه در مرکز مربوط، به‌طور کامل تحت مراقبت هستند  و خدمات روان‌شناسی و مددکاری نیز برای آنان به اجرا در می‌آید. این کودکان پس از سه ماه در صورت داشتن خانواده ذیصلاح به خانواده بازگردانده می‌شوند و در صورت عدم وجود خانواده، به مراکز شبه خانواده بهزیستی تحویل داده می‌شوند که متأسفانه با توجه به شرایط این کودکان که اغلب بدسرپرست یا بی‌سرپرست هستند در عمل بار اصلی حمایت از این کودکان پس از سم‌زدایی تنها به عهده سازمان بهزیستی است.

خانم دهمرده: این طرح در ابتدا با سختی‌های فراوانی روبرو بود اما درحال حاضر به بهترین شکل در حال انجام است و برای اینکه این طرح از حالت پایلوت به طرح کشوری تعمیم داده شود بنده با توجه به تجربه بیش از یک سال لازم می‌بینم در مورد مشکلاتی که بوده صحبت کنم و پیشنهاد‌هایم را مطرح کنم:

·  مشکل اول عدم تأمین اعتبارات کافی است. در حال حاضر مراکز با مشکل بودجه روبرو هستند چون هزینه‌های نگهداری این کودکان بالاست.

·  تعداد کودکانی که به دلیل عدم صلاحیت خانواده وارد سیستم شبانه‌روزی امور اجتماعی بهزیستی می‌شوند زیاد است بنابراین ظرفیت مراکز با تعداد این بچه‌ها هماهنگ نیست. در برخی موارد کودک طول دوره درمانش به اتمام رسیده ولی مراکز شبانه‌روزی جای خالی برای نگهداری او ندارد.

·  تأمین داروهای موردنیاز مهم است بنابراین انعقاد تفاهم‌نامه با وزارت بهداشت برای درمان دارویی امری ضروری است.

·  اعتبارات موردنیاز برای درمان کودکان و نوجوانان باید توسط ستاد مبارزه با مواد مخدر تأمین شود که به این منظور می‌توان با ستاد تفاهم‌نامه‌ای امضا کرد تا مشکل اعتبار حل شود.

·  تعداد زیادی از این کودکان شناسنامه و مدارک هویتی ندارند و نمی‌توانند مدرسه بروند. آموزش‌وپرورش باید متعهد شود که برای این مشکل کودکان راه‌حلی پیدا کند و آموزش آن‌ها را بر عهده بگیرد.

آقای سراوانی: مشکلاتی که داریم عبارت‌اند از:

·  نداشتن ردیف بودجه ایی مستقل جهت اجرای طرح

·  اکثر کودکان دارای سرپرست باصلاحیت نیستند و امکان انتقالشان به خانواده و یا حتی خانواده جایگزین نیست که این موضوع باعث ازدحام کودکان در مراکز شبه خانواده دولتی و غیردولتی شده است

·  کودکان اکثراً فاقد شناسنامه هستند

·  موضوع ادامه تحصیل کودکان از دیگر چالش‌هاست که امیدواریم جهت سال تحصیلی جدید حل شود.

دکتر روشن پژوه: این الگوریتم برنامه است. همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید، تقریباً یک الگو جامع است و به طیف مداخلات توجه شده است.


خانم دانشور( نماینده شورای شهر تهران): کودکان را چطور شناسایی می‌کنید؟ آیا مرکزی دارید که مادر و کودک با هم در آن تحت درمان باشند؟ به‌ویژه مادرانی که فرزند شیرخوار دارند؟

خانم دهمرده: کودکان یا از محل‌های تجمعی مصرف مواد یعنی پاتوق‌ها جمع‌آوری می‌شوند یا به‌صورت خود معرف مراجعه می‌کنند.

آقای سراوانی: در طول این مدت بیمارانی بوده‌اند که هم مادر و هم کودک اعتیاد داشته‌اند که هردو نفر در مراکز مجزا مورد درمان قرار گرفته‌اند. مادرانی که نوزاد داشته باشند درهرصورت در شیرخوارگاه سازمان پذیرش می‌شوند. کودکان در بیمارستان از شرایط خوبی برخوردار هستند. اکثر کودکان از پاتوق‌ها جمع‌آوری شده‌اند و تعدادی هم خودمعرف هستند که در کل تعدادشان ۱۰۸نفر است. کوچک‌ترین کودک ۹ماهه و بزرگ‌ترین ۱۷ساله است.

آقای قاسمی( فعال اجتماعی): این طرح توسط مؤسسات خصوصی انجام شده یا سازمان بهزیستی؟

 خانم دهمرده: دو مرکز توسط بخش خصوصی با تأمین اعتبار توسط سازمان بهزیستی و شورای هماهنگی اداره می‌شود.

 خانم دانشور: برخورد بیمارستان به‌ویژه بخش زایمان در مواجهه با مادران و نوزادان معتاد چگونه است؟ آیا مددکاری حساسیت لازم در این مواجهه را دارد؟ چون در بیمارستان‌های تهران برخورد یکسان را شاهد نیستیم.

 خانم دهمرده: تاکنون هیچ‌کدام از کودکان از بیمارستان ارجاع نشده‌اند یا خودمعرف بوده‌اند یا از پاتوق‌ها جمع‌آوری شده‌اند.

خانم دانشور: نگران همین بخش هستم. بهترین مرحله برای تشخیص اعتیاد نوزادان و سم‌زدایی آن‌ها زمانی است که در بیمارستان هستند. متعاقب آن پیگیری وضعیت آنان بعد از ترخیص هم مهم است. سهل‌انگاری در این مرحله از سوی مددکار بیمارستان و عدم معرفی به بهزیستی و ماندن نوزاد نزد مادر معتاد بدون مشاوره عواقب نگران‌کننده‌ای برای نوزاد دارد که یکی از این عواقب که ما شاهد آن بودیم فروش نوزادان بعد از ترخیص است. می‌شود در مورد دستورالعمل و اقدام بیمارستان در مواجهه با مادرانی که نوزاد معتاد به دنیا می‌آورند بیشتر توضیح بدهید؟

خانم مهدوی(فعال اجتماعی): موضوع خودمعرف و جمع‌آوری و شناسایی کودکان در پاتوق‌ها همانطور که در طرح موضوع مطرح شد مربوط به زمانی است که دسترسی به والدین بد سرپرست امکان‌پذیر است. مواقعی که والدین بنابردلایلی مانند مجرمیت، اجتماع گریزی یا هر دلیل دیگری (همراهی با بادی‌گاردهای قاچاق، حضور در اماکن اصطلاحاً کد دار، اسکان در منازل اراذل‌واوباش و...) در دسترس نیستند، دسترسی به کودکان نیازمند حمایت اورژانسی از سوی دادستان و دستگاه قضایی و انتظامی است. متأسفانه مواردی مشاهده شده که بروکراسی اداری در صدور حکم، موانع در حضور نیروی انتظامی با اورژانس اجتماعی، عدم صدور حکم ورود با فوریت زمانی، نقص در موارد حکم ورود و بسیاری از مشکلات دیگر، باعث عدم دسترسی به کودکان بد سرپرست شده است. شاید نگاه اورژانسی به آسیب‌های اجتماعی راهگشا باشد. واقعیت این است که باید همکاری‌های بین بخشی و سازمانی وجود داشته باشد و سازوکاری تعریف شود تا در موارد خاص که نیازمند مداخله انتظامی و قضایی است هر چه سریع‌تر کودک از مادر جدا شود.

آقای شفیعی: تجربه اقداماتی که در زاهدان برای درمان و ساماندهی کودکان مصرف‌کننده مواد انجام شد مثال خوبی از مشکلی فراگیر یعنی تأثیر نقش افراد و ابتکارات فردی در نبود یا ضعف برنامه‌ها و نظامات اداری ست. فعالیت‌های زاهدان محصول پیگیری «اولیه» چند نفر است: آقای دکتر دین‌پرست، معاون وقت کاهش تقاضای ستاد، آقای دکتر براتی، مسئول وقت حوزه اعتیاد سازمان بهزیستی و سپس درمان ستاد مبارزه با مواد مخدر، آقای سراوانی، مدیرکل بهزیستی استان و خانم دکتر فیروزکوهی، روان‌پزشک مسئول وقت بخش روان‌پزشکی کودکان در یکی از بیمارستان‌های زاهدان. اسامی افراد دلسوز و پیگیر در جای خود البته مهم است اما نکته این است بیشتر این افراد به‌جز آقای سراوانی که محوریت این فعالیت را پیدا کرده‌اند، در سمت قبلی خود نیستند و این احتمال اصلاً ضعیف نیست که در نبود برنامه‌ها و فرایندهای اداری مدون، با ظهور مدیرانی با سلایق و اولویت‌های متفاوت، این تجربه نیز به پایان برسد و امکان گسترش به سایر نقاط کشور را نیابد.

 خانم دهمرده: آقای دکتر درصورتی‌که پروتکل کشوری تنظیم و تصویب شود این طرح دیگر حالت پایلوت نخواهد داشت و طرحی مصوب خواهد بود و قطعاً جابجایی مسئولان تأثیری بر آن ندارد. در حال حاضر هیچ پروتکل مصوبی برای این امر در دسترس نیست و تمام آنچه انجام می‌شود نتیجه طراحی پروپوزال طرح در استان می‌باشد.

آقای شفیعی: اینکه موضوعی تا این حد از اهمیت (لااقل از جنبه هزینه/فایده مداخلات) هنوز در مرحله مداخلات پایلوت قرار دارد و تاکنون به فعالیت جاری تبدیل نشده نشان می‌دهد تا چه حد نظام سلامت و تأمین اجتماعی در این زمینه غفلت کرده است. جناب سراوانی عزیز پروتکل به‌عنوان محتوای «تکنیکال» برای مداخلات موضوعی است که حتماً به جای خود اهمیت دارد و می‌تواند موجب ارتقاء استانداردهای مداخلات شود. پروتکل‌ها، راهنما‌ها و درس‌نامه‌ها کم و کیف تخصصی مداخلات را معین می‌کنند و در اینکه مصرف مواد در کودکان ملاحظاتی متفاوت با بزرگسالان دارد شکی نیست؛ اما این موضوع (مصرف مواد در کودکان) از مشکلاتی ریشه‌دارتر از نبود پروتکل‌های تخصصی رنج می‌برد. سوءمصرف مواد در کودکان و نوجوانان ابعاد متفاوتی دارد. برخی از این مسائل از جنس مشکلات عمومی اعتیاد هستند که کوچک و بزرگ ندارد و بعضی از این جوانب مختص این دسته از مصرف‌کنندگان می‌باشد. اگر بخواهیم فقط عناوین برخی از این مسائل را نام ببریم -بدون اولویت‌بندی- این موارد به ذهن می‌رسند:

·  اجتناب آگاهانه یا ناخودآگاه مراجع دولتی از طرح عمومی و حتی کار‌شناسی این مشکل.

·  عدم آگاهی درست عموم مردم و رسانه‌های جمعی از این مسئله و رویکرد افراط‌وتفریطی به آن

·  نبود دانش «بومی» در ابعاد مختلف این موضوع. از جنبه‌های طبی و روان‌شناختی و مددکاری گرفته تا ابعاد حقوقی و جامعه‌شناسی و... اقداماتی که در قالب درسنامه و راهنما و پروتکل و نظایر آن صورت گرفته بیشتر برگرفته از منابع کشورهای دیگر هستند و به اندازه کافی بومی‌سازی نشده‌اند. شاید یکی از نتایج این رویکرد، موکول شدن ارائه برخی مداخلات به تأمین ظرفیت‌هایی با استانداردهای پرسنلی و تجهیزاتی بسیار بالا باشد.

·  نبود تجربه کافی یا مدون شده در خصوص مداخلات کاهش تقاضا برای مواد در کودکان و نوجوانان

·  ضعف شدید زیرساخت‌های لازم برای مداخلات کاهش تقاضا. از نیروی انسانی گرفته تا ظرفیت‌های فرهنگی-تربیتی برای پیشگیری و امکانات درمان طبی و روان‌شناسی

·  مانند سایر آسیب دیدگان مصرف‌کننده مواد، انواع کودکان آسیب‌دیده نیز اگر مواد مصرف کنند، رتق‌وفتقشان به حوزه اعتیاد سپرده می‌شود که طبعاً ظرفیت کافی برای رسیدگی به سایر آسیب‌ها را ندارد

·  تخصص گرایی برای ارائه مداخلات (مانند سایر حوزه‌های سلامت) و عدم استفاده از ظرفیت‌های بالقوه موجود

·  عدم ایجاد جذابیت اقتصادی برای ورود بخش خصوصی به مداخلات کاهش تقاضای مواد در کودکان

·  عدم به‌کارگیری بهینه ظرفیت‌های اجتماعی مانند سمن‌ها، خیرین و سایر نهادهای اجتماعی

·  رویکرد محافظه‌کارانه نهادهای درگیر مسائل کودکان به‌ویژه آموزش‌وپرورش

·  مانند همه‌جا، اقدامات جزیره‌ای و غیر منسجم دستگاه‌های دولتی و نهادهای غیردولتی. این عدم هماهنگی حتی درون بخشی (بهزیستی، بهداشت و آموزش‌وپرورش) نیز می‌باشد

·  صرف‌نظر از خلأها و ابهامات قانونی، به نظر من مهم‌ترین مشکل فعلی برای ارائه مداخلات مناسب کاهش تقاضای مواد برای کودکان و نوجوانان، نبود نظامات اداری در قالب بخشنامه و دستورالعمل و شیوه‌نامه و... برای هماهنگی بین بخشی و درون بخشی است که موجب می‌شود کودک نیازمند خدمات یا اصلاً به مراجع ذی‌ربط ارجاع نشود یا اگر شد فرایند بهبودی‌اش جایی در این مسیر، متوقف گردد.

 خانم دهمرده: البته بهزیستی کشور با تلاش آقای دکتر روشن پژوه و سایر دوستان مشغول طراحی پروتکل هستند که ان‌شاءالله به‌زودی به تصویب خواهد رسید.

آقای روشن پژوه: این پایلوت نمونه ارزنده‌ای از مشارکت بین بخشی در یک اسکوپ محلی بود که آموختنی‌های فراوانی داشت. ما در بهزیستی تلاش می‌کنیم تا از این تجربه ارزنده درس بگیریم. تیمی تشکیل داده‌ایم که کل فرایند را مستندسازی و به‌دقت ارزیابی کند. برای تمام مراحلش شیوه‌نامه راهنما یا پروتکل بنویسد و زمینه توسعه آن در استان‌های دیگر را ارزیابی کند در این تیم از صاحب‌نظران ملی و استانی بهره می‌گیریم. از همه عزیزان گروه هم دعوت به همکاری می‌کنیم.

آقای شفیعی: با این توضیحات اگر ما بپذیریم مرزهای درون دستگاهی و بین بخشی را کمرنگ‌تر کنیم و تعاملات بین دستگاهی را با نظامات اداری کارآمد تسهیل کنیم، کم وکیف مداخلات به سطحی خواهد رسید که آن‌وقت نوبت به رسیدگی به مشکلاتی مثل نبود پروتکل و ارتقاء سطح حرفه‌ای پرسنل و فراهم کردن ستینگهای تخصصی درمانی است.

آقای سراوانی: دکترشفیعی عزیز مواردی که فرمودید کاملاً درست و بجاست نمی‌توان این آسیب‌ها را تنها با یک دستگاه و بدون درنظرگرفتن سایر عوامل حل‌وفصل کرد از همین روی دانشگاه، بهزیستی، ستاد مبارزه با مواد مخدر و بخش‌های غیردولتی و همه فعالان اجتماعی درغالب پروتکلی که تنظیم شده باید چتری از خدمات پیشگیرانه. درمانی و حمایت‌های اجتماعی را ارائه دهند. نظر جناب دکتر روشن پژوه درسفر به استان هم بر این بر همین محور بود.

آقای روشن پژوه: تجربه استان بسیار ارزشمند است. قصد داریم با هماهنگی ستاد مبارزه با مواد مخدر و دکتر احمدی عزیز در سفر قزاقستان به‌عنوان یک تجربه ملی خوب ارائه دهیم.

 آقای شفیعی: نکته قابل‌توجه دیگر این است که همه کودکان نیازمند مداخلات کاهش تقاضا، از جنس بچه‌های مرکز نگهداری زاهدان نیستند و طیف وسیعی از کودکان با آسیب‌ها و نیاز‌ها و شرایط متفاوت نیازمند دریافت مداخلات از طریق برنامه‌های متنوع هستند که لزوماً در پاتوق‌ها و خیابان قابل‌دسترسی نیستند. البته با همکاری آموزش‌وپرورش برنامه‌ای برای درمان پیگیرانه دانش آموزان مصرف‌کننده مواد در حال انجام است. در این برنامه کارکنان مرتبط در آموزش‌وپرورش بر اساس الگوی مدیریت مورد، تسهیلگری مداخلات درمان و بازتوانی دانش آموزان را آموزش می‌بینند و انجام این مداخلات برای افراد ارجاع شده را پیگیری می‌کنند. سازمان بهزیستی و مراکز درمانی دانشگاه‌های علوم پزشکی نیز بر اساس وظایف معمول خود با این برنامه همکاری می‌کنند؛ اما همچنان سلایق افراد در دستگاه‌های ذی‌ربط این برنامه تأثیرگذار و مشکل‌آفرین است.

خانم مهدوی: جای نقص و یا بازنگری در قوانین قضایی در راستای حمایت از این کودکان هم دیده شده؟ در اجرای تبصره و بندهای قوانین و دستورالعمل‌ها متأسفانه شاهد برداشت‌های سلیقه‌ای هستیم و شاید به دلیل عدم وجود کتابچه تفسیر دستورالعمل‌ها باید به مجری حق داد که به دلیل بعضاً پیچیدگی در مواجه با موارد خاص، سلیقه و نظر شخصی را برای تفسیر به اجرا بگذارد.

آقای شفیعی: من فهرستی از مشکلات را ارائه کردم؛ اما همان‌طور که اشاره شد تا زمانی که مشکلات ناشی از ناهماهنگی‌ها و ناهمافزایی‌های درون بخشی و بین بخشی برطرف نشود، پرداختن به سایر مسائل کم‌فایده یا حتی غیرممکن است و درهرصورت در اولویت نیست.

خانم مهدوی: احسنت، مشکل اصلی در عدم دسترسی به قوانین و برنامه مدون و لازم‌الاجرایی است که بنا بر شرایط حال و امروز آسیب‌های اجتماعی بروز شده باشد.

آقای روشن پژوه: اجرای این پایلوت نشان داد که مشکلات ما فرا‌تر از پروتکل و شیوه‌نامه است که باید تک‌تک بررسی و برای هر یک چاره‌ای اندیشید با توجه به اینکه درمان و بازتوانی این گروه نسبت به سایر گروه‌های سنی از ملاحظات بیشتری برخوردار است احتیاج به هماهنگی و همدلی بیشتری در بین دستگاه‌های مسئول و متولی داریم. امیدوارم بتوانیم.

خانم مهدوی: قطعاً معضلات ناشی از آسیب‌های اجتماعی من‌جمله پدیده کودکان آسیب بحثی جدید نیست ولی عدم بروز رسانی برخی قوانین و دستورالعمل‌ها و ایجاد شبهه در اجرای آن‌ها مشکل دارد.

 آقای شفیعی: همین‌طور است. دقیقاً به همین دلیل است که من تصور می‌کنم در این مقطع بجای آنکه وقت و انرژی و تمرکز صرف مثلاً نگارش پروتکل‌های حرفه‌ای شود بهتر است به تدوین نظامات اجرایی و اداری در قالب شیوه‌نامه و دستورالعمل بپردازیم آن‌هم در ‌‌نهایت دقت و شفافیت و فراگیری.

خانم مهدوی: قبول کنیم که معضلات و مشکلات و آسیب‌های اجتماعی بروز‌تر و سریع‌تر از قوانین در حال پیشرفت هستند و قطعاً لازم‌الاجرایی بدون فوت وقت.

 آقای شفیعی: قوانین ناقص و مبهم‌اند اما از همین ظرفیت موجود هم استفاده نمی‌کنیم. اگر بخواهیم صادق باشیم به نظر می‌رسد جدا شدن مدیریت مداخلات اعتیاد از سایر آسیب‌های اجتماعی و سایر بیماری‌ها در دو دستگاه بهزیستی و بهداشت بجای آنکه درجهت توسعه این مداخلات باشد، آن را در چارچوب‌های اداری تنگ اسیر کرده است؛ مثلاً در خصوص کودکان می‌بینیم که بچه‌های در معرض آسیب یا آسیب‌دیده مانند کودکان کار و خیابان اگر معتاد باشند در مراکز ویژه این کودکان پذیرش نمی‌شوند. چون برنامه‌ای برای مشکل اعتیادشان پیش بینی نشده است یا بیمارستان‌های علوم پزشکی پذیرش کودکان مصرف‌کننده مواد را موکول به وجود بخش تخصصی روان‌پزشکی و حتی فوق تخصصی روان‌پزشکی کودکان می‌کنند. درحالی‌که اقدامات بیمارستانی درمان اعتیاد را پزشکان آموزش‌دیده می‌توانند در بخش‌های اطفال بیمارستان‌ها هم انجام دهند. البته این مشکلات در زمانی ظاهر شده‌اند که ما شروع به عمل کرده‌ایم. والا تا پیش‌ازاین، مخفی ماندن این مسائل مصداق دیکته نانوشته داشت. چند سال پیش مسائل مربوط به مصرف مواد در کودکان در قالب کارگروهی متشکل از دستگاه‌های مرتبط مشتمل بر وزارت بهداشت، سازمان بهزیستی، وزارت آموزش‌وپرورش، سازمان زندان‌ها، دادستانی کل و کمیته امداد با مدیریت ستاد پیگیری می‌شد که با تغییر مسئولین ادامه نیافت و هریک از دستگاه‌ها اهداف خود را دنبال کردند و طی این سالیان فرصت‌های زیادی از دست رفت.

آقای خوشگفتار( کارشناس حوزه اعتیاد): آیا آمارى از تعداد این کودکان داریم؟ پروتکل نوشتن بدون اطلاع از آمار کودکان معتاد چه مفهومى دارد؟ آموزش و پرورشى که کودکان معتاد را از مدرسه اخراج می‌کند چطور می‌تواند بازوى مؤثری در درمان کودکان معتاد باشد؟

خانم مهدوی: حتی آمار و ارقام هم شاید الآن راهگشا نیست چون متأسفانه سرعت رشد آسیب به‌صورت کلونی و صعودی است. البته به دلیل عدم تمرکز جامعه هدف نمی‌شود روی آمار دقیق حساب کرد. طرح موضوع کاملاً مُبین مشکلات و عمق نواقص هست و نیاز به تجمیع بدون اغراق و اغماض و عدم اینرسی در بازنگری قوانین و پروتکل‌های موجود و پذیرش کم و کاستی‌ها اعم از انسانی، قانونی، اجرایی دارد.

 آقای شفیعی: آموزش‌وپرورش طی یکی دو سال اخیر وجود دانش آموزان مصرف‌کننده مواد را به رسمیت شناخته و برای درمان آن‌ها همکاری می‌کند که قالب آن را توضیح دادم؛ اما نباید انتظار داشت که فرایند اجرایی درمان و بازتوانی آن‌ها را نیز به عهده بگیرد چون امکان آن را ندارد. نظام سلامت و نظام حمایت اجتماعی است که باید با آغوش باز افراد ارجاع شده را پذیرا باشند و آن‌ها را برای ادامه تحصیل آماده کنند.

خانم مهدوی: تعریفی از این همکاری دارید؟ عدم مداخله و حضور مددکاران اجتماعی و متخصص در مدارس اولین کمبود محرز در دستگاه آموزش‌وپرورش است؟ متأسفانه نباید فراموش کنیم اعتیاد در کودکان پنهان است و نیاز به مداخلات روان‌شناختی و تخصصی‌تر دارد تا حضور یک مربی پرورشی یا مشاور تحصیلی برای تشخیص یا مداخله با خانواده.

خانم اولیایی: مشکلات کودکان خیلی زیاد است حتی در مرحله سم‌زدایی مثلاً کودکان زیر ۱۲سال دارودرمانی برایشان خیلی حساس است به‌طوری‌که در بسیاری موارد بنا به گفته پزشکان برخی داروهای معمول را نمی‌شود برایشان تجویز کرد. این کودکان مشکلاتی مانند کمبود آهن و... نیز داشتند اما خوشبختانه در بین کودکان فعلاً مورد اچ آی وی مشاهده نشده و این باعث امیدواری است و نکته مهم این بازدید این بود که مصرف بیشتر این بچه‌ها شیشه و کریستال بود.

آقای شفیعی: بالا‌تر اشاره کردم که بر اساس الگوی مدیریت مورد نیروهای ذی‌ربط آموزش‌وپرورش چند استان برای تسهیلگری اقدامات درمانی و حمایتی شامل ارجاع و پیگیری و مستندسازی و... آموزش دیده‌اند و این برنامه در حال گسترش به کل کشور است.

خانم مهدوی: موضوع مستندسازی و پیگیری در مرحله بعد از تشخیص است. موضوع اصلی مرحله قبلی یعنی ارتباط مستمر متخصص در این حوزه و کشف مشکل با توجه به شرایط پنهان ماندنش در کودکان و دانش آموزان است یعنی اول کشف بعد تحلیل و رفع.

آقای شفیعی: بله برای این بخش هم برنامه‌ای در حال تدوین است ولی فعلاً اولویت با تعیین تکلیف افرادی است که به‌انحاءمختلف مشکلاتشان شناسایی شده‌ است.

خانم مهدوی: متأسفانه می‌شود مشکل قتل ستایش را نمونه‌ای از عدم‌تشخیص به‌موقع مشکلات روان‌شناختی در نوجوان قاتل دانست ازین دست مثال‌ها به دلیل عدم حضور متخصص مرتبط و مددکار اجتماعی در مدارس زیاد است.

آقای شفیعی: بله موافقم. بنده اگر کاره‌ای بودم همین میزان از بودجه‌ای که تحت عنوان پیشگیری از اعتیاد هدر می‌رود را صرف به‌کارگیری بهترین مشاورین روان‌شناس و مددکار در مدارس می‌کردم.

آقای شفیعی: البته در همه این اقدامات جای خالی «مردم» اعم از سمن‌ها و خیرین دیده می‌شود. نقشی که نهادهای مردم‌نهاد می‌توانند ایفا کنند فرا‌تر از پیمانکاری دولت است و مهم‌ترین آن انگ زدایی و ارائه حمایت‌های اجتماعی حیاتی به کودکان آسیب‌دیده است.

خانم مهدوی: جناب شفیعی خوشبختانه خلأ عدم حضور مردم در سال‌های اخیر کمرنگ‌تر شده منتهی این حضور واقعاً به هدایتگری، نظارت و سمت‌وسو دادن دارد البته این هدایت‌گری از سوی دستگاه‌هایی که بی‌اغراق در اجرای قوانین سردرگم هستند، کمی مشکل است.

خانم اولیایی: جای خوشبختی است که آن کودکان از آن فضا خارج شده‌اند و به فضای امنی منتقل شده‌اند. من به توسعه و ظرفیت‌سازی برای نگهداری از این کودکان و همکاری همه دستگاه‌های مسئول یعنی سازمان بهزیستی، وزارت بهداشت، ستاد مبارزه با مواد مخدر و حمایت همه خیرین و مشارکت من و شما در مقام کار‌شناسی در حد توانمان و «ما» شدن همه‌مان امیدوارم. برای اجتماعی کردن مقابله با این پدیده کافی است هرکدام از ما چه در مقام دولتی و چه فردی و حقیقی سهم خود را پرداخت کنیم.

خانم مهدوی: در اسلام بر اصل مشارکت در دولت، اداره درست کشور و اصلاح امور جامعه هم به‌عنوان حق و هم به عنوان تکلیف تأکید فراوان شده است. مطابق آیات شورا و نیز این آیه که «خدا حال و وضع هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد مگر آنکه خود آن قوم بخواهد و تغییر کند» و همچنین حدیث نبوی «کلکم راع و کلکم مسوول عن رعیته» مشارکت انسان‌ها (مسلمانان) در تعیین سرنوشت جامعه، واجب است.

خانم اولیایی: باید بپذیریم در کشور ما هم مثل بسیاری از کشور‌ها آسیب‌هایی وجود دارد و به‌جای نگرانی از طرح موضوع، دست در دست هم درصدد رفع مشکلات و کمک به این کودکان برآییم. ما منابع و ظرفیت‌های خوبی داریم که اگر منسجم شود و کار تیمی را بیآموزیم بر بسیاری از مشکلات غلبه خواهیم کرد.

آقای شفیعی: البته همان‌طور که عرض شد هریک از گروه‌های مصرف‌کننده مواد شرایط و آسیب‌ها و نیازهای متفاوتی دارند. در مورد بچه‌های زاهدان ازهم‌گسیختگی خانواده به دلیل فقر و اعتیاد توأم با آن مشکل اصلی ست. پدر و مادر بسیاری از این کودکان هم‌زمان در مراکز ماده ١۶نگهداری می‌شوند و طبعاً صلاحیت سرپرستی فرزندانشان را ندارند.

خانم اولیایی: دقیقاً و به همین خاطر لازم است تا مدت‌ها در مراکز شبه خانواده بمانند و این مراکز توسعه یابند.

آقای سراوانی: لازم است به استحضار همه دوستان برسانم متأسفانه خیرین دراستان کمتر مشارکت می‌کنند و این مراکز نیازمند توجه خیرین است.

خانم اولیایی: بله دقیقاً نکته مهمی بود چون حضور خیرین در این طرح کمک بزرگی می‌کند و علاوه بر آن همه ما می‌توانیم به سهم خود چه مادی و چه فکری و معنوی در ارتقای این طرح و حمایت از کودکان مؤثر باشیم.

آقای شفیعی: کاش برنامه‌هایی با حمایت خیرین توسط دستگاه‌های حمایتی طراحی شود که خانواده مجموعاً مورد مداخله حمایتی مثلاً با الگوی مدیریت مورد قرار گیرد. قاعدتاً هزینه حمایت از این خانواده‌های توان‌جو و نیمه‌مستقل، از صرف هزینه برای نگهداری جداگانه اعضاء خانواده در مراکز پرهزینه اقامتی کمتر و بازده بیشتری خواهد داشت. ما بر اساس تفکیک وظایف اداری‌مان اعضاء خانواده را از هم جدا می‌کنیم و آن‌ها را در برنامه‌های مجزا و نامرتبط مورد درمان و حمایت قرار می‌دهیم و به‌این‌ترتیب خانواده با همه منافعی که دارد ازهم‌پاشیده می‌شود. شاید الگوی خانواده‌های آسیب‌دیده تحت حمایت متمرکز و کامل، از نظر هزینه-فایده نسبت به الگوی شبهه خانواده برای کودکان و والدینشان مناسب‌تر باشد.


پایان پیام
بازنشر
ارسال نظر